تحصیلكردگان آموزش و پرورش، بی‌مهارت، بی‌درآمد، بیكار، بی‌نشاط، بدبین و پرتوقع هستند/ درس‌های حوزه و دانشگاه غیركاربردی است/ باید خاك این باغچه عوض شود

حجت‌الاسلام قرائتی در نامه‌ای به مسئولان فرهنگی و حوزه و دانشگاه گفت: از مهم‌ترین مشكلات امروز آن است كه بخش مهمی از دروس حوزه و دانشگاه، مباحث نظری و غیركاربردی است و در این زمین‌ها میوه‌های مطلوبی به بار نمی‌نشیند. باید انقلاب و خاك این باغچه عوض شود و نمرات و مدارك براساس مهارت‌ها ارائه شود.به گزارش خبرگزاری فارس؛ به نقل از مركز فرهنگی درسهایی از قرآن، حجت‌الاسلام قرائتی در نامه‌ای خطاب به مسئولین فرهنگی، حوزه‌ها و دانشگاه‌ها از دغدغه های مربوط به تحصیل نسل نو در حوزه و دانشگاه نوشت

(11:03) 26 دی 1395
زمان مورد نیاز برای مطالعه:0دقیقه

سم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارك مسئولان فرهنگی، حوزه‌ها و دانشگاه‌ها (دامت بركاتهم)

سلام علیكم

اینجانب بیش از نیم قرن طلبه هستم و بیش از چهل سال معلم، و بیش از سی و هفت سال در شبكه‌های رادیویی و تلویزیونی با محوریت قرآن و نسل نو، و سبك جدید و با توجه به استقلال و وابسته نبودن به هیچ شخص و گروه و بدون تأمین اعتبار همراه با هر سال، حدود هفتاد سفر، و نوشتن سبك خود در چند كتاب و صدها كلاس‌ برای كسانی كه علاقه به معلمی و تدریس مسایل دینی داشته‌اند، به اینجا رسیده‌ام كه عصاره‌ تجربیاتم را به اساتید به عنوان زیره به كرمان، بیان كنم.

در زمستان امسال (1395)‌ در اثر یك بیماری كه یك ماهی فرصت استراحت بعد از عمل جراحی به من داده شد، زمانی برای بازگشت به كارهای خود و برنامه‌های حوزه و دانشگاه، پیدا كردم. زیرا با توفیق الهی هفته‌های زیادی در حوزه علمیه قم، برای طلاب جوان و هفته‌ای چند روز در دانشگاه تهران از نزدیك با نسل فرهیخته حوزه و دانشگاه مأنوس هستم.

لازم دیدم آنچه را كه به یقین درك كرده‌ام، به دیگران بگویم. از این چند سطر مقدمه عذرخواهی می‌كنم.

به سراغ اصل مطلب برویم؛

شاید بتوان گفت یكی از مهم‌ترین عوامل مشكلات امروز آن است كه بخش مهمی از درس‌های حوزه و دانشگاه، مباحث نظری یا محفوظات یا اطلاعات غیركاربردی است، و در این زمین‌ها میوه‌های مطلوبی به بار نمی‌نشیند.

انقلابی باید بشود كه در آن خاك این باغچه عوض گردد. به تمام كتاب‌ها و درس‌ها نگاه كاربردی شود، نمره‌ها و مدارك، بر اساس مهارت‌ها ارائه گردد. (البته با حفظ بخش‌هایی از اطلاعات و محفوظات)

امروز آموزش و پروش ما دیپلم تربیت می‌كند، ‌اما چند درصد از آنان نوعی مهارت دارند كه بعد از دیپلم وارد بازار كار شوند، به كسب و مهارتی برسند، ازدواج كنند، منتظر استخدام نباشند، از دولت توقع نداشته باشند و به خاطر آنكه از تحصیلاتش كام گرفته است،‌ به نظام علاقمند و از نظر روحیه جوانی بانشاط باشد؟

امروز اكثر تحصیلكردگان خاك آموزش و پرورش، بی‌مهارت، بی‌درآمد، بیكار، بی‌نشاط، بدبین، پرتوقع، و كار را ننگ می‌دانند. آیا نباید این خاك عوض شود؟

امروز بسیاری از خروجی‌های دانشگاه‌ها نیز جز محفوظات و مدرك، هیچ مهارتی ندارند. و مدرك برای آن‌ها مانع كار است و جوانانی هستند پرتوقع و مطالبه‌گر و كسانی كه بدون هیچ گونه تولیدی مصرف گرا و منتظر استخدام و كار دولتی هستند و حتی حاضر نیستند، مهارت‌های پدر خود را فرا بگیرند.

