<br />
نماز از نظر‌ مولوی‌ مهم‌ترین‌ راهی است برای دستیابی‌ بـه وصـال وحدت پروردگار.سالک از طریق اقامه نـماز مـی‌تواند بـه حالتهایی دست یـابد کـه هیچ‌ به‌ وجه پیـش از آن نـمی‌توانست به‌ آنها‌ دست‌ یابد.باز‌ خوانی‌ نظر مولوی راجع‌ به‌ نماز این دستاوردها را نمایان می‌سازد:<br />
<br />
1.نماز صـحیفه‌ای اسـت که قرائت‌های زیادی را بر می‌تابد کـه هـر‌ کدام‌ در‌ حـوزه خـود مـورد توجه‌اند.می‌توان از زاویه سیاست‌ و اجـتماع‌ بدان‌ نگریست‌ و آثار مورد نظر را کسب و نیز باز می‌توان آن را از نقطه روانی بررسی کرد.<br />
<br />
2.در نگاه عرفانی بـه نـماز می‌توان به لطافت آن توجه کرد.کسانی کـه‌ از ایـن زاویـه بـه نـماز نگریسته‌اند آن را راهی بـرای گـفت و گوی عارفانه و عاشقانه با خدا یافته‌اند.در طی نماز شخص می‌تواند صدای خدا را بشنود و وجود و حضور‌ او را درک کند.<br />
<br />
3.اگر نـگرش عـرفانی بـه نماز مورد توجه و تأکید قرار گیرد نـماز خـوانان رغـبت بـیشتری بـه آن پیـدا کرده، انجام آن را از حد وظیفه فراتر‌ خواهند‌ برد و آن را در عمق جان خود قرار خواهند داد و بی‌اختیار به سوی آن کشیده خواهند شد زیرا در این نگرش‌ نماز‌ پیش از آن که به‌ عنوان‌ یـک وظیفه دینی در نظر گرفته شود امری جذاب و زیبا جلوه می‌کند و شخص آن را به سوی خود فرا می‌خواند.<br />
<br />
4.بی‌تردید نماز عارفانه‌ هم‌ می‌تواند دینداران مشخص را‌ تعمیق‌ بخشیده، دعوت دینی را تلطیف نماید.<br />
<br />
5.محصول نهایی این مقاله آن اسـت کـه موارد ذکر شده در اندیشه مولانا وجود دارد و باز خوانی این اندیشه نتایج یاد شده را به‌ ارمغان‌ می‌آورد.<br />
<br />
6.این مقاله به این نتیجه رسید که نگاه مولانا به نماز دقیقا عرفانی است و بـر ایـن نگرش تأکید کرده است.ضمن آنکه مولوی هرگز از جنبه‌های فقهی نماز غفلت نکرده،‌ بلکه‌ بر حفظ‌ آن تأکید کرده است.
نماز از نظر‌ مولوی‌ مهم‌ترین‌ راهی است برای دستیابی‌ بـه وصـال وحدت پروردگار.سالک از طریق اقامه نـماز مـی‌تواند بـه حالتهایی دست یـابد کـه هیچ‌ به‌ وجه پیـش از آن نـمی‌توانست به‌ آنها‌ دست‌ یابد.باز‌ خوانی‌ نظر مولوی راجع‌ به‌ نماز این دستاوردها را نمایان می‌سازد:

1.نماز صـحیفه‌ای اسـت که قرائت‌های زیادی را بر می‌تابد کـه هـر‌ کدام‌ در‌ حـوزه خـود مـورد توجه‌اند.می‌توان از زاویه سیاست‌ و اجـتماع‌ بدان‌ نگریست‌ و آثار مورد نظر را کسب و نیز باز می‌توان آن را از نقطه روانی بررسی کرد.

2.در نگاه عرفانی بـه نـماز می‌توان به لطافت آن توجه کرد.کسانی کـه‌ از ایـن زاویـه بـه نـماز نگریسته‌اند آن را راهی بـرای گـفت و گوی عارفانه و عاشقانه با خدا یافته‌اند.در طی نماز شخص می‌تواند صدای خدا را بشنود و وجود و حضور‌ او را درک کند.

3.اگر نـگرش عـرفانی بـه نماز مورد توجه و تأکید قرار گیرد نـماز خـوانان رغـبت بـیشتری بـه آن پیـدا کرده، انجام آن را از حد وظیفه فراتر‌ خواهند‌ برد و آن را در عمق جان خود قرار خواهند داد و بی‌اختیار به سوی آن کشیده خواهند شد زیرا در این نگرش‌ نماز‌ پیش از آن که به‌ عنوان‌ یـک وظیفه دینی در نظر گرفته شود امری جذاب و زیبا جلوه می‌کند و شخص آن را به سوی خود فرا می‌خواند.

4.بی‌تردید نماز عارفانه‌ هم‌ می‌تواند دینداران مشخص را‌ تعمیق‌ بخشیده، دعوت دینی را تلطیف نماید.

5.محصول نهایی این مقاله آن اسـت کـه موارد ذکر شده در اندیشه مولانا وجود دارد و باز خوانی این اندیشه نتایج یاد شده را به‌ ارمغان‌ می‌آورد.

6.این مقاله به این نتیجه رسید که نگاه مولانا به نماز دقیقا عرفانی است و بـر ایـن نگرش تأکید کرده است.ضمن آنکه مولوی هرگز از جنبه‌های فقهی نماز غفلت نکرده،‌ بلکه‌ بر حفظ‌ آن تأکید کرده است.

مرتضی زینالی رضایینوشته . لینک . به قلم مرتضی زینالی رضایی در 8 دی 1398 ساعت 16:49

x
ورود به سیستم
ورودثبت نام