علاقه به نماز جماعت از دوران طفولیت در وجود علی موج می‌زد

علاقه به نماز جماعت از دوران طفولیت در وجود علی موج می‌زد

نماینده امام در سال 1359 با شناختی که از "شهید علی پرویز" داشته است در پادگان حمیدیه در نماز جماعت به وی اقتدا می‌کند و پشت سر او نماز می‌گذارد تا همه کادر پادگان و همرزمان این رزمنده ساده به کمالات معنوی و اخلاقی وی پی ببرند   شهید علی پرویز در سال 1338 در شهر مقدس کربلا به دنیا آمد. اجداد وی به دلیل عشق سرشاری که به امام حسین علیه السلام داشتند از صد سال پیش مقیم ک ...

نماینده امام در سال 1359 با شناختی که از "شهید علی پرویز" داشته است در پادگان حمیدیه در نماز جماعت به وی اقتدا می‌کند و پشت سر او نماز می‌گذارد تا همه کادر پادگان و همرزمان این رزمنده ساده به کمالات معنوی و اخلاقی وی پی ببرند

 

شهید علی پرویز در سال 1338 در شهر مقدس کربلا به دنیا آمد. اجداد وی به دلیل عشق سرشاری که به امام حسین علیه السلام داشتند از صد سال پیش مقیم کربلا شده و پدر و پدربزرگ این شهید هم در کربلا متولد شدند.

علاقه به نماز جماعت از دوران طفولیت در وجود علی موج می‌زد؛ به طوری که هر وقت صدای اذان را می‌شنید، دوان دوان خود را به مسجد محل (عباسیه کربلا) می‌رساند و در نماز جماعت شرکت می‌کرد.

در سال 1350 و در نتیجه فشارهای دولت برای خروج اتباع ایرانی مقیم عراق به همراه خانواده به ایران بازگشت. یکی از دو نفری بود که در رشته چاپ افست در سال 1356 دیپلم گرفت و چون ادامه تحصیل در این رشته میسر نبود، از طرف دولت وقت بورسیه آلمان شد ولی راضی به ادامه تحصیل در آنجا نشد

 

حاج مهدی پرویز پدر بزرگوار شهید نیز می‌گوید: جوانی 17 ساله بود که به من برای خرید تلویزیون به دلیل نشان دادن صحنه‌های بی‌بندوباری بارها اعتراض کرد

در دوران منتهی به انقلاب اسلامی، فعالیت‌های مبارزاتی مخفیانه داشت و با پیش‌بینی نزدیک بودن پیروزی انقلاب خدمت سربازی در دولت شاه را نمی‌پسندد.

بنا به گفته خواهر شهید؛ اعلامیه‌های امام را در بین جوانان انقلابی در هنرستان محل تحصیلش توزیع می‌کرد؛ و روزی هم که امام به ایران آمد، عضو کمیته استقبال حضرت امام (ره) بود.

 

4ماه آخر خدمت سربازیش منتهی به جنگ ایران و عراق شد و از اینکه بنی صدر مهمات به جبهه‌ها نمی‌‌فرستاد، عصبانی بود. تا اینکه 2 روز مانده به پایان خدمت سربازی، راننده یک تانک عراقی را با ژ3 شکار کرد و با اصرار از فرمانده خود می‌خواهد تانک را به غنیمت بیاورد و علیرغم میل فرمانده‌اش برای علاقه‌ای که به او داشت، نهایتاً با رفتن او به همراه دو نفر دیگر موافقت می‌کند.

عراقی‌ها که تانک خود را در دست سربازان امام می‌بینند، با یک موشک 3 متری تانک را مورد اصابت قرار می‌دهند تا به آرزوی این شهید والامقام که خواسته بود حتی جنازه‌اش هم برنگردد و مفقودالاثر باشد، جامه عمل پوشانده شود.