نکاتی از تفسیر نماز

(09:03) 01 اردیبهشت 1394
زمان مورد نیاز برای مطالعه:0دقیقه

رضا اخوی، مرکز تخصصی نماز

عظمت سورة قدر و توحید

در حدیثی که امام صادق(ع) معراج پیامبر اکرم(ص) را گزارش می­کند، خلاصه­اش چنین است که آن حضرت در معراج ملکوتی خود، آسمان­ها را یکی پس از دیگری طی کرد تا به آسمان چهارم رسید، در آنجا ملائکه اجتماع کردند و جبرئیل(ع) ندای نماز داد و آن حضرت وضو و نماز را گام به گام به امر خدا انجام داد تا اینکه در رکعت اول، پس از آنکه حمد را خواند، خداوند فرمود: "اقْرَأْ یَا مُحَمَّدُ نِسْبَةَ رَبِّکَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد..."؛  ای محمد بخوان نسبت پرودگارت قل هو الله احد را (تا آخر سوره)؛ و در رکعت دوم پس از آنکه حضرت حمد را به امر خدا خواند، وحی خداوندی رسید که اکنون سوره إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ را بخوان که نسبت تو و اهل بیت تو است تا روز قیامت؛ «اقْرَأْ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فَإِنَّهَا نِسْبَتُکَ وَ نِسْبَةُ أَهْلِ بَیْتِکَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَة".[1]

بدین روی، مضامین سوره مبارکه قدر آن چنان با حجیت و ولایت اهل بیت(ع) گره خورده که خداوند متعال آن را نسبت و شناسنامه پیامبر و اهل بیتش نامیده، همچنان که سوره توحید را شناسنامه و نسبت پروردگار عالمیان خوانده است.

الصمد

معانی مختلفی برای «صمد» بیان شده است[2] که همة آنها به یک حقیقت بازگشت می­کند و آن، بزرگ و آقایی است که بی­نیاز از هر چیز می­باشد و همه نیازمند به او هستند.

نقل شده است که مردم بصره نامه‏اى به محضر امام حسین(ع) نوشتند و از آن حضرت درباره معناى صمد پرسیدند، امام(ع) در پاسخ آنها فرمود: "... خداوند خودش صمد را تفسیر فرموده است: "لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ": نه زاد، و نه زاده شد و احدى مانند او نیست، ... آرى خداوند صمد، کسى است که از چیزى به وجود نیامده، و در چیزى وجود ندارد، و بر چیزى قرار نگرفته، آفرینندة اشیا و خالق آنها است، همه چیز را به قدرتش به وجود آورده، آنچه را براى فنا آفریده به اراده‏اش از هم متلاشى مى‏شود و آنچه را براى بقا خلق کرده، به علمش باقى مى­‏ماند، این است خداوند صمد...".[3]

علامه طباطبائی نیز می­گوید: معناى اینکه خدا صمد است، این است که هر چیزى در ذات و آثار و صفات محتاج او است و او منتهاى مقاصد است‏. اصل در معناى کلمه "صمد" قصد کردن و یا قصد کردن با اعتماد است. وقتى گفته مى‏شود: "صمده، یصمده، صمدا" از باب "نصر، ینصر" معنایش این است که فلانى قصد فلان کس یا فلان چیز را کرد، در حالى که بر او اعتماد کرده بود. بعضى از مفسران این کلمه را- که صفت است- به معانى متعددى تفسیر کرده‏اند که برگشت بیشتر آنها به این معنا است: "سید و بزرگى که از هر سو به جانبش قصد مى‏کنند تا حوایجشان را برآورد". و چون در آیه مورد بحث مطلق آمده همین معنا را مى‏دهد، پس خداى تعالى سید و بزرگى است که تمامى موجودات عالم در تمامى حوایجشان او را قصد مى‏کنند.

