ترک نماز

(08:31) 26 فروردین 1395
زمان مورد نیاز برای مطالعه:0دقیقه

بررسي روايات مربوط به نماز، اين نتيجه را به دست مي‏دهد که مسأله نماز، چنان مهم و حساس است که: نبايد آن را تحقير و يا به آن بي‏اعتنايي کرد و ترک آن، چنان سنگين و سخت است که نمي‏توان حرفي از آن بر زبان راند. 

اگر در روايات مي‏خوانيم: نخستين پرسش در قيامت از نماز است، اگر نماز قبول شد، بقيه اعمال نيز بررسي مي‏شود، وگرنه، ديگر اعمال را نمي‏نگرند: 

«ان قبلت نظر في غيرها و ان لم تقبل لم ينظر في شيي‏ء من عمله» [1] .

مراد روايت، سؤال از کيفيت انجام نماز است، نه از بود و نبودش! زيرا تارک الصلاة بي‏هيچ پرسشي به دوزخ مي‏رود. قرآن گفت و گوي بهشتيان با دوزخيان را چنين نقل مي‏کند: «ما سلککم في سقر قالوا لم نک من المصلين: [2]  چه چيز شما را دوزخي کرد؟ گويند: ما از نمازگزاران نبوديم.» 

در روايات، کسي که نماز نمي‏خواند، «کافر» شمرده شده است!

 از امام صادق عليه‏السلام پرسيدند: چرا به زناکار، «کافر» گفته نمي‏شود، اما به «تارک الصلوة» اطلاق مي‏گردد؟ فرمود: 

«لان الزاني و ما اشبهه انما يفعل ذالک لمکان الشهوة لانها تغلبه و تارک الصلاة لا يترکها الا استخفافا بها؛ [3]  زيرا زناکار به جهت غلبه شهوت، آلوده شده است [و با خدا سر ستيز ندارد] ولي «تارک الصلاة» نماز را از روي بي‏اعتنايي به فرمان خدا ترک مي‏کند.» 

يکي از دانشمندان معاصر اهل سنت [4]  مي‏گويد: «مسلمانان بر اين مطلب اتفاق نظر دارند که نماز بر هر مسلمان بالغ و عاقل واجب است و تمام آنان بر اين باورند که هر کس نماز را منکر شود کافر و مرتد است... اما آن که نماز را از روي سستي و استخفاف ترک کند، فاسق و گناهکار است، مگر آن که تازه مسلمان باشد و هنوز نماز را فرانگرفته باشد.» 

[1] بحارالانوار، ج 82، ص 227.

[2] مدثر / 25 - 24.

[3] وسائل الشيعه، ج 3، ص 28.

[4] مقصود: دکتر وهبة الزحيلي استاد دانشگاه دمشق است.

بي‏اعتنايي به نماز

بدون ترديد سبک شمردن نماز، گناهي است بس بزرگ. بنابراين: شناخت مصاديق آن، لازم است: 

الف. تأخير نماز: امام صادق عليه‏السلام در تفسير آيه «فويل للمصلين الذين هم عن صلاتهم ساهون» [1]  فرمود: «تأخير الصلاة عن اول وقتها لغير عذر؛ [2]  مراد از بي‏اعتنايي به نماز، تأخير بدون عذر آن از اول وقت است.» 

گفتني است مقصود از «عذر»، امري است که قابل تأخير نباشد، وگرنه هم‏نوا با شهيد رجايي بايد به کارها گفت: نماز دارم! نه اينکه به نماز بگوئيم کار دارم! 

ب. عدم رعايت آداب آن: اميرمؤمنان عليه‏السلام در روايتي چنين مي‏فرمايد: «من احسن صلوته حين يراه الناس و اساءها حين يخلوا فتلک استهانة؛ [3] .

آن کس که در مقابل مردم، به دقت، و در خلوت، بي‏دقت نماز گزارد، به آن بي‏اعتنايي کرده است.» 

مروري بر نمازهاي خلوت و جلوت ما نشان مي‏دهد که آيا توجه ما به نماز بيشتر است، يا به ناظران نماز! 

ج. فراهم نکردن مقدمات نماز: در روايت ديگري مي‏فرمايد: کسي که وضوي نماز را به تأخير اندازد، به نماز بي‏اعتنايي کرده است. روشن است کسي که به کاري اهميت مي‏دهد، مقدماتش را فراهم مي‏کند. کدام ملاقات و ميهماني است که وقت آن فرارسيده باشد و ما هنوز لباس و کفش خود را آماده نکرده باشيم؟! 

