<br />
آماده‌ باش برای حمله<br />
<br />
بسم رب الشهدا و الصدیقین<br />
<br />
گاهی خودمان هم نمی‌دانیم چه می‌کنیم!<br />
امام خمینی(ره) هنگامی که با بسیجیان مواجه می‌شد، تعبیراتی به‌کار می‌برد که بسیجیان را شرمنده می‌کرد. مثلاً این سخن معروف که «کاش من هم یک بسیجی بودم!». هرکس اندکی امام و صداقتش را بشناسد، یقین می‌کند که ایشان اهل بزرگنمایی و تعارف نیست. اما حالا علامت سؤال بزرگی در ذهن ایجاد می‌شود که این سخن از امام یعنی چه؟ آخر امام کجا و بسیجیان کجا!؟ بسیجیان افتخارشان فدایی بودن برای این نماینده بقیه الله بود! <br />
<br />
حقیقت این است که گاهی ما آثار و برکات کاری را که انجام می‌دهیم، خودمان هم نمی‌دانیم! امام در بسیجیان و راه آنان چیزی را می‌دیدند که خود آنها و ما درک نمی‌کنیم. <br />
شما خادمان شهدا هم اینگونه‌اید. شاید یک خادم شهدا خودش هم ارزش و عظمت کاری را که انجام می‌دهد، نداند! امام خامنه‌ای (ح) درباره خادمان شهدا و تمام زنده نگه‌داران خون شهدا فرمودند: <br />
«گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست». <br />
درک این مطلب را تنها از امثال ایشان باید انتظار داشت؛ اما نتیجه این است که شما باید قدر خود را بدانید!<br />
<br />
یک پرسش اساسی<br />
<br />
چه باید بکنیم که تلاش‌های ما در راه زنده نگه‌داشتن خون شهیدان کمتر از شهادت نباشد؟ چه کنیم که ما را نیز حتی اگر به‌ظاهر شهید نشدیم، با شهدا محشور کنند؟ حضرت آقا فرمودند: «گاهی رنج و زحمت برای شهدا، کمتر از شهادت نیست» چه کنیم زحمات ما هم جزء آن گاهی قرار بگیرد؟<br />
پاسخ<br />
باید در راه «زنده نگه‌داشتن خون شهیدان» و خدمت به این فرهنگ، حواسمان باشد که درست حرکت کنیم؛ یعنی باید خوب بدانیم که هدف شهدا چه بوده، برای چه رفتند و به کجا رسیدند.<br />
اگر دقت کنیم، تمام تلاش شهدا برای تحقق هدف خلقت است. خداوند هدف خلقت را بندگی و عبادت می‌داند: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ؛  من جنّ و انس را نیافریدم، مگر برای آنکه مرا عبادت کنند». و هدف شهدا هم همان عبادت و بندگی خدا روی زمین است.<br />
آنها رفتند تا این هدف زنده بماند؛ برای همین خداوند آنها را مهمان ویژه خود کرد تا «در قهقهه مستانه‌‏شان و در شادى وصولشان عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون باشند». <br />
پس خادم شهدا هم باید در همین راه حرکت کنند و دوستداران و متوسلان به شهدا را به این سمت و سو راهنمایی کنند.<br />
<br />
خیالتان راحت<br />
خیالتان راحت! آنهایی که در راه زنده نگه‌داشتن خون شهیدان زحمت می‌کشند و به عبادت ـ که در رأس آن نماز اول وقت است ـ اعتنایی نمی‌کنند، معلوم نیست که مشمول سخن امام خامنه‌ای باشند که زحمتشان کمتر از شهادت نیست!<br />
<br />
چه کنیم؟<br />
اصلی‌ترین مطلب این است که هر خادم در برنامه راهیان نور، یک خادم نماز و یاور نماز هم باشد؛ در این صورت است که شاید در راه شهدا قدم گذاشته باشد. برای خادمان شهدا و نماز شایسته نیست که حتی یک نفر از زائران حاضر در کاروان‌های راهیان نور، نمازش از اول وقت و جماعت به تأخیر بیفتد. تمام نمازها باید اول وقت، به جماعت و با حضور قلب اقامه شود. حتی اگر موقع اذان در بین راه بودند، کنار جاده به یاد شهدا نماز اول وقت را اقامه کنند...<br />
<br />
توجه! توجه!<br />
لازم است که برای هرچه بهتر خدمت کردن به راه و هدف مقدستان، خود را آماده و مجهز به مسایل زیر کنید:<br />
<br />
1.	برنامه‌ریزی کنید که هنگام اذان، هرجا هستید، حتماً یکی اذان بگوید. بهترین راه دعوت به نماز اذان است؛ آن هم به صورت زنده، نه با صدای رادیویی و پلاستیکی!<br />
<br />
