اسرار بالا بردن دست ها موقع تکبیر ها

(12:49) 17 دی 1402
زمان مورد نیاز برای مطالعه:0دقیقه

اسرار بالا بردن دست ها موقع تکبیر ها

1.بالابردن دستها هنگام تکبیرة الاحرام

از آداب تکبیر گفتن این است که دست­ها را تا برابر گوش­ها بالا آوریم. امیر المؤمنین(ع) می­فرماید: "معناي اين كار آن است كه خداوند بزرگ و يكتا و بي‌مانند، با انگشتان ستوده نمي‌گردد و با حس‌هاي ظاهري يا باطني درك نمي‌شود. "[1]

امام رضا(ع)  در باره راز این کار می­فرماید: "بلند کردن دست­ها، نشانه التماس و بي‌كسي و زاري نمودن است. خداوند دوست دارد كه بنده­اش هنگام نيايش و ياد كردن او، به حال درماندگي و زاري و درخواست باشد. بالا بردن دست­ها نوعي توجه و حضور قلب را در سخني که انسان مي‌گويد و کاري که قصد آن را دارد، نشان مي‌دهد.[2]

در حدیثي دیگر آمده است: "دست برداشتن، اشاره به این است: ‌ای خدای آمرزنده! در یَم گناه غرقه­ام، دستم گیر تا برآیم. "[3]

مانده در دشت فراقم؛ ره نما، ‌ای رهنما 

غرقه در دریای هجرم، دست گیر، ‌ای دستگیر

مرحوم ملكي تبريزي در این زمينه مي‌فرماید: "با اوّلِ تكبير، دست­ها بلند شود و به آخر آن، دست­ها فروافتد، به گونه‌اي كه با تمام شدن تكبير، بالا بردن دست‌ها هم تمام مي‌شود. و بايد در هنگام بالا بردن دست‌ها، كف دست‌ها به سوي قبله باشد. بهتر اين است كه سر انگشتان تا برابر قسمت پايين گوش برسد. آن چه كه مقصود از اين کار است، بیزاری جستن از هر شرك و شريكي و از هر چه مشركان قائل به آن هستند، است و ثمره آن، برائت جستن در پيشگاه خداوند از همه گناهان و معاصي خود و از عذاب دوزخ و آتش آن است. "[4]

اسرار بالا بردن دست ها موقع تکبیر ها

2.تکبیرهای قيام و ركوع و سجود

نمازگزار در حال قیام و رکوع و سجده­، خداوند را با اوصاف گوناگون مي‌خواند. حقیقت این است که خداوند از وصف‌هايي که در ذهن ما جاي دارد، منزه است. از اين رو، پس از هر وصفی تکبیری گفته می­شود. این تکبیرهای هنگام نماز، همواره بزرگداشت خدا از وصف بنده ناقص و محدود است. در حقيقت، پس از هر مرحله قرائت و ذکر، نمازگزار با يک تکبیر، خدا را از آن چه با زبان محدود وصف کرده، بزرگ­تر مي‌شمرد و منزه از آن می­داند؛ چنان که فرموده است:

سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُون.[5]خداوند از آن چه وصف کنندگان برمي‌شمرند، منزه است.

البته برخي از افراد می­توانند خداوند را به گونه حقیقی وصف کنند. آنها بندگان مخلَص هستند که خداوند آنها را برای خود ويژه گردانیده است:

سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُون إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصين.[6]آن‌ها در خدا فاني شده‌اند و چیزی جز او نمی­بینند. زبان خدا هستند[7] و جز آن چه خداوند بر زبانشان جاری کرده، بیان نمی‌دارند:

وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى.[8]به هوا و هوس لب نمي‌گشايد.

 

[1]. من لا یحضره الفقیه، ج1، ص474.

[2]. عیون اخبار الرضا، ج2، ص320.

[3]. فیض کاشانی، اسرار الصلاة، ص65.

[4]. میرزا جواد ملکی تبریزی، سر الصلاة، ص319.

[5]. صافات: 159.

[6]. صافات: 159 و 160.

[7]. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَسْوَدَ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ7فَأَنْشَأَ يَقُولُ ابْتِدَاءً مِنْهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ أَسْأَلَهُ نَحْنُ حُجَّةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ بَابُ اللَّهِ وَ نَحْنُ لِسَانُ اللَّهِ وَ نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ وَ نَحْنُ عَيْنُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ وَ نَحْنُ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ فِي عِبَادِهِ. (الكافي، ج‏1، ص145)

[8]. نجم: 3.

دیدگاه ها (0 کاربر)
ارسال دیدگاه
سامانه آموزشی
سامانه دانش پژوهان
سامانه مبلغان