حجت الاسلام والمسلمین انصاریان؛ ترجمه نماز1( نیت و الله اکبر )

(10:15) 09 آذر 1399
زمان مورد نیاز برای مطالعه:0دقیقه

ترجمه نماز

« نيت » قصد قلب و توجه دل و جهت گيرى روح به سوى حضرت معبود است و اين كه نمازگزار مى خواهد راهى را بپيمايد كه از پاكى جان و رهايى از حقّ النّاس و دورى از رذايل اخلاقى شروع مى شود و به خشنودى و رضايت حق پايان مى يابد .

در حقيقت ، نمازگزار قصد دارد نماز را راه رسيدن به اخلاق الهى قرار دهد و خويش را از نظر علم و عمل و كار و كوشش و نيّت و اعتقاد به مقام باعظمت خليفة اللّهى برساند .

روشن است كه هر كس از انجام كارش قصد و هدفى دارد ، نمازگزار همه بايد از اجراى اين عمل خدا را قصد كند و حضرت او را هدف قرار دهد ، و به وسيله اين عمل بايد اراده كند كه خود را به اوج حقيقت و به مرز فضيلت برساند و به قول قرآن مجيد در پايان سوره كهف بايد به سبب عمل صالح ( كه يكى ازم مهمترين مصاديقش نماز است ) و نيز با طرد و نفى تمام معبودهاى باطل و بتهاى درونى و بيرونى ، به لقاى حق برسد و در درياى رحمت دوست غرق گردد .

اگر چنين نيّتى نماز را تا به آخر بدرقه كند ، آن نماز آدمى را از تمام فحشا و منكرات باز داشته و از انسان موجودى الهى و ملكوتى مى سازد كه با تمام

وجود حقوق خدا و خلق را به رعايت برخيزد .

راستى اگر انسان نماز بخواند ولى در نيّت و قصدش پذيرفتن واقعيّات نماز نباشد ـ واقعيّاتى كه عبارت است از باور كردن يگانگى حقّ و مالكيّت و كارگردانى او نسبت به تمام هستى ، رحمانيّت و رحيميّت بى نهايت در بى نهايت ، وجوب شكر او ، اعتقاد به روز حساب ، تسليم بودن در برابر ذات مستجمع جميع صفات كمال ، لزوم كمك گيرى از او در تمام شؤون حيات ، وجوب تبعيّت از انبيا و امامان و دورى گزيدن از حالات و اخلاق مغضوبين و گمراهان ـ بى شك با عدم الهام از اين حقايق ، نمازگزار نيّت نماز نكرده و وارد حوزه نماز نشده و در حقيقت زحمات تمام انبيا و اوليا را ناديده گرفته و به خود و ديگران ستم روا داشته است .

و اگر از ابتداى نماز در نيتّش باشد كه واقعيّات نماز را در زندگى خود تحقق بخشد ، روح و نفس و مغز و قلب به تدريج آماده قبول تمام حقايق نماز مى شود و پس از مدتى انسان منبع حقايق و ظرف واقعيّات مى گردد .

حضرت صادق (عليه السلام) در توضيح نيّت مى فرمايد :

* نيّت خالص و پاك كه منشأ آثار پربركت است ، از دل پاك و خالى از وساوس شيطانى توقع مى رود ، چه اين كه سلامت دل از آلودگى ها و رذايل همچون حرص ، بخل ، كبر ، حسد ، عُجب ، نفاق ، كينه و ... علت پاكى نيت و خلوص قصد و اراده است .

خداوند در قرآن مجيد مى فرمايد :

* ( يَوْمَ لاَ يَنفَعُ مَالٌ وَلاَ بَنُونَ * إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْب سَلِيم ) (1) .

آنچه در روز قيامت به شما سود مى بخشد دل سالم است نه مال و فرزندان .

رسول الهى (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :

* نيّت مؤمن از عملش بهتر است .

فلسفه اين سخن اين است كه چون نيّت به منزله ريشه عمل است پس سلامت ريشه است كه مايه سلامت فرع است و در صورتى كه ريشه سلامت نداشته باشد عمل از سلامت بى بهره است .

و نيز آن حضرت فرمود :

* ارزش اعمال به نيّات شخص بستگى دارد و محاسبه عمل هر انسانى بر محاسبه نيّت او قرار دارد (2) .

