در هر شرایطی که بود، نمازهای واجبش را اولِ وقت به‌جا می‌آورد. ظهر شده بود و صدای اذان به گوش می‌رسید. داشت خودش را برای اقامۀ نمازِ اول وقت آماده می‌کرد

در هر شرایطی که بود، نمازهای واجبش را اولِ وقت به‌جا می‌آورد. ظهر شده بود و صدای اذان به گوش می‌رسید. داشت خودش را برای اقامۀ نمازِ اول وقت آماده می‌کرد که یکی از خدمت‌گزاران وارد اتاق شد و گفت: «غذا آماده است. سرد می‌شود؛ اگر اجازه بفرمایید، بیاورم!»

-‌ خیر، بعد از نماز.

وقتی که خدمت‌گزار از اتاق خارج شد، شهید رجایی تبسمی کرد و به آرامی گفت: «عهد كرده‌ام هيچ وقت قبل از نماز، ناهار نخورم؛ اگر زمانى ناهار را قبل از نماز، بخورم، يك روز روزه مى‌گيرم.»