خاطرات ناب نماز

مطلب 1

تصادف منجر به نماز

روزی بنده، پدرم، خواهر ۱۸ ساله ام که از دانشگاهیان نخبه بود، از خانه بیرون آمده و قصد عزیمت به مکانی را داشتیم که هنگام عبور از خیابان، ماشینی با خواهر ما تصادف کرد و او از دنیا رفت و پس از حضور پلیس در محل تصادف، پدرم به پلیس گفت: دخترم شخص دیوانه ای بود و این راننده تقصیری نداشت و شکایتی از این شخص ندارم؛ بنده از این رفتار پدر بسیار تعجب کرده و وقتی از پدرم دلیل این سخن را سوال کردم، او مرا دعوت به صبر می کرد.

(13:30) 30 آبان 1402
زمان موردنیاز برای مطالعه :0دقیقه
ادامه مطلب