مکانیسم های جرم زدایی نماز

(10:03) 10 اردیبهشت 1394
زمان مورد نیاز برای مطالعه:0دقیقه

 

مکانيزم‌هاي جرم‌زداييِ نماز در جامعه

 غلام‌حيدر کوشا،مرکز تخصصی نماز

يکي از آسيب‌هاي اجتماعي، وقوع جرم و کج‌روي در جامعه است. «جرم» به تعبير حقوقي و «کج‌روي» به تعبير اجتماعي، به معناي شکستن هنجارها، ضوابط و مقررات اجتماعي است.[1] جامعه هنگامي به ثبات و آرامش مي‌رسد که جرم و کج‌روي در آن به حد‌اقل برسد. به حداقل رسيدن جرم و کج‌روي همان‌گونه که به دروني‌سازي ارزش‌ها و هنجارها و قواعد و مقررات مربوط است، با سازوکارهاي کنترل اجتماعي نيز ارتباط مستقيم دارد. بنا بر نظريۀ جرم‌شناسان و آسيب‌شناسان اجتماعي، سازوکارهاي کنترل بر جرم و کج‌روي در دو دستۀ کلان جاي مي‌گيرد؛ «کنترل‌هاي بيروني» و «کنترل‌هاي دروني». کنترل‌هاي بيروني به سازوکارهايي اشاره دارد که فرصت‌هاي جرم و کج‌روي را از طريق ايجاد و اِعمال محدوديت‌هاي مادي و فيزيکي همراه با ضمانت‌هاي اجراي دولتي از بين مي‌برد و بر عناصر حقوقي و قانوني مبتني است.[2] نظارت دروني، سازوکاري است که فرد را از درون به انجام رفتار مورد انتظار و هم‌نوا با ديگران وامي‌دارد.[3] آنچه در ميان کارشناسان جرم و کج‌روي مسلّم است، اين نکته است که نظارت دروني از نظارت‌هاي بيروني، کارآمدتر و قوي‌تر است، زيرا در جاهايي که نظارت‌هاي قانوني و بيروني از کار مي‌افتد، نظارت‌هاي دروني هم‌چنان فعال باقي‌ مي‌ماند و تأثير مي‌گذارد.

«نماز»، يکي از آموزه‌هاي ديني است که نظارت دروني را نسبت به جرم و کج‌روي فعال مي‌سازد. بنا بر شواهد ديني و تجربي، يکي از آثار ارزش‌مند نماز، کاهش جرائم و کج‌روي است. در آيۀ 45 سورۀ مبارکۀ «عنکبوت» آمده است: نماز، افراد جامعه را از فحشا و منکرات بازمي‌دارد.[4]

«ايوانز تي ديويد» جامعه‌شناس و دين‌پژوه، در «رابطۀ مجدد دين و جرم» اثبات کرده است که مراسم مذهبي و انجام مناسک ديني، کنترل‌کننده است.[5] «رادني استارک» و «سيمز بن بريج» در تحقيق «دين کج‌روي و کنترل اجتماعي» به اين نتيجه رسيده‌اند که انجام اعمال ديني و مناسک و آيين‌هاي مذهبي بازدارنده، کنترل‌کننده و هم‌نواساز است.[6]

پرسش محوریِ این نوشتار اين‌ است که: نماز با چه سازوکاري، افراد را از درون به خودکنترلي وامي‌دارد؟

از آيات و روايات به دست مي‌آيد که نماز از سه طريق، خودکنترلي را موجب مي‌شود. از طريق «ايجاد حيا»، «تعديل غرايز» و «معرفت‌بخشي».

1. مکانيزم ايجاد حيا

يکي از آثار مهمّ نماز، ترک گناه از روي «حيا» ذکر شده است. امام علي يادآور مي‌شوند که مسجد رفتن و نماز جماعت خواندن آثاري دارد؛ از جمله اين‌که فرد فردِ نمازگزار و اهل مسجد، گناهي را از روي خشيت و حيا ترک مي‌کنند.[7]

چگونگيِ تأثير مسجد در ايجاد حيا به اين بازمي‌گردد که افراد نمازخوان از سویی، در خلال نمازهاي جماعت با ديگران آشنا مي‌شوند و از سوي ديگر، براي خود وجهه‌اي معنوي قائل مي‌گردند؛ هردو امر، به اين مي‌انجامد که فرد عزت نفس يافته و گناه و کج‌روي را دور از شأن خود بداند. امام صادق مي‌فرمايند: «نماز جماعت به اين جهت تشريع شده است که نمازگزار از تاركِ آن و كسى كه رعايت و حفظ اوقات نماز را نموده، از ضايع‌کنندة آن ممتاز گردد و اگر جماعت نبود، براى احدى ممكن نبود كه در حقّ ديگرى، بتواند به صلاح و خوبى شهادت دهد.»[8]

شهادت دادن به صلاح و رستگاريِ نمازگزاران، نشان از آشنايي با افراد باايمان، سجاياي اخلاقي و سرشت معنوي آن‌ها دارد. معارفه و آشنايي خود سبب مي‌شود که فرد پس از آشنايي حيا کند و شخصيت معنوي خود را حفظ کند. در احاديثي ديگر تصريح شده است که: «حيا، از انجام رفتار قبيح بازمي‌دارد»[9]؛ «کسي‌ که حيای کمتري دارد، از ورعِ [دوي از محرمات] کمتري برخوردار خواهد بود»[10] و « ثمرۀ حيا، پاک‌دامني است.»[11]

پس نماز باعث آشنايي با ساير نمازگزاران مي‌گردد؛ آشنايي، زمينه‌هاي حيا را تقويت مي‌کند و حيا سبب مي‌شود که نمازگزار عزت نفس يافته و خودکنترلي در پيش گيرد و گناه و جرائم اجتماعي و اخلاقي را مرتکب نشود.

