
یکی از دغدغههای اصلی مربیان پرورشی در مقطع متوسطه، کاهش چشمگیر مشارکت دانشآموزان در نماز جماعت مدرسه است. بسیاری از مربیان با حسرت از دوران ابتدایی یاد میکنند، دورانی که دانشآموزان با یک جایزه کوچک، یک تشویق ساده یا حتی یک «آفرین» گفتن، مشتاقانه در صفهای نماز جماعت حاضر میشدند. اما با ورود به دوره نوجوانی، گویی این اشتیاق رنگ میبازد و ترغیب آنان به عبادتی جمعی، به چالشی بزرگ تبدیل میشود.
این تغییر رفتار، ریشه در یک تحول درونی مهم دارد: تغییر انگیزهها. در دوران کودکی، انگیزههای بیرونی و سادهای مانند دریافت جایزه یا کسب تایید بزرگترها میتواند محرک رفتار باشد. اما نوجوان در جستوجوی معنا، استدلال و شناخت است. او دیگر با یک کارت تشویق قانع نمیشود؛ میپرسد «چرا؟» و نیازمند پاسخهایی منطقی و درونی است.
در اینجا، وظیفه مربیان دوره ابتدایی بسیار سنگین و سرنوشتساز است. حضور کودک در نماز جماعت، پایان کار نیست، بلکه آغاز یک فرآیند تربیتی هوشمندانه است. این فرصت طلایی را نباید به صرف شرکت فیزیکی او در نماز، از دست داد. بلکه باید از این زمان برای انجام سه مأموریت اساسی استفاده کرد:
۱. تقویت بنیانهای اعتقادی
وقتی کودک با انگیزههای ساده به نماز جماعت میآید، باید خاک حاصل خیز دل او را با بذرهای شناخت آبیاری کرد. این زمان، بهترین فرصت برای تعمیق شناخت او از خدا، معاد، قرآن و اهل بیت (ع) است. اگر این باورها در دوران کودکی به خوبی ریشه بدواند، در طوفان شبهات و تأثیرات محیطی دوران نوجوانی، این درخت ایمان، پابرجا و استوار خواهد ماند.
۲. جایگزینی استدلال به جای تشویق محض
مربی باید بهتدریج و با زبان مناسب، پایههای منطقی و حکمتهای عبادت را برای کودک توضیح دهد. به جای تکیه صرف بر جایزه، باید با دلایل نرم و قابل درک، برایش روشن کند که نماز، حجاب و ارتباط با خدا «چرا» خوب است. این کار، او را برای مرحله نوجوانی که در آن همه چیز را به چالش میکشد، آماده میکند.
۳. افزایش شناخت از فلسفه نماز
کودک باید به تدریج با حکمتهای اجزای نماز آشنا شود: چرا روزی پنج بار؟ چرا هفده رکعت؟ فلسفه رکوع، سجده، تشهد و سلام چیست؟ هرچه شناخت نوجوان از این جزئیات بیشتر باشد، نماز برای او از یک تکلیف ظاهری به یک دیالوگ معنوی آگاهانه تبدیل میشود. این آگاهی، سدی در برابر شبهات و بیمیلیهای دوره نوجوانی ایجاد میکند.
نتیجهگیری
مشکل کاهش مشارکت در نماز جماعت دوره متوسطه، تنها یک اتفاق لحظهای نیست؛ نتیجه فرآیندی است که باید از سالها قبل مدیریت شود. مربیان دوره ابتدایی، معماران زیربنای معنوی نسل آینده هستند. اگر آنان موفق شوند در کنار جذب ظاهری کودکان، بنیانهای معرفتی، استدلالی و شناختی نماز را در وجود آنان مستحکم کنند، نوجوانِ فردا، نه از روی عادت و تشویق، که از سر آگاهی و عشق در صف نماز خواهد ایستاد. بنابراین، گذر از «ترغیب کودکانه» به «اقناع نوجوانانه»، کلید حل این چالش مشترک است.