اساتید عزیز!!!

نداشتن مهارت یعنی نداشتن شغل! و نداشتن شغل یعنی نداشتن درآمد، و نداشتن درآمد یعنی نداشتن همسر و فرزند و نشاط، و نداشتن این‌ها یعنی افسردگی، اعتیاد، توجه به فیلم‌ها و برنامه‌های فاسد، فاسد شدن و دیگران را فاسد كردن، بی‌اعتقادی به اسلام و نظام و...

حوزه‌های علمیه نیز اینگونه است. باید برای طلاب به نحوی برنامه‌ریزی شود كه هر طلبه‌ای یك یا چند مهارت تبلیغی داشته باشند. البته حساب كسانی كه توان اجتهاد دارند، و از نظر روحی آماده فقیه شدن هستند، از دیگران جداست. اگر ما چند مرجع و چند صد مدرس نیاز داریم، در عوض ده‌ها هزار روحانی استاد و مهارت دیده لازم داریم. اگر هر پنج یا ده مدرسه یك معلم خوش سلیقه داشته باشد كه بتواند پاسخگوی نسل نو باشد و مهارت‌های لازم را دیده باشد، ما ده‌ها هزار طلبه فاضل لازم داریم.

مهارت‌های حوزه بسیار است، از جمله: تدریس عقاید، تدریس فقه، و آموزش احكام، مهارت‌های برخوردهای اخلاقی، مهارت مناظره، مهارت نوشتن، مهارت تفسیر و سخنرانی، و علاوه بر این‌ها، مهارت‌های تخصصی بالاتر، كه بحمدالله بخشی از آن‌ها در حوزه ایجاد شده ولی، باز در همان مهارت‌ها به جنبه‌ی نظری بیش از جنبه‌ی كاربردی توجه شده است.

هر طلبه باید آنگونه تدریس كند كه عوام بفهمد و خواص بپسندد. آنگونه باشد كه از درون خود، بتواند جلسات و كلاس‌هایی را بدون تأمین اعتبار و وابستگی ایجاد كند، تمام روحانیون به خصوص روحانیون جوان باید شیوه‌های جذب نسل نو را در حوزه فراگیرند. شیوه‌های دعوت به نماز، شیوه‌ سبك زندگی درست، شیوه بیان تفسیر قرآن و روایات، استفاده از تاریخ و مثال و داستان و هنر، هر كدام مهارتی است.

گرچه دولت طرح تحولی و یا چشم‌اندازی بیست ساله تهیه كرده است، اما مشكل ما، طرح تحول نیست، مرد تحول است. عوض كردن خاك این باغچه‌ها نیاز به یك عزم راسخ و جرأت و جسارت و نوعی خط‌شكنی دارد. زمانی ما موفق هستیم كه اگر امكاناتی داشتیم از آن‌ها استفاده كنیم، و اگر نداشتیم خود ما آن امكانات را فراهم كنیم.

خوشبختانه كم و بیش به این مسأله توجه شده است كه مثلاً تأسیس دانشگاه فرهنگیان برای آن است كه معلم در چهار سال مهارت‌های معلمی را ببیند. تأسیس دانشگاه علمی و كاربردی به خاطر توجه به همین نوع مهارت‌ها است. رشته‌های تخصصی در حوزه‌ها، با توجه به این امر است ولی این كافی نیست. ما باید از همه‌ی ظرفیت‌ها استفاده كنیم. حتی اگر نوجوانی در اولین هفته و ماه و سال كه وارد حوزه می‌شود، از همان روز به او گفته شود كه تو باید در نماز جماعت مدرسه شركت كنی، و اذان بگویی! ماه دوم به او گفته شود، تو باید یك داستان از داستان راستان در بین دو نماز بگویی! در سال بعد به او گفته شود، باید یك مقاله‌ای كه در آن چند آیه قرآن باشد، بنویسی. اگر شنا نمی‌داند، آموزش ببیند. اگر دست خط او ضعیف است، در نزد استاد خط دوره ببیند. از روز اول قرائت نماز و تجویدش بی‌مسأله باشد و هم‌چنین هر سال برای نوعی مهارت برنامه‌ریزی شود.

