چرا نماز بخوانيم؟ (3)

(09:39) 17 فروردین 1395
زمان مورد نیاز برای مطالعه:0دقیقه

آيا هيچگاه دلگير يا افسرده شده‏ايد؟ به هنگام افسردگي چه عواملي در رفع آن مؤثر است؟ انسان به چه کاري در هنگام افسردگي تمايل دارد؟ لطفا اين عوامل و راهکارها را در جدول زير بنويسيد

جدول 8. تجويزهاي دوره افسردگي و دل گيري:

1.

2.

3.

4.

 غريزه‏ها و نيازها اگر اشباع نشوند تأثيرات نامطلوبي در جسم و روح باقي مي‏گذارد. مثلا گرسنگي، تشنگي موجب رخوت و بي‏تحرکي مي‏شوند. نوزادان به هنگام مواجهه با چنين وضعيتي اين کمبود را از راه گريه اظهار مي‏نمايند. آيا با نوزادان يا کودکاني مواجه شده‏ايد که کمبود آنان مربوط به حس انس و دلتنگي آنان باشد؟ آن را چگونه برطرف نموده‏ايد. بزرگترها اين حس را چگونه ارضاء مي‏کنند؟ 

انس فطري انسان با پرستش

تاريخ آفرينش، گونه‏هايي گوناگون از عبادت‏هاي انتخابي انسان‏ها را در خود ثبت کرده است؛ از پرستش موجودات و اشيايي مختلف، همچون: چوب، سنگ، خورشيد، ماه، آب، آتش و... تا: شاه پرستي، شهوت پرستي به اشکال زشت، نام پرستي، هوا پرستي و وطن پرستي از مسيرهاي منحرف، که هر يک در همه‏ي دوره‏ها طرفداراني داشته است

مجموع اين‏ها از وجود يک نياز به پرستشگري در انسان خبر مي‏دهد، که تأمين نکردن آن، روح را مواجه با خلأ مي‏سازد. استاد مطهري در اين باره مي‏فرمايد

«يکي از پايدارترين و قديم‏ترين تجليات روح آدمي و يکي از اصيل‏ترين ابعاد وجود انسان‏ها، حس نيايش و پرستش است. مطالعه‏ي آثار زندگي بشر، نشان مي‏دهد هر زمان و هر جا که بشر وجود داشته، نيايش و پرستش هم وجود داشته است؛ چيزي که هست، شکل کار و شخص معبود، متفاوت شده است. از نظر شکل از رقص‏ها و حرکات دسته جمعي موزون، همراه با يک سلسله اذکار و اوراد گرفته، تا عالي‏ترين خضوع‏ها و خشوع‏ها و راقي‏ترين اذکار و ستايش‏ها و  از نظر معبود، از سنگ و چوب گرفته تا ذات قيوم ازلي ابدي منزه از زمان و مکان. پيامبران، پرستش را نياوردند و ابتکار نکردند، بلکه نوع پرستش را يعني نوع آداب و اعمالي را که بايد پرستش به آن شکل صورت گيرد، به بشر آموختند و ديگر اينکه: از پرستش غير ذات يگانه (شرک) جلوگيري به عمل آوردند.»

سپس مي‏افزايد:

«از نظر برخي دانشمندان [1] ، بشر ابتدا موحد و يگانه پرست بود و خداي واقعي خويش را مي‏پرستيد پرستش بت يا ماه يا ستاره يا انسان از نوع انحراف‏هايي است، که بعدا رخ داده است، يعني بشر چنين نبوده که پرستش را از بت يا از انسان مخلوقي ديگر آغاز کرده است و تدريجا با تکامل تمدن به پرستش خداي يگانه رسيده باشد. حس پرستش که احيانا به حس ديني تعبير مي‏شود، در عموم افراد بشر وجود دارد.» [2]

عمق و اصالت اين گرايش را مي‏توان از استواري و عظمت بناهايي که در طول تاريخ براي پرستشگري بنيان گرديده، دريافت. آن جا که بشر - خود - در خانه‏اي کلوخين مي‏زيست، ولي کليساها، کنيسه‏ها و مساجد، يا هر عمارت ديني را به بهترين وجه معمور مي‏داشت، و سخت‏ترين جنگ‏ها را در حمايت از معبود و مسجود خويش تحمل مي‏کرد

