گرچه نماز چیزی نیست كه فلسفه اش بر كسی مخفی باشد، ولی دقت در متون آیات و روایات اسلامی ما را به نكات بیشتری در این زمینه رهنمون می گردد:
البته ذكری كه مقدمه ی فكر, و فكری كه انگیزه عمل بوده باشد, چنانكه در حدیثی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ آمده است كه در تفسیر جمله ی و لذكر الله اكبر فرمود: ذكرا لله عند ما احل و حرم « یاد خدا كردن به هنگام انجام حلال و حرام »
(یعنی به یاد خدا بیفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد.)[1]
در پاسخ عرض كردند: نه, فرمود: « نماز درست همانند این آب جاری است, هر زمان كه انسان نمازی می خواند گناهانی كه در میان دو نماز انجام شده است از میان می رود»[2]
و به این ترتیب جراحاتی كه بر روح و جان انسان از گناه می نشیند, با مرهم نماز التیام می یابد و زنگارهائی كه بر قلب می نشیند زدوده می شود.
پرده های غرور و خود خواهی را كنار می زند, تكبر و برتری جوئی را در هم می كوبد.
به همین دلیل علی ـ علیه السّلام ـ در آن حدیث معروفی كه فلسفه های عبادات اسلامی در آن منعكس شده است بعد از ایمان, نخستین عبادت را كه نماز است با همین هدف تبیین میكند می فرماید: فرض الله الایمان تطهیراً من الشرك و الصلوه تنزیهاً عن الكبر ... : خداوند ایمان را برای پاكسازی انسانها از شرك واجب كرده است و نماز را برای پاكسازی از كبر» [3]
تكرار این عمل در شبانه روز آن هم با تكیه روی صفات خدا, رحمانیت و رحیمیت و عظمت او مخصوصاً با كمك گرفتن از سوره های مختلف قرآن بعد از حمد كه بهترین دعوت كننده به سوی نیكیها و پاكیها است اثر قابل ملاحظه ای در پرورش فضائل اخلاقی در وجود انسان دارد.
لذا در حدیثی از امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ می خوانیم كه در فلسفه نماز فرمود:
الصلوه قربان كلی تقی : « نماز وسیله ی تقرب هر پرهیزكاری به خدا است. »[4]
لذا در حدیثی معروفی می خوانیم كه امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ در وصایای خود بعد ازآن كه فرق مباركش با شمشیر ابن ملجم جنایتكار شكافته شد فرمود: الله الله فی الصلوه فانها عمود دینكم : « خدا را خدا درباره نماز , چرا كه ستون دین شما است».[5]
می دانیم هنگامی كه عمود هیمه در هم بشكند یا سقوط كند هر قدر طنابها و میخهای اطراف محكم باشد اثریندارد, همچنین هنگامی كه ارتباط بندگان با خدا از طریق نماز از میان برود اعمال دیگر اثر خود را از دست خواهد داد. در حدیثی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ می خوانیم: اول ما یحاسب به العبد الصلوه فان قبلت قبلا سائل عمله, و ان ردت رد علیه سائل عمله: « نخستین چیزی كه در قیامت از بندگان حساب می شود نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالشان قبول می شود, و اگر مردود شد سائر اعمال نیز مردود می شود»!
شاید دلیل این سخن آن باشد كه نماز رمز ارتباط خلق و خالق است, اگر به طور صحیح انجام گردد قصد قربت و اخلاص كه وسیله قبولی سائر اعمال است در او زنده می شود, و گرنه بقیه اعمال او مشوب و آلوده می گردد و از درجه اعتبار ساقط می شود.
در كتب فقهی و منابع حدیث, امور زیادی به عنوان موانع قبول نماز ذكر شده است از جمله مسأله شرب خمر است كه در روایات آمده است: لا تقبل صلوه شارب الخمر اربعین یوماً الا ان یتوب: « نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر این كه توبه كند.»[6]
و در روایات متعددی می خوانیم: از جمله كسانی كه در نماز آنها قبول نخواهد شد پیشوای ستمگر است»[7]
و در بعضی از روایات دیگر تصریح شده است كه نماز كسی كه زكات نمی پردازد قبول نخواهد شد, و همچنین روایات دیگری كه می گوید: خوردن غذای حرام یا عجب و خود بینی از موانع قبول نماز است, پیدا است كه فراهم كردن این شرایط قبولی تا چه حد سازنده است؟
همه اینها فوائدی است كه در نماز, قطع نظر از مسأله جماعت وجود دارد و اگر ویژگی جماعت را بر آن بیفزائیم ـ كه روح نماز همان جماعت است ـ بركات بی شمار دیگری دارد كه این جا جای شرح آن نیست, بعلاوه كم و بیش همه از آن آگاهیم.