خیال نشود كه فرصت نیست. حوزه و دانشگاه تقریباً نیمی از سال تعطیل است. (سه ماه تابستان، ایام عید نوروز، تعطیلات بین ترم، مناسبت‌های شهادت و ولادت، 52 جمعه و 52 پنجشنبه در هر سال) بعضی از مهارت‌ها، چند ساعتی بیش‌تر به زمان نیاز ندارد. شبیه مهارت رانندگی كه حدود بیست الی سی ساعت وقت برای فراگیری لازم دارد. اگر این خاك باغچه عوض نشود، و مهارت‌ها را به جای محفوظات نگذاریم و فقط به مدرك بسنده كنیم، هیچ دولتی مسأله‌ی اشتغال را نمی‌تواند حل كند. و بسیاری از طلاب جوان، پس از چند ماه و سال، همین كه دیدند مهارتی برای تبلیغ ندارند، از ادامه تحصیل دلسرد می‌شوند و حوزه‌ها ریزش می‌كنند. اما اگر هر كس با مهارت خود، خودش را فعال یافت، به ادامه تحصیل و كار دلگرم می‌شود. و هیچ احساس پوچی و حقارت نمی‌كند.

چرا در مجامع تصمیم‌گیری از صاحبان مهارت فقط به خاطر آنكه فلانی دكتر یا مجتهد نیست، دعوت نمی‌شود. ما غافل هستیم كه گاهی یك صاحب مهارتی می‌تواند جمعی را از بن بست خارج كند و با مهارت خود كلید اشتغال و ازدواج و اقتصاد و استقلال و نشاط به دست دیگری بدهد، در حالی كه گاهی دارندگان مدارك عالیه نمی‌توانند این اثر را داشته باشند.

اینجانب با لطف خداوند، بیش‌ترین تبلیغ را در حوزه و دانشگاه و صدا و سیما داشته‌ام، ولی اگر از من سؤال شود، چند ساعت از مهارت‌های شما، استفاده شده است، جواب شیرینی ندارم. و بارها با پیشنهاد خودم در میان دانشجویان و طلاب رفته‌ام و مطالبی را گفته‌ام. علت این حرف آن است زمانی كه نامه را می‌نویسم، در بستر بیماری هستم و بعد از هفتاد سالگی كه تاریخ مصرفم در حال تمام شدن است، این سخنان را می‌گویم تا متهم نشوم كه فلانی كمبود یا نیازی دارد. از همه‌ی اساتید و فضلاء تقاضا می‌كنم تنها به علوم و كتب و دروس و مدارك و محفوظات رسمی تكیه نكنیم و همه نمره‌ها و بودجه‌ها و تشویقات را به سوی كارهای رسمی سوق ندهیم. و با افراد مختلفی كه در رشته‌های گوناگون مهارت دیده‌اند، برخورد یك استاد و مدرس را داشته باشیم، و از مهارت او برای كاربردی كردن علوم نظری استفاده كنیم. و باید شعار ما این باشد كه در كنار حوزه‌ی علمیه، حوزه‌ی عملیه به وجود بیاید. كه مثلاً چگونه اختلافات خانوادگی را حل كنیم و چگونه افراد منحرف را به توبه وادار كنیم. چگونه مشاوره صحیح و قرآنی به دیگران بدهیم. چگونه از تعطیلات استفاده صحیح كنیم. در مجالس عزا و شادی چه برنامه‌ای با چه سبكی و از طریق چه افرادی داشته باشیم. باید از روز اول كار را افتخار بدانیم نه ننگ!

شاگرد شما

محسن قرائتی

 
دیدگاه ها (0 کاربر)
ارسال دیدگاه
سامانه آموزشی
سامانه دانش پژوهان
سامانه مبلغان