2.	خود را برای این حمله کوبنده به شیطان آماده کنید، وگرنه سرباز خوبی نیستید؛ پس قبله‌نما، تعدادی مهر، چند متر زیرانداز، مقداری آب برای وضو و حتی عطر یا مشک آماده داشته باشید تا هر وقت خداوند با اذان دستور حمله به شیطان را داد، آماده جنگ باشید؛ نه اینکه از ترس به هم‌خوردن برنامه‌های بی‌اهمیت یا کم اهمیت دنیایی یا محیا نبودن شرایط، این حمله را به عقب بیاندازید؛ زیرا در این صورت ممکن است نماز شما ضعیف شود و دیگر توان رزم با شیطان را نداشته باشد.<br />
يكي از دوستان شهيد سیدابراهيم شجيعي نقل مي‌كند: «يك‌بار كه با اتوبوس هم سفر بوديم، وقت نماز صبح شد. سيد به من گفت: برو به راننده بگو چرا نگه نمي‌دارد؟ زمستان بود و خيلي هوا سرد. راننده هم قصد نداشت فعلاً جايي نگه دارد. من رفتم جلو و به راننده گفتم؛ ولي اعتنا نكرد. سيد بلند شد و با لحن خوبي به راننده فهماند كه وقت نماز صبح است و شايد بعضي‌ها بخواهند نماز بخوانند. راننده با ناراحتی كنار يك پل نگه داشت؛ جايي كه فكر نمي‌كرد كسي پياده بشود. سيد در را باز كرد و هفت هشت نفر پياده شديم. توي گل و سرما با آب سرد وضو گرفتيم و همان جا كنار جاده به نماز ايستاديم. بعد هم سيد رفت و از راننده تشكر كرد و به او گفت: «ببين چه ثواب بزرگي بُردي! باعث شدي چندنفر نمازشان را در اول وقت بخوانند. همين بهترین توشه آخرت توست». <br />
همیشه یادآوری کنید که شهدا دست ما را در این سفر گرفته‌اند و هدایای بسیاری به ما داده‌اند. پس با دست خودمان و با تأخیر در نماز به هر بهانه‌ای این سرمایه را از دست ندهیم.<br />
<br />
3.	همیشه یادآوری کنید که شهدا دست ما را در این سفر گرفته‌اند و هدایای بسیاری به ما داده‌اند؛ پس با دست خودمان و با تأخیر در نماز ـ با هر عذر و بهانه‌ای ـ این سرمایه را از دست ندهیم.<br />
<br />
4.	توفیق نماز اول وقت را نشانه قبول خدمت بدانید و بی‌توفیقی در نماز را شایسته خادم‌الشهدا ندانید. الگوی ما خادمی باشد که به مقام سید شهیدان اهل قلم رسید. درباره او نقل می‌کنند در ایامی که شبانه‌روز برای تدوین و مونتاژ در صداوسیما بودیم، به‌محض اینکه وقت نماز می‌رسید و قرآن شروع می‌شد، سید، قلم را زمین می‌گذاشت، لباس مناسب می‌پوشید و بچه‌ها را صدا می‌کرد: «حرکت کنید که وقت نماز است». سپس به طرف مسجد بلال حرکت می‌کرد. سید همیشه از اولین کسانی بود که وارد مسجد می‌شد!<br />
<br />
5.	در یادآوری نماز از همدیگر سبقت بگیرید؛ همان‌طور که یاران سیدالشهدا این‌گونه بودند. ظهر عاشورا مردي از اصحاب اباعبدالله متوجه شد كه وقت نماز ظهر است. خدمت حضرت رفت و عرض كرد: يا اباعبدالله! وقت نماز است. دلمان مي‌خواهد آخرين نماز جماعت را با شما بخوانيم. اباعبدالله(ع) نگاهي كرد و فرمود: «تو نماز را ياد كردي، خدا تو را از نمازگزاران قرار بدهد!» دقت کنید که دعای امام برای چنين مجاهدي این است که خدا تو را از نمازگزاران قرار بدهد!<br />
این قسمت را چون همه می دانند خیلی خلاصه آورده شود<br />
<br />
6.	با خود عهد ببندید که در غیر این سفر هم یاور نماز و اذان‌گوی آن باشید؛ به این ترتیب همیشه خادم‌الشهدا محسوب می‌شوید.<br />
<br />
7.	از خود شهدا برای انجام این بار سنگین کمک بخواهید و مرعوب وسوسه‌ها نشوید. وسوسه‌هایی مثل اینکه کمی دیگر به مقصد می‌رسیم یا جلوتر جایی بهتر هست و ...<br />
<br />
سردار دربندي از همرزمان شهيد بزرگوار علي صياد شيرازي مي‌گويد: «در آسمان كردستان سوار بر بالگرد بوديم که ديدم ايشان مدام به ساعتشان نگاه مي‌كند. علت را پرسيدم. گفت: «موقع نماز است». همان لحظه به خلبان اشاره كرد كه همين‌جا فرود بيايد تا نماز را در اول وقت بخوانيم. خلبان گفت: «اين منطقه زياد امن نيست؛ اگر صلاح بدانيد تا مقصد صبر كنيم. شهيد صياد گفت: «اشكالي ندارد، ما بايد همين‌جا نماز را بخوانيم! بالگرد نشست. با آب قمقمه‌اي كه داشتیم، وضو گرفتيم و نماز ظهر را همگي به امامت ايشان اقامه كرديم».<br />
<br />
                                           باشد که با شهدا محشور شویم و از نمازگزاران باشیم<br />
<br />
آماده‌ باش برای حمله

