چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟ 18(حجت الاسلام پناهیان)

چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟ 18(حجت الاسلام پناهیان)

واجبات نماز طوري قرار داده شده  که براي انسان معمولاً خسته کننده و تکراري است. همين را بپذيريم. فکر کنيم که چرا خدا، نماز را اينقدر تکراري و به يک قبله و با يک ذکر قرار داده است. بگوييم: خدايا خواستي شيريني‌هاي نماز از من گرفته بشود؛ چون يک عمل جديدي نیست تا در آن لذت باشد؛ پس اگر اين را ندارد چه دارد براي من؟ آن را به من بده. آن وقت خواهي ديد که اين نمازِ تکراري فلسفه ي اولش اين است که ...

واجبات نماز طوري قرار داده شده  که براي انسان معمولاً خسته کننده و تکراري است. همين را بپذيريم. فکر کنيم که چرا خدا، نماز را اينقدر تکراري و به يک قبله و با يک ذکر قرار داده است. بگوييم: خدايا خواستي شيريني‌هاي نماز از من گرفته بشود؛ چون يک عمل جديدي نیست تا در آن لذت باشد؛ پس اگر اين را ندارد چه دارد براي من؟ آن را به من بده. آن وقت خواهي ديد که اين نمازِ تکراري فلسفه ي اولش اين است که به آدم ادب ياد بدهد.

من بارها به خدا گفتم: خدا بگذار من گاهي نماز نخوانم، عوضش نماز پيش من شيرين بشود. خدا مي فرمايد: نمي خواهد، نماز را بايد هميشه بخواني، دنبال شيريني اش نباش، دنبال عوض کردن خودت باش. نماز چون تکراری است شيريني اش از ما گرفته مي شود. خدا هم مي داند که شيريني اش گرفته مي شود. چه چيزش باقي مي ماند؟ ادبش.

اگر نماز براي کسي خسته کننده است و مي خواهد زود نماز را تمام کند، يک "سبحان ربي العظيم و بحمده" ديگر بگويد. نترس؛ از نماز فرار نکن، فقط دنبال شيريني اش نباش. اگر فقط دنبال شيريني  نماز باشي مي گويي هر وقت شيرين شد مي خوانم؛ تلخي اش را بپذير.

شرط اينکه نماز آدم را ادب کند اين است که آدم بپذيردش. حال نداشتي بلند شو بايست محکم نمازت را بخوان، ديدي وضو را تند مي گيري بگو صبر کن، آرام وضو بگير. از اول با خودت لج کن. اين را مي گويند جهاد با نفس. براي نماز، جهاد با نفس نمي کند و با خودش در نمي افتد، آن وقت   مي گويد: خدا امام زمان ما را به ما برگردان. خب، آقا که بيايند که تو بايد بري جهاد! تو دو دقيقه وقت براي خدا، براي نماز نمي دهي، مي خواهي بروي پا رکاب حضرت جان بدهي براي خدا؟!

البته، اگر آدم آقا را ببيند اينقدر آدم مي شود که هم جان بدهد هم وقت براي نماز بگذارد؛ ولي تا من و تو وقت ندهيم براي نماز معلوم نيست آقايمان بيايند.

بعضي پدرها مي گويند: پسرم رفته سربازي سر به راه شده است. چرا آدم برود سربازي سر به راه مي شود؟ چون از بس به او سخت مي گيرند، از بس موشک ضدحال مي زنند تا بتواند يک ضدحال به دشمن بزند. آن وقت آرام مي شود. از پادگان که در مي آيد ديگر از ديوار راست بالا نمي رود. مؤدبانه مي نشيند، مي تواند صبر کند، مي تواند تحمل بکند، درست است رفقا؟

قبل از اينکه بخواهيم برويم سربازي ادب بشويم، بيايد در خانه خدا سرِ نماز ادب بشويم، خيلي قشنگ تر نيست؟ "والبهائم لايتأدب الّا بالضّرب" ؛ چهارپايان، ادب نمي شوند مگر با چوب. آدم ها با نماز ادب مي شوند.