عبد وقتى مى تواند حقيقت بندگى و آثار عبادت را از خود ظهور دهد كه در تمام حركات و سكنات نيّتش براى خدا باشد ، و اگر نيّت براى خدا قرار نگيرد غافل است و غافل به فرموده قرآن مجيد ( كَالْاَنْعام )است (3) .

امام (عليه السلام) در باب نيّت كلام حكيمانه اش را بدين صورت ادامه مى دهد :

* نيّت از قلب است ، چنانچه دل خانه نور و پاكى باشد نسبت به خلوص در نيت نزديكتر است ، و اگر قلب از يقين و ايمان و باور و نورانيّت و احوالات الهيّه دور باشد پديد كردن نيّت خالص با چنين قلبى كار مشكلى است .

پس نمازگزار قبل از نيت ، لازم است خانه دل را از تاريكى و ظلمت و جايگزينى شيطان و وسوسه پاك كند تا بتواند دل و نيّت را به پيشگاه حق ببرد .

حضرت مى فرمايد :

* صاحبان نيّت خالص ، به خاطر حق با خواسته هاى غلط نفس در مبارزه اند ، و يكى از آثار فوق العاده نيّتِ خالص حياست ، زيرا آن كس كه در هر كارى قصد خدا دارد ظاهر و باطن خود را براى خدا يكسان سازد و با داشتن قصد پاك ، حيا مى كند كه حق خدا را آنچنان كه هست بجا نياورد .

صاحب نيّت خالص در رنج است تا ديگران در راحت باشند ، زيرا آن كس كه در نماز و در هر عملى نيّت قرب الى اللّه دارد بايد خويش را به تمام پاكى ها آراسته كند و از رذايل دور بدارد و در كنار چنين نيّتى مجبور به رعايت حقوق انسان هاست ، و اين نيست جز براى راحت ديگران خود را به زحمت انداختن ، و بدين گونه است كه انسان با رعايت حق خالق و مخلوق ، لايق مقام قرب مى شود .

اَللّهُ اَكْبَر

خداوند بزرگر از آن است كه به وصف درآيد ، وجود مقدّس او اكبر از كلّ شىء است و چيزى در برابر حضرت او بزرگى ندارد ، و چون چنين است دل برداشتن از او و دل بستن به غير آن محبوب ، عين ضلالت و گمراهى است .

راستى ذرّه كوچكى چون انسان در برابر عظمتى بى نهايت در بى نهايت چگونه نيروى وصف و توان تعريف دارد ؟

به هنگام گفتن تكبيرة الاحرام بايد محور ديدار و فانى در عظمت دوست شد ، بمانند كسى كه براى حج حقيقى احرام بسته و از همه چيز جز معشوق چشم پوشيده .

احرام ببسته ام به كويت لبيك زنان به جستجويت

بالا بردن دست تا برابر گوش به وقت گفتن اللّه اكبر به اين معناست : اى اميد همه عالم ! اى پناه هستى ! و اى مالك و مربّى تمام موجودات ! در اين وقت كه به سوى تو در حركتم ، دنيا و هر چه در آن است پشت سر گذاشته و بدون اينكه در راه سفرم مانعى باشد به سويت در پروازم .

اگر پس از تكبيرة الاحرام ، باز غرق در خيالات و اوهام و برنامه هاى مادّى و دنيايى باشى از سفر باز مانده اى و به معراج مردم مؤمن و اولياى الهى نخواهى رسيد .

چنين نمازى كه مخلوط با برنامه هاى غير حق است بنيادش سست و بنيانش بر الفاظ خشك است ، و تنها سودش ساقط شدن تكليف و خروج از صف بى نمازان و مزدش اندك و بهره اش به حقيقت ناچيز است.

(1) - شعراء ( 26 ) : 88 ـ 89 .
(2) - وسائل الشيعه : 1 / 33 ، باب 5 .
(3) - اعراف ( 7 ) : 179 .

منبع: کتاب سیمای نماز، استاد حسين انصاريان

مولف: استاد حسین انصاریان

دیدگاه ها (0 کاربر)
ارسال دیدگاه
سامانه آموزشی
سامانه دانش پژوهان
سامانه مبلغان