بسم رب الشهدا و الصدیقین

گاهی خودمان هم نمی‌دانیم چه می‌کنیم!
امام خمینی(ره) هنگامی که با بسیجیان مواجه می‌شد، تعبیراتی به‌کار می‌برد که بسیجیان را شرمنده می‌کرد. مثلاً این سخن معروف که «کاش من هم یک بسیجی بودم!». هرکس اندکی امام و صداقتش را بشناسد، یقین می‌کند که ایشان اهل بزرگنمایی و تعارف نیست. اما حالا علامت سؤال بزرگی در ذهن ایجاد می‌شود که این سخن از امام یعنی چه؟ آخر امام کجا و بسیجیان کجا!؟ بسیجیان افتخارشان فدایی بودن برای این نماینده بقیه الله بود!

حقیقت این است که گاهی ما آثار و برکات کاری را که انجام می‌دهیم، خودمان هم نمی‌دانیم! امام در بسیجیان و راه آنان چیزی را می‌دیدند که خود آنها و ما درک نمی‌کنیم.
شما خادمان شهدا هم اینگونه‌اید. شاید یک خادم شهدا خودش هم ارزش و عظمت کاری را که انجام می‌دهد، نداند! امام خامنه‌ای (ح) درباره خادمان شهدا و تمام زنده نگه‌داران خون شهدا فرمودند:
«گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست».
درک این مطلب را تنها از امثال ایشان باید انتظار داشت؛ اما نتیجه این است که شما باید قدر خود را بدانید!

