انتشار متنی زیبا از شهید بهشتی در مورد نماز

(12:06) 07 تیر 1401
زمان مورد نیاز برای مطالعه:0دقیقه

در آن‌ لحظه‌ که‌ آدمی‌ به‌ کمال‌ و شکوه‌ بی‌نهایت‌ آفریدگار جهان‌ می‌اندیشد، سراپا شیفته‌ آن‌ می‌شود؛ دل‌ و جانش‌ به ‌خضوع‌ و خشوع‌ و فروتنی‌ می‌گراید؛ با آهنگ‌ فطرت‌ در برابر آن‌ همه‌ کمال‌ و عظمت‌ سر تعظیم‌ فرود می‌اورد: «رکوع» سر به‌ زمین‌ می‌ساید: «سجود»؛ و زبان‌ به‌ ستایش‌ می‌گشاید: «حمد و تسبیح‌».

قرآن‌ عبادت‌ را مخصوص‌ خدای‌ یکتا می‌شمرد و پرستش‌ هر کس‌ و هر چیز دیگر جز خدا را حرام‌ و گناهی‌ بس‌ بزرگ‌ می‌ داند:

«و قضی‌ ربک‌ الا تعبدوا الا ایاه‌…» «فرمان‌ خدا بر ان‌ رفته‌ که‌ جز او را نپرستید…»

اسلام‌ از نظر کلی‌، برای‌ عبادت‌ خدای‌ یکتا هیچ‌ زبان‌ یا شکل‌ خاصی‌ معین‌ نکرده‌ و هیچ‌ قید و شرطی‌ نگذارده‌ است‌. تنها شرط مهم‌ عبادت‌ در اسلام‌ این‌ است‌ که‌ آنچه‌ بندگان‌ خدا به ‌عنوان‌ عبادت‌ به‌ جا می‌ آورند به‌ اوهام‌ و خرافات‌، شرک‌، خودنمایی‌ و ریا آلوده‌ نباشد.

بنابراین‌، مسلمانان‌ با رعایت‌ کامل‌ این‌ نکات‌، در هر وقت‌ و هر جا، به‌ هر زبان‌ و هر لغت‌ و به‌ هر شکل‌ و هر جور که‌ بخواهند می‌توانند به‌ نیایش‌ خدا و راز و نیاز با او بپردازند.

نماز، مراسم‌ مخصوصی‌ برای‌ پرستش‌ خدا و راز و نیاز با اوست‌ که‌ در آن‌ جنبه‌ های‌ ارزنده‌ و آموزنده‌ خاصی‌ در نظرگرفته‌ شده‌، و به‌ همین‌ جهت‌ شکل‌ مخصوصی‌ به‌ خود گرفته‌ است‌.

نماز، سرود توحید و یکتاپرستی‌ و سرود فضیلت‌ و پاکی‌ است‌ که‌ باید فکر و روح‌ ما را در برابر عوامل‌ شرک زا و آلوده ‌کننده‌ای‌ که‌ در زندگی‌ روزمره‌ با آن ها سر و کار داریم ‌پاک‌ و یکتاپرست‌ نگهدارد.

هر یک‌ از ما در زندگی‌ روزانه‌ خود سرگرم‌ کار و هدف‌ خویش‌ است‌ و کمتر به‌ چیزی‌ دیگر جز آن‌ می‌ اندیشد. سرگرمی‌ به‌ کار و تلاش‌ روزانه‌ در راه‌ زندگی‌، برای‌ بشر امری‌ طبیعی‌ و ضروری‌ است‌؛ به‌ جسم‌ و جانش‌ نشاط می‌بخشد، راه‌های‌ جدید زندگی‌ را به‌ روی‌ او می‌گشاید و او را در راه‌ علم‌ و هنر و صنعت‌ و ایجاد وسایل‌ گوناگون‌ بهتر زیستن‌ به‌ جلو می‌راند؛ ولی‌ در عین‌ حال‌ او را چنان‌ در خود و آرزوهایش‌ فرو می‌برد که‌ گه‌گاه‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ این‌ آرزوها در برابر این‌ و ان‌ به‌ چم‌ و خمش‌ وا می‌دارد; از خود و شخصیت‌ واقعی‌ و انسانی‌ خود بیگانه‌اش‌ می‌ سازد و جسم‌ و جانش‌ را الوده‌ می‌کند. از الودگی‌ جسمی‌ مثال‌ بزنیم‌:

