نماز در ديوار چين

نماز در ديوار چين

همراه زن و بچه براى كارى به چين رفته بودم . يك روز براى ديدن ديوار چين رفتيم . توريست هاى زيادى از كشورها و مليت هاى گوناگون در كنار ديوار چين بودند. همچنانكه گرم ديدن ديوار و عظمت آن بوديم ، متوجه شدم كه وقت نماز ظهر و عصر شده است. وضو گرفتم و يك دستمال كوچك به عنوان سجاده پهن كردم. با قبله نما، قبله را پيدا كردم. قبل از شروع نماز چند نفرى توجه شان به من جلب شده بود و با كنجكاوى نگاهم مى كردند. ...

همراه زن و بچه براى كارى به چين رفته بودم . يك روز براى ديدن ديوار چين رفتيم . توريست هاى زيادى از كشورها و مليت هاى گوناگون در كنار ديوار چين بودند. همچنانكه گرم ديدن ديوار و عظمت آن بوديم ، متوجه شدم كه وقت نماز ظهر و عصر شده است. وضو گرفتم و يك دستمال كوچك به عنوان سجاده پهن كردم. با قبله نما، قبله را پيدا كردم. قبل از شروع نماز چند نفرى توجه شان به من جلب شده بود و با كنجكاوى نگاهم مى كردند.

نماز اول را كه خواندم، تعداد زيادى اطرافم جمع شده بودند و تماشا مى كردند. خيره بودند و با تعجب نگاه مى كردند.

نماز عصر را هم خواندم . حالا مردمى كه در اتوبوس ها منتظر حركت بودند به جاى توجه به ديوار چين منظره جالب ترى را براى تماشا و عكس گرفتن پيدا كرده بودند. پس از من، همسرم مشغول نماز شد. همسرم در حال نماز بود كه يك نفر با دوربين آمد و خواست كه از همسر و خانواده ام عكس بگيرد. مخالفت كردم، بعد به فكر افتادم كه شايد همين عكس بهانه اى باشد براى مطرح كردن نام اسلام در كشورهاى كفر زده جهان .

منبع: کتاب خاطرات و تجارب تبليغى / ص 22 و 23