آثار تربیتی و روان‌‌‌‌‌‌شناختی نماز

(10:52) 10 شهریور 1394
زمان مورد نیاز برای مطالعه:0دقیقه

بسم الله الرحمن الرحیم

تربیت‌ دین، سامان‌دهی‌ و شکوفاسازی سـرمایه‌های بـالقوۀ انـسان در ساخت‌های علمی و عملی در پرتو آموزه‌های معارف اسلامی است‌ که در فرآیندهای کاملاً منطقی از طریق معلم و مـربی به متعلم و متربی بر محور مبادی‌ هماهنگ‌ با عقل و اراده، متون منابع آموزشی و پرورشـی، روش و... در تربیت دینی اصالت و اهـمیت دارنـد و تربیت دینی در سه حوزۀ اعتقادی، اخلاقی و احکامی شکل می‌گیرد.

در تربیت دینی چند چیز تحقق‌ پیدا می‌کند:

الف: رشد و پرورش خرد

ب: نظام و توازن ویژه بین استعدادهای وجودی انسان

ج: هدایت در جنبه‌های اخلاقی، عاطفی، اجتماعی و جسمانی

د: فزونی و توسعه و تعمق باورهای دینی در خود و تجلی‌ آن در مناسبات رفتاری

ه: تدریجی بودن نظام تربیت دینی

و: قرارگرفتن انسان در مدار انسانیت و در محور شریعت محمدی(ص) با هدف خداجویی و با خلیفة الهی شدن در تربیت دینی.

اصل بینش، گره‌زدن‌ ایمان‌ با عنصر عقل و عشق و قرارگرفتن انسان در مسیر جذب الهـی و حـیات طیبه است تا روابط انسان با خدا، خود، جامعه و جهان در پرتو رابطه با انسان کامل‌ که‌ معلم و مربی حقیقی است، تنظیم شود.

تربیت دینی ابعاد روح انسانی را در عقلانیت، معنویت، عبودیت و گرایش به زیبایی‌ها شکوفا ساخته و بصورت مـتعادل و مـتوازن رشد می‌دهد.

همچنین پیشرفت‌ و توسعه‌ هر کشور مرهون موفقیت و رشد‌ روز‌ افزون نظام تعلیم و تربیت آن کشور است و همچنین آموزه‌های دینی ما امری حتمی است.

افزون بر این، تحولات پرشتاب کنونی‌ در‌ عرصه‌ فرهنگ جـهانی بـسیاری از نگرش‌ها و روش‌های رایج‌ در‌ تربیت دینی ما را تغییر داده و نقش نهادهای گوناگون اجتماعی از قبیل آموزش و پرورش، خانواده‌ها، رسانه‌ها و مساجد‌ و... می‌تواند‌ در‌ این دگرگونی مؤثر باشد.

امروز نقش مسجد خطیرتر از همه‌ نهادها است. بدون تردید بـرای دسـتیابی بـه این شناخت از طرفی باید مـراقب بـود کـه مبادا به بهانه مقتضیات‌ زمان، اصول‌ اخلاقی‌ رایج در دین مبین اسلام دست خوش تغییر قرار گیرد و از‌ طرف دیگر در جمود و جزمیت گرفتار شـویم و بـا ورود بـه این عرصه، سهم معرفت را‌ کنار‌ گذاریم؛ زیرا‌ این نیاز نه تنها نیاز حوزه آموزش و پرورش بلکه نیاز تمامی‌ حوزه‌های فرهنگی عمومی‌ است.

همچنین باید با تیزبینی، دقت نظر و طمأنینه بیشتری به این موضوع نگریست تا‌ به‌ فکر، فرهنگ، آموزش‌ و تربیت دینی شایسته نائل آییم.

اظهارات دست‌اندرکاران امور مساجد و انجام مصاحبه‌های اکتشافی‌ اولیه‌ که با چند تن از مردم عادی و برخی افراد فعال در مساجد‌ انجام‌ شده‌ است، نشان می‌دهد که حضور مردم در مساجد نسبت به دوران انقلاب(1357-1356) و سال‌های ابتدایی پس‌ از‌ پیروزی انقلاب(1360- 1358) کاهش یافته است.

بنابراین اکنون بصورت جدی، این سوال مطرح است که‌ دلایل‌ این‌ کاهش حضور چیست؟

چرا صفوف نماز جماعت خلوت است؟

چرا شور و نشاط اواخر دهه‌ پنجاه‌ در مساجد دیده نمی‌شود؟

چرا از کتابخانه‌های مساجد، از کلاسها، سخنرانی‌ها و سایر‌ فعالیت‌های‌ مساجد‌ استقبال نمی‌شود؟

در تحلیل پدیده کاهش حضور در مساجد، اولین دلیل عمده‌ای که مطرح است، مقطعی بودن‌ بعضی‌ از‌ نیازها در دوران رونق می‌باشد.

طی دهه‌های چهل و پنجاه به دنبال‌ مجموعه‌ای‌ از تحولات اجتماعی و فرهنگی، یک خواسته و نیاز جمعی در میان مردم پدید آمد.بر چیده شدن‌ نظام‌ شاهنشاهی و ایجاد حاکمیت اسلام، کاهش حضور در مساجد در دوره رکود‌ نسبی، تا‌ اندازه‌ای به این دلیل بود که اولا، با‌ پیروزی‌ انقلاب و ثانیا با خنثی شدن بسیاری‌ از‌ توطئه‌های پس از انقلاب، نیازهای مذکور منتفی شده بود.

برای این قسمت از تحلیل، نمی‌توان‌ نتایج‌ کاربردی ارائه داد؛ زیرا نیازهای مقطعی‌ یاد‌ شده مربوط‌ به‌ همان‌ دوره خاص بوده است و نمی‌توان‌ و نباید آنها را در همان شکل سابق احیا کرد اما یادآوری آن، این‌ فـایده‌ را دارد کـه برخی از دلایل‌ پدیده کاهش حضور را‌ آشکار‌ و قابل فهم می‌سازد.

بر‌ مبنای این تحلیل به منظور افزایش حضور مردم در مساجد، باید با مداخله در‌ متغیرهایی‌ که موجب تغییر در تعادل‌ نیاز‌ ارزشی‌ مردم شده است، این‌ تعادل‌ را به سوی برتری‌ نسبی‌ نیازها و ارزشهای جمعی و متعالی، هدایت نمود.

اگر بتوانیم فاصله میان واقعیت‌ها و آرمانها‌ را‌ کاهش دهیم، میزان فقر را به حداقل‌ برسانیم، سطح‌ انتظار مردم‌ را‌ از‌ زندگی به گونه‌ای نسبی‌ کاهش دهیم و نهادهای ارشادی و تبلیغی خود را فعال سازیم، به نتیجه خواهیم رسید.

 

مولف: محمدمحسن ربانی، (عضو ستاد اقامه نماز سازمان زندانها)

دیدگاه ها (0 کاربر)
ارسال دیدگاه
سامانه آموزشی
سامانه دانش پژوهان
سامانه مبلغان