د. ندانستن معاني: آيا ندانستن مفاهيم الفاظي که روزانه بارها تکرار مي‏شود، به معناي بي‏اعتنايي به نماز نيست؟! آيا اگر ما براي طرف گفت و گوي خويش در نماز، اندکي اهميت قائل باشيم، در انديشه‏ي درک محتواي مذاکره با او بر نخواهيم آمد؟! چگونه براي اقامتي کوتاه در يک کشور، تا حدودي به زبان مردمانش آشنا مي‏شويم و معناي کلمات روزمره را فرامي‏گيريم؛ اما در برخورد با نماز اين حساسيت را روا نمي‏داريم؟ آيا اين‏ها بي‏اعتنايي به نماز نيست؟! 

اين جا است که معناي مناجات امام حسين عليه‏السلام روشن مي‏شود: 

«الهي من کانت محاسنه مساويه فکيف لا يکون مساويه مساويه؛ 

خدايا! آن کس که نيکي‏هايش ناپسند است، چگونه گناهانش گناه نباشد؟! 

تفاوت نمازگزاراني که در نماز، جز درد فراق دوست را احساس نمي‏کنند، [4]  هيچ صدائي نمي‏شنوند [5]  و غرق در مناجات با معشوقند، و نيز نمازباناني که زير شلاق و به رغم هر گونه تهديد و شکنجه نماز را به پا مي‏دارند، [6]  با کساني که آن را باري گران مي‏دانند و هنگام خواندنش شتاب مي‏ورزند و خميازه‏هاي پياپي مي‏کشند، فقط و فقط در اهتمام يا استخفاف به نماز است. 

5. شتاب در نماز: سريع خواندن نماز، بدون توجه به معاني و رعايت خشوع و طمأنينه، از نشانه‏هاي ديگر بي‏توجهي به نماز است. 

مردي در حضور علي عليه‏السلام نماز خود را با شتاب به جا آورد. امام نگاهي به او کرد و فرمود: چند وقت است اين گونه نماز مي‏خواني؟ گفت: مدت‏ها است. حضرت فرمود: مثل تو نزد خداوند، مثل کلاغي است، که منقار بر زمين مي‏کوبد. سجده‏ي تو، خضوع در برابر خدا نيست، بلکه منقار بر زمين کوبيدن است. اگر اين گونه بميري، بر غير ملت و دين پيامبر اکرم مرده‏اي. سپس اميرمؤمنان فرمود: همانا دزدترين مردم کسي است، که از نمازش بدزدد. [7] .

[1] ماعون / 4 و 5.

[2] بحارالانوار، ج 83، ص 6.

[3] مستدرک الوسائل، ج 2، ص 26.

[4] اشاره به ماجراي کشيدن تير از پاي مبارک اميرمؤمنان عليه‏السلام در حال نماز.

[5] فرزند امام سجاد عليه‏السلام در حالي که حضرت در حال نماز بود، به چاه افتاد و حضرت به رغم شيون افراد خانه متوجه آن نشد و پس از نماز، فرزند را به سلامت از چاه بيرون آورد. بحارالانوار، ج 84، ص 245.

[6] نماز در اسارت.

[7] بحارالانوار، ج 84، ص 242.

برخی از پیامدهای کوچک شمردن نماز

قهر پيامبر و قطع رابطه با عترت

پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم به ياران خود فرمود: 

«ليس مني من ضيع الصلاة؛ [1]  آن کس که نماز را تضييع کند از من نيست.» 

و امام صادق عليه‏السلام چنين فرمود: 

«امتحنوا شيعتنا عند محافظتهم علي الصلوات؛ 

شيعيان ما را از دقت آنان در انجام به هنگام نمازها بشناسيد.» 

در روايت مشهور ديگري حضرتش سهل‏انگاري در نماز و استخفاف آن را موجب محروميت از شفاعت خاندان عترت در روز قيامت شمرد. [2] .

پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم نيز در بياني ديگر مي‏فرمايند: 

«من استخف بالصلاة لا يرد علي الحوض لا و الله؛ 

آن کس که نماز را سبک شمارد، روز قيامت مرا ملاقات نخواهد کرد.» [3] .

اين تأکيد و بيان همراه با قسم، از عمق فاصله‏ي بين پيامبر اکرم و نمازگزاراني که به نماز اهميت نمي‏دهند، حکايت مي‏کند. 

[1] مستدرک الوسائل، ج 3، ص 98.