اکنون، انسان از خود مي‏پرسد: چه چيز را بپرستد؟ و چگونه پرستش کند؟ بالتبع بررسي قابليت پرستش موجودات مختلف، به عقل سپرده مي‏شود. همان گونه که حضرت ابراهيم عليه‏السلام هنگام رويارويي با ماه پرستان، با آنان همزباني کرد، ولي پس از ناپديد شدن ماه، آن را عقلا فاقد قابليت خواند. سپس به خورشيد، روي آورد و ظاهرا به آن، اظهار علاقه نمود؛ زيرا بزرگ‏تر و درخشنده‏تر بود و وقتي خورشيد غروب کرد، بي‏ثباتي‏اش را دليل روي گرداني از آن برشمرد. [3]

قرآن کريم با معادله‏اي عقلاني، بر پرستش همه اشياي بي‏اراده و ناتوان، خط بطلان مي‏کشد

«و مالي لا اعبد الذي فطرني و اليه ترجعون؛ [4]

چرا آن کس را که آغاز، و انجامم از او و به سوي او است، پرستش نکنم؟»

آري! تنها او سزاوار پرستش است و عبادت غير او، عقلاني نيست

«قل افغير الله تأمروني اعبد ايها الجاهلون» [5]

يعني: «بگو: آيا امر مي‏کنيد، غير خدا را بپرستم، اي نادانان! [پرستش ضعيف، ناتوان، نيازمند و وابسته از روي ناداني است و اگر اين کاستي‏ها را نداشته باشد، خداست و غير او واجد اين مشخصات نيست»] 

به گفته‏ي استاد مطهري (ره)

«پيام قرآن اين است که اي انسان! رب خود، پروردگار خود و صاحب اختيار خود را بپرست؛ آن صاحب اختياري که تمام هستي به اراده ي او وابسته است و اگر يک لحظه غافل گردد «در هم ريزند قالب‏ها.» 

«الذي خلقکم و الذين من قبلکم» [6]  [بپرستيد] آن کس که شما و پيشينيان‏تان را آفريد.» [7]

 تمرکز هر گونه قدرت و توان در خداوند متعال، امر به پرستش غير او را جدا جاهلانه مي‏نمايد و اگر پرستش، عقلا سزاوار او است، ادب پرستشگري را بايد از همو الهام گرفت و هيچ شيوه‏اي جز آن، در خور تحسين و قبول نيست. تجربه ثابت کرده که هر گاه بشر، خود، خواسته تا مبتکر نحوه‏ي اظهار عبوديت باشد [همچون مناجاتي که در نيايش شبان قوم بني‏اسرائيل آمده] نتوانسته ادب مقبولي در اين زمينه پديد آورد

[1] استاد، در نوشتارش از «ماکس مولر» نام برده است.

[2] احياي فکر ديني / 105.

[3] انعام / 79 - 76.

[4] يس، 22.

[5] زمر، 64.

[6] بقره، 21.

[7] آشنايي با قرآن، 132.

عام نگري

تفاوت بين کساني که از روحيه‏ي جمعي برخوردارند و هميشه دوست دارند شادي‏ها و نعمت‏هاي خود را تقسيم کنند و کساني که همه چيز را براي خود مي‏پسندند و دوست ندارند کسي در کنار آنان باشد و چيزي به کسي داده شود ناشي از چه عواملي است و راه درمان آن چيست؟ 

امروزه که بحث گسترش مرزهاي دانش و راهکارهاي آن مطرح است، از ديدگاه شما، گسترش مرزهاي بينش از چه ضرورت و اولويتي برخوردار است و چه الزام‏هايي دارد؟ ديد وسيع و گسترده چگونه حاصل مي‏گردد؟ موضوع عام نگري را به عنوان کارکرد نماز، مطالعه و بررسي کنيد. آيا ممکن است چنين اثري به صورت محسوس از نماز دريافت گردد؟ 

