نماز در هر دینی به معنی ذکر است. ذکر نه تلقین، نه تقلید و نه القاء است، بلکه التفات به واقعیت عینی است که در نتیجهی عللی از قبیل مشاغل، روابط، تعلقات، خودپسندی
بدان كه فراغت براى عبادت حاصل شود به فراغت وقت براى آن و فراغت قلب و اين امر از مهمات است در باب عبادات كه حضور قلب بدون آن تحقق پيدا نكند، و عبادت بى حضور قلب
مثل اينكه: در حال نماز، چشم، مشغول ديدنبعضى چيزها مى شود.يا گوش، متوجه شنيدن بعضى آوازها مىگردد، زيرا امثال اينامور بسيار مى شود كه آدمى را مشغول مى سازد.
اما تسبيح ، پس در آيات قرآن زياد ترغيب شده و بيان شده كه تمام اشيا تسبيح خداوند تبارك و تعالى مى گويند: و معنى ((سبحان الله )) تنزيه خداوند است از آنچه لايق به او نيست .
شيطان ، براى گمراه كردن انسان از يك شيوه ثابت استفاده نمى كند، بلكه براى هر كسى شيوه مخصوص به خود آن را به كار مى برد تا موفق شود
بدان كه: در اينكه امور مذكوره، روح نماز و حقيقت آن و مقصود اصلى از آنهستند امرى است ظاهر، زيرا غرض كلى از عبادات و طاعات، حصول صفاى نفس وروشنى دل است
بدان كه وجوب نماز از ضروريات دين است و منكر آن با التفات به آنكه ضرورى است كافر مى باشد و مرتد و نجس است . و اما تارك آن بدون انكار كافر است ، لكن نجس نيست .
فـات ، جـمـع آفـت بـه مـعـنـاى آسـيـب ، بـلا، زيان و هر چيزى كه مايه تباهى و فساد است ، مى باشد.آفـت هـر پـديـده اى بـسـتـگـى بـه نـوع آن پـديـده و اجـزاى تـشـكـيـل دهـنـده و شـرايـط آن دارد. آفـت عـبـادت ، گـاهـى يـك جـهـت گـيـرى فـكـرى