خفقان محيط اداره و فراهم نساختن بستر خردورزي

(15:15) 13 مرداد 1395
زمان مورد نیاز برای مطالعه:0دقیقه

يكي از عوامل ترك نماز در كارمندان و عدم توجه انها به توصيه هاي مسئولان به نماز، خفقان حاكم بر محيط اداره است كه فضاي فرهنگي ان را تيره و تار مي‎سازد، و به كارمند اجازه نمي دهد كه مشكلات محل كار و نقدهاي خود به اداره و مديران را طرح كند. اگر مديران مايل باشند كه كارمندان به توصيه هاي انان عمل كنند انان نيز بايد درد دل كارمندان را بشنوند و در حد توان به حل انها اقدام كنند. محيط بستة اداري، مدير تنگ نظر و فاقد سعة صدر، تحمل طرح اشكال، ترديد و انتقاد را از كارمند مي‎ستاند و محيط مناسبي براي اقناع كارمندان فراهم نمي‎سازد. ممكن است كارمند نسبت به نماز شبهاتي داشته باشد، در صورت حاكميت فضاي خفقان او شبهه خود را نزد مسئول فرهنگي يا روحاني اداره مطرح نمي كند.مي‎توان ديگران را به زور از ابراز عقيده باز داشت اما نمي‎توان راه انديشه را بر ديگران بست. انسان گرچه در زندان قرار گيرد، قدرت انديشه از او سلب نمي‎شود، چنانچه قرآن نيز به اين حقيقت اشاره دارد كه عقيده، تكوينا اكراه بردار نيست: (لا اكراه فى الدين)[1] البته لازمة اين امر سلب مسؤوليت از آدمي در برابر خداوند نيست. در جايي كه خداوند به پيامبر خود (ص) مي‎فرمايد تو بر آنان تسلطى ندارى[2] و نيز به صورت استفهام انكاري مي‎فرمايد اي پيامبر، آيا تو مي‎تواني مردم را با جبر و اكراه مؤمن گرداني؟[3] تكليف ما روشن مي‎شود.

درمان

حل اين مشكل در باز كردن فضاي فكري و رواني اداره است. مسئولين فرهنگي ادارات نبايد در برخورد با كارمندان، ساده‎انگاري كنند و افكار و اميال انها را تحت كنترل كامل خود بپندارند. نيكوتر آن است كه در فضاي اداري محيط مناسبي براي انديشه‎ورزي فراهم شود و به روش صحيح اجازة طرح پرسش‎ها داده شود تا كارمندان لااقل در حضور مربيان فرهنگي و تربيتي اداره، بتوانند پرسش خود را مطرح كند و دچار خودسانسوري نشوند.

قرآن كريم بر فراهم‎سازي بستر فهم و انديشه تأکيد ويژه‎اي دارد تا جايي كه مي‎فرمايد:

وَ إِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشرِكِينَ استَجَارَك فَأَجِرْهُ حَتى يسمَعَ كلَمَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِك بِأَنهُمْ قَوْمٌ لا يعْلَمُونَ (توبه:6)

و اگر يكى از مشركان از تو پناهندگى بخواهد به او پناه‎ده تا كلام خدا را بشنود (و در آن بينديشد) سپس او را به محل امنش برسان چرا كه آن‎ها گروهى ناآگاهند.

علامه طباطبايى در تفسير اين آيه آن را شاهدي روشن بر عنايت كامل به فراهم‎سازي بستر هدايت بر مردم و حفاظت از آزادي انسان و چشم پوشي از تحكم و تحميل عقايد مي‎داند. خداوند اراده كرده است كه آدمي با دليل و برهان به سوي هدايت يا ضلالت حركت كند تا حجت بر مردم تمام باشد. وي هم‌چنين اين فوق را دليل لزوم علم قطعي به اصول دين مي‎داند.[4]

 


[1] بقره:256.

[2] لَّست عَلَيْهِم بِمُصيْطِر (غاشيه:22).

[3] أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ (يونس:99).

[4] طباطبائي، محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن،، ج‏9، صص 154، 155 و156.

مولف: حجت الاسلام دکتر ساجدی، مرکز تخصصی نماز

دیدگاه ها (0 کاربر)
ارسال دیدگاه
سامانه آموزشی
سامانه دانش پژوهان
سامانه مبلغان