حيات بشر در گرو بينش و نگرش وسيع و روحيه‏ي سازگاري با محيط و موافقت با جمع است، با آن که نماز - ظاهرا - به دور از فعاليت‏هاي جمعي و نوعي عمل فردي مي‏نمايد، اما حضور در جمع و همنوايي و مسالمت با جماعت در جاي جاي آن تعبيه گرديده است. از نخستين جمله‏اي که به عنوان آغاز با نام خدا به صفت شمول رحمت وي آغاز مي‏گردد و سپس به صفت تربيت عموم  جهانيان توسط او اشاره مي‏گردد، تا آن جا که نمازگزار، هر چند به تنهايي نماز مي‏خواند، با زبان جمع، انحصار عبادت و استعانت را در خدا اعلام مي‏نمايد، و سرانجام: وقتي که در سلام نماز، نواي مسالمت و صلح و صفا را با نسل حاضر و بندگان صالح خدا، سر مي‏دهد، همه و همه، آهنگ صميميت و همزيستي مسالمت آميز را در روح او مي‏دمند. معمولا تمام الفاظ، يا عام و مطلقند، و يا متکلم مع الغير، و ظرفيت عمومي دارند، مانند «الله اکبر». خدا بزرگ‏تر است از چه چيز؟ از همه چيز، او پرورش دهنده است! پرورش دهنده همه‏ي جهانيان، [همگي ما] تنها تو را عبادت مي‏کنيم و تنها از تو کمک مي‏خواهيم

در نماز، اعمال واجب به صورت جمعي انجام مي‏شود و در صورتي که نمازگزار مأموم باشد، حمد و سوره نمي‏خواند و صرفا با استماع قرائت امام جماعت، با او همدل مي‏شود و با او به رکوع مي‏رود و... 

در نماز، حقوق جمع، منظور شده است، از لباس و محل نماز، گرفته، تا ساير توصيه‏هاي حقوقي که در روايات، رعايت آن‏ها شرط قبولي نماز دانسته شده است، همه و همه مجسم کننده‏ي عدالت اجتماعي در نماز هستند، همان گونه که روح مسالمت و صلح در زواياي دستوري آن نهفته است، آن جا که در آداب نماز مي‏خوانيم: شمشير و سلاح خود را جلو سجاده نگذار، يا... 

نمازگزار، گاهي در قنوت نماز، آمرزش گناهان همه‏ي همسايگان، حقداران، نياکان و مؤمنان و مؤمنات و خادمان جامعه و کساني که از او غيبت کرده‏اند، يا او از آنان غيبت نموده، از خداوند تبارک و تعالي مسألت مي‏کند

قانونگذار اسلام تأکيد دارد تمام اين موارد در قالب نماز جماعت و در هيأت گروهي، ادا گردد و براي ترغيب به انجام جمعي آن، ثواب‏هايي فراوان برشمرده است. بنابراين: همزيستي مسالمت آميز و بازيافت روح موافقت با جمع مي‏تواند به عنوان يکي ديگر از آثار و اسرار نماز مورد توجه قرار گيرد؛ چرا که مضامين و آداب آن، ناخواسته انسان را به اين خصلت و باور سوق مي‏دهد.

زنگ هشدار

سپيد گشتن موي تو، ترجمان اين سخن است‏

به پاي خيز ز خواب گران، سپيده دميد

 

انسانها به جاي آنکه از صداي جرس ساعت‏ها، زنگ بيداري را برداشت کنند، از آن به جاي نواي لالائي استفاده مي‏نمايند. هيچ سرمايه‏اي گران‏بهاتر از عمر نيست و ارزان‏تر از آن هيچ چيز به طور دائم و لاينقطع مصرف نمي‏گردد. هيچ امري به اندازه گذر عمر قطعي نيست و هيچ گزاره‏اي به ميزان آن مورد ترديد عملي انسانها قرار نگرفته است. آيا مي‏دانيد چرا؟ شايد به اين دليل که

 فرصت از دست مي‏رود هشدار

عمر چون کاروان بي‏جرس است‏

 پس لازم است زنگ‏هايي از نوع ديگر در زندگي انسانها تعبيه گردد. اينک به نقش نماز در اين مورد توجه فرماييد

فرو رفتن در دنيا و گرفتاري‏هاي زندگي، حساب شب و روز و چگونگي گذشت عمر را از خاطر انسان مي‏برد و در اين ميان انسان، نيازمند مذکر است، تا گذشت ساعات و ايام را به او يادآور شود

رهبر معظم انقلاب اسلامي مدظله العالي، اين نقش نماز را، ژرف بينانه ترسيم مي‏فرمايد