یک پرسش اساسی

چه باید بکنیم که تلاش‌های ما در راه زنده نگه‌داشتن خون شهیدان کمتر از شهادت نباشد؟ چه کنیم که ما را نیز حتی اگر به‌ظاهر شهید نشدیم، با شهدا محشور کنند؟ حضرت آقا فرمودند: «گاهی رنج و زحمت برای شهدا، کمتر از شهادت نیست» چه کنیم زحمات ما هم جزء آن گاهی قرار بگیرد؟
پاسخ
باید در راه «زنده نگه‌داشتن خون شهیدان» و خدمت به این فرهنگ، حواسمان باشد که درست حرکت کنیم؛ یعنی باید خوب بدانیم که هدف شهدا چه بوده، برای چه رفتند و به کجا رسیدند.
اگر دقت کنیم، تمام تلاش شهدا برای تحقق هدف خلقت است. خداوند هدف خلقت را بندگی و عبادت می‌داند: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ؛ من جنّ و انس را نیافریدم، مگر برای آنکه مرا عبادت کنند». و هدف شهدا هم همان عبادت و بندگی خدا روی زمین است.
آنها رفتند تا این هدف زنده بماند؛ برای همین خداوند آنها را مهمان ویژه خود کرد تا «در قهقهه مستانه‌‏شان و در شادى وصولشان عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون باشند».
پس خادم شهدا هم باید در همین راه حرکت کنند و دوستداران و متوسلان به شهدا را به این سمت و سو راهنمایی کنند.

خیالتان راحت
خیالتان راحت! آنهایی که در راه زنده نگه‌داشتن خون شهیدان زحمت می‌کشند و به عبادت ـ که در رأس آن نماز اول وقت است ـ اعتنایی نمی‌کنند، معلوم نیست که مشمول سخن امام خامنه‌ای باشند که زحمتشان کمتر از شهادت نیست!

چه کنیم؟
اصلی‌ترین مطلب این است که هر خادم در برنامه راهیان نور، یک خادم نماز و یاور نماز هم باشد؛ در این صورت است که شاید در راه شهدا قدم گذاشته باشد. برای خادمان شهدا و نماز شایسته نیست که حتی یک نفر از زائران حاضر در کاروان‌های راهیان نور، نمازش از اول وقت و جماعت به تأخیر بیفتد. تمام نمازها باید اول وقت، به جماعت و با حضور قلب اقامه شود. حتی اگر موقع اذان در بین راه بودند، کنار جاده به یاد شهدا نماز اول وقت را اقامه کنند...

توجه! توجه!
لازم است که برای هرچه بهتر خدمت کردن به راه و هدف مقدستان، خود را آماده و مجهز به مسایل زیر کنید:

1. برنامه‌ریزی کنید که هنگام اذان، هرجا هستید، حتماً یکی اذان بگوید. بهترین راه دعوت به نماز اذان است؛ آن هم به صورت زنده، نه با صدای رادیویی و پلاستیکی!

2. خود را برای این حمله کوبنده به شیطان آماده کنید، وگرنه سرباز خوبی نیستید؛ پس قبله‌نما، تعدادی مهر، چند متر زیرانداز، مقداری آب برای وضو و حتی عطر یا مشک آماده داشته باشید تا هر وقت خداوند با اذان دستور حمله به شیطان را داد، آماده جنگ باشید؛ نه اینکه از ترس به هم‌خوردن برنامه‌های بی‌اهمیت یا کم اهمیت دنیایی یا محیا نبودن شرایط، این حمله را به عقب بیاندازید؛ زیرا در این صورت ممکن است نماز شما ضعیف شود و دیگر توان رزم با شیطان را نداشته باشد.
يكي از دوستان شهيد سیدابراهيم شجيعي نقل مي‌كند: «يك‌بار كه با اتوبوس هم سفر بوديم، وقت نماز صبح شد. سيد به من گفت: برو به راننده بگو چرا نگه نمي‌دارد؟ زمستان بود و خيلي هوا سرد. راننده هم قصد نداشت فعلاً جايي نگه دارد. من رفتم جلو و به راننده گفتم؛ ولي اعتنا نكرد. سيد بلند شد و با لحن خوبي به راننده فهماند كه وقت نماز صبح است و شايد بعضي‌ها بخواهند نماز بخوانند. راننده با ناراحتی كنار يك پل نگه داشت؛ جايي كه فكر نمي‌كرد كسي پياده بشود. سيد در را باز كرد و هفت هشت نفر پياده شديم. توي گل و سرما با آب سرد وضو گرفتيم و همان جا كنار جاده به نماز ايستاديم. بعد هم سيد رفت و از راننده تشكر كرد و به او گفت: «ببين چه ثواب بزرگي بُردي! باعث شدي چندنفر نمازشان را در اول وقت بخوانند. همين بهترین توشه آخرت توست».
همیشه یادآوری کنید که شهدا دست ما را در این سفر گرفته‌اند و هدایای بسیاری به ما داده‌اند. پس با دست خودمان و با تأخیر در نماز به هر بهانه‌ای این سرمایه را از دست ندهیم.