گفتار خود را در زمینه فلسفه و اسرار نماز با حدیث جامعی كه از امام علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ نقل شده پایان می دهیم:
امام در پاسخ نامه ای كه از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود چنین فرمود:
علت تشریع نماز این است كه توجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است, و مبارزه با شرك و بت پرستی, و قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت خضوع و نهایت تواضع, و اعتراف به گناهان و تقاضای بخشش از معاصی گذشته, و نهادن پیشانی بر زمین همه روز برای تعظیم پروردگار.
و نیز هدف این است كه انسان همواره هشیار و متذكر باشد, گرد و غبار فراموشكاری بر دل او ننشیند, مست و مغرور نشود, خاشع و خاضع باشد, طالب و علاقمند افزونی در مواهب دین و دنیا گردد.
علاوه بر این كه مداومت ذكرخداوند در شب و روز كه در پرتو نماز حاصل می گردد, سبب می شود كه انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نكند, روح سركشی و طغیانگری بر او غلبه ننماید.
و همین توجه به خداوند و قیام در برابر او, انسان را از معاصی باز می دارد. و از انواع فساد جلوگیری می كند.[8]
خداوند متعال می فرماید: انسان حریص و كم طاقت آفریده شده و هنگامی كه بدی به او رسد بی تابی می كند و هنگامی كه خوبی به او رسد مانع از دیگران می شود, مگر نماز گزاران, آنان كه نماز ها را پیوسته انجام می دهند.[9]
انسان دارای غرائز منفی و مثبتی است كه اگر غرائز منفی او بر اثر تعلیمات الهی كنترل نگردد, به گمراهی كشیده خواهد شد و یكی از آن غرائز منفی خصلت زشت حرص و آز و خصلت زشت بی تابی در برابر حوادث تلخ است بنابراین برای تعدیل این دو خصلت و جلوگیری از طغیان آن نیاز به تربیت الهی دارد و خداوند قادر و متعال ارتباط برقرار می كند, در پرتو این ارتباط, به وثوق و اطمینانی نسبت به آن یگانه بی همتا می رسد و نسبت به رزق فقط خدا را می بیند و مال و دارایی خود را از او می داند و با روحیه توكل و تسلیم, از آز و حرص دور می شود و در مقابل آن چه از خدا به او می رسد, خود را بنده خدا می داند و بی طاقتی نخواهد كرد.
نماز انسان را با پناه گاهی مطمئن و یاری مهربان آشنا می كند كه در مقابله با سختی ها و مشكلات زندگی به او اتكاء می كند و در برابر آنها ذلیل و خوار نمی گردد, بر همین اساس, خداوند متعال دو مورد در قرآن می فرماید: از خصلت صبر و نماز كمك بجویید,[10]و این امر در روان شناسی هم به اثبات رسیده است كه با آرامش و اطمینان روحی كه از گذر ایمان و اعتقاد حاصل می شود, انسان می تواند امواج سهمگین مشكلات را در هم بشكند.
انجام نماز در اوقات معین و مخصوص, آداب نماز در مورد نیت و قیام و ركوع و سجود و جای گرفتن هر موضوعی در محل خودش, علاوه بر آثار مفیدی كه در روح انسان می گذارد موجب نظم و انظباط در زندگی خواهد شدع همان طور كه در زندگی بزرگان ما این امر به وضوح مشهود بود و با توجه به این كه یكی از عوامل پیشرفت و بسیار مهم در تكامل, نظم و انضباط است و مسائل تربیتی در پرتو نظم و انضباط است كه به نتیجه می رسد, جایگاه نماز در تكامل انسان بهتر معلوم می شود.
[1] . بحار الانوار جلد 82 صفحه 200.
[2] . وسائل الشیعه جلد 3, ص 7, ( باب 2 از ابواب اعداد الفرائض حدیث 3)
[3] .نهج البلاغه, كلمات قصار 252.
[4] . نهج البلاغه, كلمات قصار, جمله 136.
[5] .نهج البلاغه, نامه ها ( وصیت ) 47.
[6] . بحار ج 84 ص 317 و 320.
[7] . بحار, ج84, ص 318.
[8] .وسائل الشیعه, ج3, ص 4.
[9] . معارج, آیات 19 تا 24.
[10] . سوره بقره, آیات 45 و 153.
برگرفته از تفسير نمونه- آيت الله مكارم شيرازي- ج16، ص289-294