«انسان از لابلاي مشغوليت‏هاي فکري که او را احاطه کرده است، به ندرت مي‏تواند به خود و هدف زندگي و گذشت لحظات و ساعات و روزها بينديشد. چه بسا روزها که شب مي‏گردد و روزهاي ديگري آغاز مي‏شود و هفته‏ها و ماه‏ها  که مي‏گذرد و انسان به آغاز و پايان آن توجه نمي‏يابد و گذشت زندگي و معنا، يا بطالت آن را احساس نمي‏کند. نماز، يک زنگ بيداري و يک هشدار در ساعات مختلف شبانه روز است، که به انسان برنامه مي‏دهد و از او تعهد مي‏خواهد. به روز و شبش معنا مي‏دهد و از گذشت لحظه‏ها حساب مي‏کشد. در زماني که انسان، مشغول و بي‏خبر از طي زمان و انقضاي عمر است، او را مي‏خواند و به او مي‏فهماند که: روزي گذشت و روزي ديگر آغاز شد.» [1]

غفلت از گذشت عمر، نمودي از بعد حيواني انسان است. قرآن کريم، پس از تشبيه برخي آدميان به چهارپايان مي‏فرمايد

«اولئک هم الغافلون؛ [2]  اينان غافلانند.» 

آري! نماز انسان را از غفلت دور کرده، و در مدار توجه مي‏نهد. انساني که

آفرينش خود را از ياد برده؛ «نسي خلقه» [3] .

عملکرد گذشته را از خاطر برده؛ «نسي ما قدمت يداه» [4]

و خداي خود را فراموش کرده است. «نسوا الله» [5]

نوشتاري از آيت‏الله مطهري را مرور مي‏کنيم

«به همان نسبت که وابستگي به غرق شدن در ماديات، انسان را از خود جدا و با خود بيگانه مي‏سازد، عبادت انسان را به خويشتن باز مي‏گرداند. عبادت، به هوش آورنده و بيدار کننده‏ي انسان است. عبادت، انسان غرق و محو شده در اشيا را، مانند نجات غريق از اعماق درياي غفلت‏ها بيرون مي‏کشد. در عبادت و  پرتو ياد خداوند: انسان خود را آنچنان که هست مي‏بيند؛ به نقص‏ها و کسري‏هاي خود آگاه مي‏گردد، از بالا به هستي و حيات و زمان و مکان مي‏نگرد، و در عبادت است که انسان به حقارت و پستي آمال و آرزوهاي محدود مادي پي مي‏برد و مي‏خواهد خود را به قلب هستي برساند

من هميشه به اين سخن دانشمند معروف عصر خودمان «اينشتاين» به ديده‏ي اعجاب مي‏نگرم. اين دانشمند، متخصص در فيزيک و رياضي است، نه در مسايل رواني و انساني و مذهبي و فلسفي. او پس از تقسيم مذهب به سه نوع، نوع سوم را که مذهب حقيقي است، «مذهب وجود» يا «مذهب هستي» مي‏نامد و احساسي را که انسان در مذهب حقيقي دارد، اين چنين شرح مي‏دهد

در اين مذهب، فرد، کوچکي آمال و هدف‏هاي بشر و عظمت و جلالي که در ماوراي پديده‏ها در طبيعت و افکار، تظاهر مي‏نمايد، حس مي‏کند. او وجود خود را يک زندان مي‏پندارد، چنان که مي‏خواهد از قفس تن پرواز کند و تمام هستي را يک باره به عنوان يک حقيقت واحد دريابد.» [6] .

[1] از ژرفاي نماز / 80.

[2] اعراف / 179.

[3] يس / 78.

[4] کهف / 57.

[5] حشر / 19.

[6] احياي فکر ديني / 105.

همراهي با هستي

آيا تاکنون فهرستي از خصوصيات يا کارکرد مشترک همه‏ي اجزاي هستي را تهيه کرده‏ايد؟ از خصوصيات مشترک جانداران چطور؟ 

به نظر شما خصوصيات يا کارکرد مشترک انسان‏ها که به ميزان‏هاي متفاوت و گونه‏گون، هر يک از انسان‏ها واجد آن هستند، کدام است؟ 

در جدول زير حداقل سه مورد از خصوصيات مشترک هر کدام را بنويسيد

 جدول 9.خصوصيات مشترک موجودات:

1. مشترکات تمام موجودات:

الف:

ب:

ج:

2. مشترکات جانداران:

الف:

ب:

ج:

3. مشترکات انسانها:

الف:

ب:

ج:

همه موجودات هستي، همواره هستي آفرين را مي‏ستايند؛ قرآن کريم مي‏فرمايد: «ان من شي‏ء الا يسبح بحمده؛ [1] .