3. همیشه یادآوری کنید که شهدا دست ما را در این سفر گرفته‌اند و هدایای بسیاری به ما داده‌اند؛ پس با دست خودمان و با تأخیر در نماز ـ با هر عذر و بهانه‌ای ـ این سرمایه را از دست ندهیم.

4. توفیق نماز اول وقت را نشانه قبول خدمت بدانید و بی‌توفیقی در نماز را شایسته خادم‌الشهدا ندانید. الگوی ما خادمی باشد که به مقام سید شهیدان اهل قلم رسید. درباره او نقل می‌کنند در ایامی که شبانه‌روز برای تدوین و مونتاژ در صداوسیما بودیم، به‌محض اینکه وقت نماز می‌رسید و قرآن شروع می‌شد، سید، قلم را زمین می‌گذاشت، لباس مناسب می‌پوشید و بچه‌ها را صدا می‌کرد: «حرکت کنید که وقت نماز است». سپس به طرف مسجد بلال حرکت می‌کرد. سید همیشه از اولین کسانی بود که وارد مسجد می‌شد!

5. در یادآوری نماز از همدیگر سبقت بگیرید؛ همان‌طور که یاران سیدالشهدا این‌گونه بودند. ظهر عاشورا مردي از اصحاب اباعبدالله متوجه شد كه وقت نماز ظهر است. خدمت حضرت رفت و عرض كرد: يا اباعبدالله! وقت نماز است. دلمان مي‌خواهد آخرين نماز جماعت را با شما بخوانيم. اباعبدالله(ع) نگاهي كرد و فرمود: «تو نماز را ياد كردي، خدا تو را از نمازگزاران قرار بدهد!» دقت کنید که دعای امام برای چنين مجاهدي این است که خدا تو را از نمازگزاران قرار بدهد!
این قسمت را چون همه می دانند خیلی خلاصه آورده شود

6. با خود عهد ببندید که در غیر این سفر هم یاور نماز و اذان‌گوی آن باشید؛ به این ترتیب همیشه خادم‌الشهدا محسوب می‌شوید.

7. از خود شهدا برای انجام این بار سنگین کمک بخواهید و مرعوب وسوسه‌ها نشوید. وسوسه‌هایی مثل اینکه کمی دیگر به مقصد می‌رسیم یا جلوتر جایی بهتر هست و ...

سردار دربندي از همرزمان شهيد بزرگوار علي صياد شيرازي مي‌گويد: «در آسمان كردستان سوار بر بالگرد بوديم که ديدم ايشان مدام به ساعتشان نگاه مي‌كند. علت را پرسيدم. گفت: «موقع نماز است». همان لحظه به خلبان اشاره كرد كه همين‌جا فرود بيايد تا نماز را در اول وقت بخوانيم. خلبان گفت: «اين منطقه زياد امن نيست؛ اگر صلاح بدانيد تا مقصد صبر كنيم. شهيد صياد گفت: «اشكالي ندارد، ما بايد همين‌جا نماز را بخوانيم! بالگرد نشست. با آب قمقمه‌اي كه داشتیم، وضو گرفتيم و نماز ظهر را همگي به امامت ايشان اقامه كرديم».

باشد که با شهدا محشور شویم و از نمازگزاران باشیم

اصغر آیتینوشته . لینک . به قلم اصغر آیتی در 17 آذر 1395 ساعت 20:51

x
ورود به سیستم
ورودثبت نام