[همچنین] الف و لام کلمه "صمد"، به منظور افاده حصر است و مى‏فهماند تنها خداى تعالى صمد على الاطلاق است.[4]

تسبیحات اربعه

تسبيح در لغت به معناي حركت سريع در آب يا هوا است و در فرهنگ قرآن به معناي پاك دانستن خداوند از هر گونه عيب، نقص و حاجت است.[5]

در قرآن حدود 92 آيه با ماده «س ب ح» و مشتقات آن وجود دارد كه همگي دلالت دارند بر اين كه عالم هستي با آن نظام عجيبش، با آن همه رازها و أسرارش، با آن عظمت خيره كننده و آن ريزه كاري­هاي تعجب­آورش، همگي تسبيح و حمد خدا را مي­گويند.

محمد بن عمران از حضرت صادق(ع) سوال كرد که: به چه علت تسبيحات اربعه در ركعات آخر نماز افضل از قرائت است، حضرت فرمودند: تسبيحات در ركعت سوم و چهارم از آن جهت افضل است كه حضرت رسول(ص) در دو ركعت آخر، عظمت و بزرگي خداوند را مشاهده كردند و دلشان بهراسيد و زبان به تسبيح پروردگار گشودند و گفتند: «سبحان الله والحمدلله لا اله الا الله والله اكبر» و از اين رو تسبيح پروردگار در ركعات آخر نماز أفضل از قرائت گرديد.[6]

نکته­ها

1ـ تمام موجودات با نشان دادن حركات منظم و سير تكاملي خود آفريننده خود را تسبيح و از هر عيب و نقصي منزه نشان مي‌دهند.[7] انسان نيز بايد با ذكر‌هاي تسبيح، خود را از هر پستي و نقصي پاك گرداند و همگام با سائر موجودات با كوشش منظم و بي‌عيب به سوي رشد و تكامل پيش رود و استعداد و قدرت ذاتي خود را آشكار سازد و منشأ خير و تربيت ديگران گردد.

2ـ ذكرهاي حمد و تسبيح، انسان را متوجه نقص خود و استعداد سرشاري كه براي رسيدن به كمال و برتري دارد مي‌گرداند و او را به تلاش وا مي‌دارد تا موانع را از سر راه بر دارد و خود را به كمال برساند.[8]

امام رضا(ع) دربارة علت گفتن تسبیحات در دو رکعت یا رکعت آخر نماز می فرمایند: اينكه در دو ركعت اول نماز، قرائت مقرر گشته و در دو ركعت آخر تسبيحات، براي فرقي است كه ميان آنچه خداوند از جانب خويش واجب ساخته و آنچه رسولش بر بندگان واجب كرده است.[9]

 

 

[1]. کافی ج 3، ص486.

[2] . از جمله گفته شده: صمد به معناى آقا و بزرگى است که براى انجام کارها به سوى او مى‏روند، و بعضى گفته‏اند: "صمد" به معناى چیزى است که تو خالى نیست، بلکه پر است.(راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ج 1، ص 492، واژة صمد). و امام على بن الحسین(ع) می­فرماید: صمد کسى است که شریک ندارد، و حفظ چیزى براى او مشکل نیست، و چیزى از او مخفى نمى‏ماند. (بحار الانوار، ج3، ص223).

[3]. حرعاملی، وسائل الشیعة، ج 27، ص 189، مؤسسه آل البیت علیهم‏السلام قم، 1409 ق.

[4] . طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏20، ص 388- 389، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417 ق.

[5] . مفردات راغب، ذيل ماده سبح.

[6]. من لایحضره الفقیه، ج1، ص480.

[7]. چنانچه تسبیح از خود آنها هم صادر می شود (نه اینکه فقط علامت بر آن باشند)، ظاهر آیات قرآن کریم بر این امر دلالت دارند: .. کلٌّ قد علم صلاته و تسبیحه... (نور/41) و ...لکن لا تفقهون تسبیحهم.

[8] . بی­آزار شیرازی، رساله نوین، ج1،ص151.

[9] . من لایحضره الفقیه، ج1، ص480؛ عیون اخبارالرضا، ج2، ص226.

دیدگاه ها (0 کاربر)
ارسال دیدگاه
سامانه آموزشی
سامانه دانش پژوهان
سامانه مبلغان