هيچ چيز در دايره‏ي وجود نيست، مگر آن که خدا را تسبيح مي‏گويد.» [2] .

حتي غرش ابرها پيام‏آور تسبيح الهي‏اند [3]  آن‏ها که فاقد شعور و ادراکند، خداي را مي‏ستايند، چگونه ممکن است انسان شعورمند و با ادراک در برابر عظمت خداوند کرنش نکند؟! آنها که براي وجودي ديگر آفريده شده‏اند، در پي سپاس خالقند، پس چرا انسان که وجودش مستقل و بهره‏مندترين موجودات هستي است با آن‏ها همراهي نکند! آيا اين از انصاف، دور نيست؟

نماز، برترين، زيباترين و پسنديده‏ترين کرنش‏ها را دربر دارد و انسان در قالب نماز، همراه با هستي، هستي بخش را تقديس مي‏کند

[1] اسراء / 44.

[2] براي آگاهي بيشتر، ر. ک: فلسفه‏ي اخلاق / 123؛ فطرت / 180 و طهارت روح 40 - 35؛ استاد مطهري.

[3] رعد / 13 (و يسبح الرعد بحمده).

بهداشت جسم و نظافت لباس

آيا براي شما امکان دارد يک گزارش مقايسه‏اي از وضع بهداشت در پنج کشور اسلامي و پنج کشور غير اسلامي تهيه و ارائه کنيد

چرا مسلمانان، موضوع بهداشت و نظافت را جدي نمي‏گيرند؟ 

فهرستي از رفتارهاي غير بهداشتي موجود در کشورهاي اسلامي خصوصا در مجامع ديني را در جدول زير بنويسيد

جدول 10. رفتارهاي غير بهداشتي در مجامع اسلامي و ديني:

1.

2.

3.

آيا هيچ مکتبي را سراغ داريد که روزانه پنج نوبت شست شوي دست‏ها و صورت و پاکيزگي لباس را براي مراسمي عبادي، واجب کرده باشد؟ 

اين تکليف، چه نقشي در بهداشت فردي دارد؟ 

بي‏ترديد، وضو و غسل، مقدمه‏ي نماز هستند و به طفيل ذي المقدمه به عرصه‏ي الزام و وجوب راه يافته‏اند و هرگز نمي‏توان چنين گفت که: نماز، واجب و مفيد است؛ زيرا مقدمه‏ي آن موجب بهداشت جسم مي‏شود! ولي مي‏توان در کنار سلامت روح و بهداشت رواني نمازگزار به اين درآمد نيز اشاره کرد، که نمازگزار از نوعي مواهب تبعي و جسمي نيز برخوردار مي‏گردد؛ چرا که جسم او روزانه چندين بار در قالب وضو و غسل شست شو مي‏شود و مجبور است مواضع وضو را از هر گونه آلودگي و مانعي پاک سازد. همچنين بايد لباس‏هاي خود را پاکيزه و زينت ظاهري آن‏ها را فراهم نمايد [1]  و هنگام نماز در حد توان، آراسته و معطر باشد. [2]  تأثير اين نظم ظاهري در ساير بخش‏هاي زندگي نمازگزار نيز باقي مي‏ماند و او را شخصيتي آراسته و منظم معرفي مي‏کند

يک پزشک متخصص مي‏گويد

«قبض و بسطي که عروق جلدي در قالب جريان آب در وضو بر آن‏ها مي‏يابند، موجب ازدياد حرکت قلب و نشاط مبادلات جسمي مي‏گردد و حرکات تنفسي، جذب اکسيژن و دفع کربن را آسان مي‏نمايد و سبب تمدد اعصاب مي‏شود. همچنين او را از ابتلا به بيماري‏هاي مختلف مصون مي‏دارد. همان گونه که شست شوي اجباري دست‏ها براي وضو، روزانه حداقل پنج بار، عامل نظافت دستها و پيشگيري از ورود ميکروب‏هاي مختلف به دهان و ابتلا به بيماري گوارشي و ساير بيماري‏ها صعب العلاج مي‏شود.» [3]

 يکي از استادان دانشکده‏ي پزشکي دانشگاه قاهره، پايان نامه‏ي دکتراي خود را به بررسي تأثير شگفت‏انگيز نماز در صيانت از بيماري‏هاي عضلاني از جمله فراخي رگ‏هاي پا، اختصاص داده و کتابي در اين زمينه تدوين و در آن به طور مبسوط آثار طبي نماز بر عضلات پا را، بررسي کرده است. [4] .