[2] در هنگام وفات امام صادق عليه‏السلام، وقتي ابوبصير آمد به «ام‏حميده» تسليت گويد، او گريست و گفت: ابوبصير نبودي و لحظه‏ي آخر عمر امام را نديدي. جريان عجيبي رخ داد. ابوبصير پرسيد: چه جرياني؟ ام‏حميده گفت: امام در يک حالي فرورفت، که تقريبا حالتي غشوه مانند بود. بعد چشم‏هايش را گشود و فرمود: «تمام خويشان نزديک مرا بگوييد، بالاي سر من حاضر شوند» ما همه را دعوت کرديم. وقتي همه جمع شدند، حضرت چشمش را باز کرد و فقط يک جمله گفت: «لن تنال شفاعتنا مستخفا بالصلوة» هرگز شفاعت ما به کسي که نماز را سبک بشمارد، نخواهد رسيد. اين را گفت و جان به جان آفرين تسليم کرد؛ بحارالانوار، ج 82، ص 236.

[3] بحارالانوار، ج 83، ص 9.

خشم خداوند

قرآن کريم، افرادي که نماز را ضايع مي‏کنند، [1]  يا به آن بي‏اعتنا هستند [2] ، نکوهش مي‏کند. 

اميرمؤمنان عليه‏السلام مي‏فرمايد: «في تأخير الصلاة من غير علة غضب الله؛ [3]  تأخير نماز از اول وقت بدون دليل، موجب خشم خداوند متعال مي‏گردد.» 

آن حضرت در روايتي ديگر مي‏فرمايد: 

«اذاقام العبد في الصلاة فخفف صلوته قال الله تعالي لملائکته اما ترون الي عبدي کانه يري ان قضاء حوائجه بيد غيري؛ [4]  وقتي بنده‏اي نماز را با شتاب به پايان مي‏برد و آن را کوتاه مي‏کند، خداوند به ملايک مي‏فرمايد: آيا نمي‏بينيد بنده‏ام را که گويا مي‏پندارد برآوردن حاجتش به دست کسي جز من است!» 

[1] مريم / 56. فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلاة.

[2] ماعون / 5. فويل للمصلين الذين هم عن صلاتهم ساهون.

[3] سفينه البحار، ج 2، ص 44.

[4] محجة البيضاء، ج 1، ص 341.

اجابت نشدن دعا و محروميت از دعاي صالحان

کساني که به تکليف الهي بي‏توجهي کنند و آن را کوچک بشمارند خداوند نيز به خواسته‏هاي آنان توجه نخواهد کرد. امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد: 

«من تهاون بصلوته لا يرتفع دعائه الي السماء؛ [1]  هر کس به نمازش بي‏توجه باشد، دعايش به آسمان راه نمي‏يابد.» 

و در سخني ديگر از حضرتش مي‏خوانيم: «آن که به نمازش بي‏اعتنا باشد، مشمول دعاي خير صالحان نخواهد بود.» [2] .

[1] بحارالانوار، ج 80، ص 22.

[2] همان، ج 80، ص 21.

تنگنا و نارسايي دنيوي

غضب خدا و پيامبر به کساني که نماز را کوچک مي‏شمرند، زيان‏ها و خساراتي بر جاي خواهد نهاد، گرچه ممکن است تارک يا مستهين به نماز اين تأثير را درک نکند و متوجه علت گرفتاري‏هاي خود نباشد. 

 امام صادق عليه‏السلام فرمود: خداوند، برکت را از عمر و روزي کساني که نماز را کوچک مي‏شمرند برمي‏دارد. [1] .

پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم نيز براي اين گروه، تهيدستي را پيش بيني کرده، مي‏فرمايد: 

«الاستخفاف بالصلاة تورث الفقر؛ [2]  استخفاف نماز، موجب فقر مي‏شود» 

[1] همان، ج 83، ص 202.

[2] همان، ج 73، ص 315.

سختي احوال قبر و قيامت

امام صادق عليه‏السلام فرمود: نمازگزاري که نمازش را سبک بشمارد، وقتي از قبر خارج مي‏شود، خداوند ملکي را بر وي موکل مي‏گرداند، تا او را بر عرصه‏ي قيامت وارونه بر زمين بکشاند. مردم به او مي‏نگرند و خداوند از او و با شدت و سخت‏گيري محاسبه مي‏کند. [1]  حضرتش در همين باره چنين مي‏فرمايد: 

«من تهاون بصلاته يضيق عليه قبره و تکون الظلمة في قبره؛ [2] .

هر کس به نمازش بي‏اعتناء باشد به تنگي و تاريکي قبر مبتلا خواهد شد.» 

در سخني ديگر از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم مي‏خوانيم: «کسي که نماز را سبک بشمارد، با ذلت و گرسنگي و تشنگي، جان مي‏دهد.» [3] .

[1] همان، ص 22.

[2] همان، ص 21.

[3] همان.