2. مکانيزم تعديل غرايز

اميال غرايز دروني، بخش انکار‌ناپذير موجود انساني است[12]؛ به همين دليل، افراد غالباً، جرم و کج‌روي را در وضعيتي انجام مي‌دهند که به شدت تحت فشارهاي رواني و غريزي هستند. در قرآن تصريح شده است که تمايلات نفساني، انسان را به رفتار کج‌روانه و نادرست وامي‌دارد.[13] با اين حساب، براي نگه داشتن افراد از ارتکاب جرم و کج‌روي، نيرويي لازم است که گرايش‌ها و اميال آن‌ها را تعديل کند.

يکي از خصوصيات نماز، تعديل گرايش و کنترل کشش‌هاي نفساني و شهواني است. در سورۀ «مريم»، خصوصيتِ بني‌اسرائيل که فرزندان ناخلفِ انبيای پيشين بودند، ضايع کردن نماز و پيروي از شهوات ذکر شده است.[14] هم‌نشينيِ «ضايع کردن نماز» و «پيروي از شهوات»، گوياي اين امر است که ترک نماز با پيروي از شهوات ارتباط دارد و برعکس؛ نماز خواندن با کنترل شهوات مرتبط است.

شهید مطهري به نقش تعديليِ نماز اشاره کرده و يادآور شده است: «خود نماز به نوعي، تمرين کردن کنترل غرايز است. وقتي در نماز نمي‌توان چيزي خورد و آشاميد و خنديد و گريست و يا به چپ و راست متمايل شد و اين‌سو و آن‌سو را نگاه کرد، اين خود براي اين است که کنترل نفس انساني، به عادت‌واره‌ای تبديل شود و انضباط روحي و جسمي حاصل گردد.»[15]

پس، يکي از آثار نماز، تمرينِ خودکنترلي و خودانضباطي است. مطابق تحقيقات ميداني، تقويت خودکنترلي يکي از عناصر کاهش جرائم و کج‌روي است. بر اساس مطالعات ميدانيِ «هيرشي هيرشي»، جامعه‌شناس و پژوهش‌گر مسائل اجتماعي و جرم‌شناسي، افرادي که خودکنترليِ ضعيفی دارند، بيشتر در معرض جرم و کج‌روي قرار دارند. کنترلي قوي، احتمال درگير شدن در جرم را به حداقل مي‌رساند.[16]

3. مکانيزم معرفت‌بخشي

يکي از راه‌هاي ايمن‌سازي جامعه، تزريق اطلاعات و معارف بنيادين به افراد جامعه است. نماز و مراوداتي که از طريق نماز ميسر مي‌گردد، در طي زمان اطلاعاتِ هدايت‌کننده را تأمين مي‌کند. امام علي يادآوري کرده‌اند که: نماز سبب دانش جديد مي‌شود و افراد در خلال مراوده با مساجد و نماز جماعت، سخناني مي‌شنوند که آن‌ها را از بدي بازمي‌دارد و به سوي هدايت و سلامت رفتار رهنمون مي‌کند.[17]

پس در مجموع، نماز و رفتن به مساجد و اهتمام به نماز جماعت سبب مي‌شود که افراد به اطلاعات جديد و دانش هدايت‌بخش دست يابند و از اين رهگذر، نمازگزار از گناه و کج‌روي دور مانده و آسيب‌هاي فردي و اجتماعي و ناهنجاري‌هاي رفتاري از بين برود.

پي‌نوشت‌ها:

 


[1]. حميد عضدانلو، آشنايي با مفاهيم جامعه‌شناسي، ص63.

[2]. ر.ک: علي سليمي و محمد داوري، جامعه‌شناسي کجروي، ص501؛ علي سليمي و دیگران، هم‌نشيني و کجروي ص243 و هدايت‌الله ستوده، آسيب‌شناسي اجتماعي، ص142.

[3]. علي سليمي و محمد داوري، جامعه‌شناسي کجروي، ص508.

[4]. عنکبوت، آیۀ 45.

[5]. ايوانز تي ديويد، «بررسي مجدد رابطۀ دين و جرم»، ترجمه: علي سليمي، مجلۀ حوزه و دانشگاه، شماره 23، تابستان 1379، ص142ـ178.

[6]. رادني استارک و ويليام سيمز بن بريج، «دين کجروي و کنترل اجتماعي»، ترجمه و تلخيص: علي سليمي، مجله حوزه و دانشگاه، شمارۀ 22، ص173.

[7]. شيخ صدوق،‏ أمالي، ص389.

[8]. همو، علل الشرائع، ج2، ص375.

[9]. عبدالواحد‌بن‌محمد تميمى‌آمدى، غررالحكم و درر‌الكلم، ص257.

[10]. ابن‌شعبه حراني، تحف‌العقول عن آ‌ل‌الرسول، ص99.

[11]. عبدالواحد‌بن‌محمد تميمى‌آمدى، غررالحکم، ص257.

[12]. ريتا. ال اتکنسون و ديگران، زمينۀ روان‌شناسي هليگارد، ترجمه: محمدنقي براهني و همکاران، ص361ـ362.

[13]. يوسف، آیۀ 23.

[14]. مريم، آيۀ 58.

[15]. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج22، ص640.

[16]. فرانک پي ويليامز و مالين دي مک شين، نظريه‌هاي جرم‌شناسي، ترجمه: حميدرضا ملک‌محمدي، ص212.

[17]. شيخ صدوق،‏ أمالي، ص389.

مولف: غلام‌حيدر کوشا

تگ ها :
دیدگاه ها (0 کاربر)
ارسال دیدگاه
سامانه آموزشی
سامانه دانش پژوهان
سامانه مبلغان