و ديگر بار، بايد گفت: نماز، يک عبادت است، و يک امر روحاني و عبادي اصولا نيازي به چنين توجيهاتي ندارد

[1] اعراف / 31؛ «يا بني آدم خذوا زينتکم عند کل مسجد»

[2] توضيح المسائل، مسأله‏ي 868؛ حضرت امام خميني رحمة الله عليه پوشيدن پاکيزه‏ترين لباس‏ها و جامه‏ي سپيد و استعمال بوي خوش را از مستحبات لباس نمازگزار، برشمرده‏اند.

[3] روح الصلاة في الاسلام / 82.

[4] معجزة الصلاة في الوقايه من مرض دوالي الساقين، عنوان کتاب فوق و دارالنشر للجامعات المصريه - مکتبة الوفاء آن را چاپ کرده است. دانشمندي ديگر به نام دکتر فارس علوان از دانشگاه جده، کتابي با عنوان «و في الصلاة صحة و وقايه» تدوين کرده است. اين کتاب از سري کتاب‏هاي «صحتک في عبادتک» از «دار المجتمع» است، که به بررسي آثار نماز در سلامت جسم و بدن پرداخته و پژوهشي نسبتا جامع در اين باره ارائه کرده است.

احساس قدرت و عزت

نماز، احساس تواضع را در انسان برمي‏انگيزد، اما هرگز به نمازگزار اجازه نمي‏دهد در خود احساس فرومايگي کند

نماز، انسان را به قدرت لايزال الهي متصل مي‏گرداند و از اين جهت، احساس قدرت و عزت را در نهادش پديد مي‏آورد. امام علي عليه‏السلام در مناجات با خداي متعال از راز رسيدن به عزت، پرده برمي‏دارد

«الهي کفي بي‏فخرا ان اکون لک عبدا و کفي بي‏عزا ان تکون لي ربا: [1] .

خدايا! اين افتخار مرا بس، که بنده‏ات باشم و اين عزت، مرا کافي که تو پروردگار من باشي

نماز، سندي است بر عبوديت برترين مخلوق، در پيشگاه پروردگاري خالق، و شاهد صدقي بر اين پيوند عاشقانه و سرافرازانه

[1] بحارالانوار، ج 77 / ص 400؛ خصال ج 2 / ص 452.

آزمون

1. استاد مطهري رحمة الله عليه فطري بودن پرستش را چگونه تبيين مي‏کند؟

2. معادله‏ي عقلاني قرآن کريم را درباره‏ي قابليت نداشتن غير خدا براي پرستش را توضيح دهيد.

3. پيام قرآن در زمينه‏ي پرستش چيست؟ معيار معبود بودن در قرآن را، با ذکر آيه، بنويسيد

4. چگونه نماز بينش وسيع و روحيه‏ي سازگاري با جمع را به انسان مي‏آموزد؟ 

5. کلام مقام معظم رهبري را در خاصيت هشداري نماز، شرح دهيد

6. قرآن، در کدام آيه و چگونه غفلت را ناشي از حيوانيت مي‏داند؟ 

7. مراد از همراهي انسان با هستي در نماز چيست؟ 

8. درباره‏ي تأثير جريان آب وضو بر بدن انسان، چه تحقيقي و از سوي چه کساني ارائه شده است؟ 

9. چند مورد از مستحبات مربوط به بدن و لباس نمازگزار را ذکر کنيد؟ 

10. چگونه نماز در انسان، احساس قدرت و عزت را برمي‏انگيزد؟ سخني از اميرالمؤمنين عليه‏السلام را در اين زمينه بنويسيد

مولف: محمدرضا رضوان‏طلب

دیدگاه ها (0 کاربر)
ارسال دیدگاه
سامانه آموزشی
سامانه دانش پژوهان
سامانه مبلغان