قبول نشدن نماز

نمازي که با سهل‏انگاري و تحقير، صورت پذيرد، مقبول خداوند متعال نمي‏گردد. امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد: 

«ان الله لا يقبل الا الحسن فکيف يقبل ما يستخف به؛ 

خداوند جز نيکو را نمي‏پذيرد؛ پس چگونه عملي که مورد استخفاف واقع گرديده است، بپذيرد؟» 

نفرين و لعنت

برخي از روايات، تصوير و تمثيلي را براي نماز ترسيم کرده‏اند که برحسب آن، نماز به صورت ملکي با انسان به گفت و گو مي‏نشيند. گاه تشکر مي‏کند و گاه گله‏مند مي‏شود. امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد: وقتي نماز در وقت خود اقامه نگردد و بي‏وقت ارائه شود به صورتي سياه و تاريک به انسان بازمي‏گردد و مي‏گويد: مرا ضايع کردي، خدا تو را ضايع کند و اگر در وقت خود اقامه شود براي انسان دعا مي‏کند و مي‏گويد: همان گونه که مرا حفظ و احترام کردي، خداوند نيز تو را حفظ کند. [1] .

آري، قرآن کريم، پايان سفر تارکان نماز را «سقر» برمي‏شمارد:

«ما سلککم في سقر قالوا لم نک من المصلين» [2] .

و کساني که نماز مي‏خوانند اما جماعت را ترک مي‏کنند، به حسرت و پشيماني محکوم مي‏نمايد و مي‏فرمايد: 

«يوم يکشف عن ساق و يدعون الي السجود فلا يستطيعون، خاشعة ابصارهم ترهقهم ذلة و قد کانوا يدعون الي السجود و هم سالمون» [3] .

و آنان که خشوع و مواظبت چنداني در نماز خود ندارند، مستحق توبيخ و سرزنش مي‏شمرد: 

 

«فويل للمصلين الذين هم عن صلاتهم ساهون» [4] .

و در آيه‏اي ديگر اين گروه را به نفاق موسوم کرده، مي‏فرمايد: 

«ان المنافقين يخادعون الله و هو خادعهم و اذا قاموا الي الصلوة قاموا کسالي يراءون الناس و لا يذکرون الله الا قليلا» [5] .

تنها آن گروه، مورد ستايش قرآنند که نماز را با خشوع اقامه کنند:

«قد افلح المؤمنون الذين هم في صلاتهم خاشعون» [6] .

مولوي مي‏گويد: 

 

اگر نه روي دل، اندر برابرت دارم‏

من اين نماز، حساب نماز، نشمارم‏

 

ز عشق روي تو، من رو به قبله آوردم‏

وگرنه من ز نماز و ز قبله بيزارم‏

 

مرا غرض ز نماز، آن بود که پنهاني‏

حديث درد فراق تو، با تو بگزارم‏

 

وگرنه اين چه نمازي بود که من با تو

نشسته روي به محراب و دل به بازارم؟

 

در يک روايت جامع، پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در پاسخ به سؤال زهراي اطهر - عليها سلام الله - در مورد عقوبت کسي که نماز را کوچک مي‏شمارد، به بيان عوارض ناشي از اين پديده پرداخته، مي‏فرمايد: 

«اي فاطمه! هر کس از مردان يا زنان به نماز بي‏اعتنايي کند، خداوند او را به پانزده عقوبت مبتلا مي‏گرداند که شش عقوبت آن در دنيا است، سه عقوبت هنگام مرگ به سراغ او مي‏آيد، سه عقوبت در قبر و سه عقوبت ديگر در قيامت آنگاه که از قبر برانگيخته شود، دامنگير او مي‏شود. اما آنچه در دنيا متوجه چنين فردي مي‏شود عبارت است از: برداشتن برکت از عمر، برداشتن برکت از روزي، محو سيماي صالحين از چهره و رخسار، بي‏اجر ماندن اعمال، عدم قبولي دعا و عدم مشموليت دعاي نيکان. به هنگام مرگ نيز ذليل، تشنه و گرسنه خواهد مرد و اگر از نهرهاي دنيا بياشامد، عطش او فرونخواهد نشست. در قبر هم ملکي او را شکنجه مي‏نمايد و قبر بر او تنگ و تاريک مي‏گردد. همچنين در قيامت او را وارونه بر زمين خواهند کشيد، سخت مورد محاسبه قرار مي‏گيرد، خدا به او نظر رحمت نخواهد داشت و به عذابي دردناک گرفتار مي‏گردد.» [7] .

[1] بحارالانوار، ج 80، ص 9.

[2] مدثر / 43 - 42.

[3] قلم / 43 - 42.

[4] ماعون / 5 - 4.

[5] نساء / 142.

[6] مؤمنون / 2 - 1.

[7] بحارالانوار، ج 83، ص 23.

مولف: محمدرضا رضوان‏طلب

دیدگاه ها (0 کاربر)
ارسال دیدگاه
سامانه آموزشی
سامانه دانش پژوهان
سامانه مبلغان