کمتر کسی‌ است‌ که‌ در اثنای‌ کار روزانه‌، دستش‌، لباسش‌، دست‌ و صورتش‌، سر و پایش‌، و گاهی‌ همه‌ پیکرش‌، کثیف ‌نشود و به‌ تنظیف‌ روزانه‌ انها نیازمند نگردد. دانش‌ آموز یا دانشجویی‌ که‌ درس‌ می‌خواند، معلمی‌ که‌ درس‌ می‌دهد، کشاورزی‌ که‌ به‌ کند و کاو زمین‌، کاشتن‌ تخم‌ یا نشاندن‌ نهال‌، ابیاری‌، وجین‌ یا درو و برداشت‌ محصول‌ مشغول‌ است‌، کارگر یا مهندسی‌ که‌ در کارگاه‌ کار می‌کند، پرستار یا پزشکی‌ که‌ با بیماران‌ سر و کار دارد، بانوی‌ خانه‌ داری‌ که‌ خانه‌ را اداره ‌می‌کند، پیشه‌ور یا بازرگانی‌ که‌ به‌ داد و ستد مشغول‌ است‌ و محققی‌ که‌ به‌ کاوش‌ علمی‌ می‌پردازد، همه‌ باید روزی‌ یک‌ یاچند بار لباس‌ و تن‌ خود را شست‌ و شو دهند تا پاکیزه‌ بمانند.

روح‌ ما نیز در میدان‌ زندگی‌ روزانه‌ به‌ همین‌ اندازه‌ یا بیشتردر معرض‌ الودگی‌ است‌: آلودگی‌ به‌ هوس‌های‌ تحریک‌ شده‌ و لجام‌ گسیخته‌، خودخواهی‌ها و چشم‌ و همچشمی‌های‌ برانگیخته‌، غرور ناشی‌ از پیروزی‌ و کامیابی‌، یا عقده‌ روانی‌ناشی‌ از شکست‌ و ناکامی‌، و به‌ دنبال‌ آن‌ حسد و کینه‌ و انتقام‌ وصدها الودگی‌ دیگر.

این‌ آلودگی‌ها روح‌ را تیره‌ می‌کند و ما را از راه‌ راست ‌زندگی‌، راه‌ پاکی‌ و فضیلت‌ و تقوا منحرف‌ می‌سازد و به‌ راه ‌فساد می‌کشاند؛ از یاد خدا غافل‌ می‌کند و به‌ دام‌ شیطان‌ و وسوسه‌های‌ شیطانی‌ می‌افکند.

بنابراین‌، باید همان‌طور که‌ لباس‌ و تن‌ خود را می‌شوییم‌ و پاکیزه‌ می‌کنیم‌، دل‌ و جان‌ خود را هم‌ شست‌وشو دهیم‌ و پاکیزه ‌کنیم‌؛ خود را به‌ خدا، سرچشمه‌ پاکی‌ و کمال‌، نزدیک‌ سازیم‌؛ لحظاتی‌ را به‌ یاد او، به‌ نیایش‌ او و راز و نیاز با او بگذرانیم‌ و روح‌ آلوده‌ را در چشمه‌ صاف‌ و زلال‌ الهی‌ شست‌ و شو دهیم‌.این‌ است‌ نمازی‌ که‌ مسلمان‌ روزی‌ چند بار می‌خواند. . . .

 

 

ستاد اقامه نماز

دیدگاه ها (0 کاربر)
ارسال دیدگاه
سامانه آموزشی
سامانه دانش پژوهان
سامانه مبلغان