یادگیری عینی در یادگیری نماز<br />
آنچنانکه در دانش روانشناسی رشد آمده است، آموزش ها همیشه بایستی متناسب با رشد ذهنی و شناختی کودک و یا نوجوان باشد. در این میان هرچه این آموزش ها عینی تر ارائه شوند میزان و سطح یادگیری و به کار بستن آن ها نیز بالا می رود، خصوصاً در تربیت که همواره می خواهیم نیاز دائمی دانش آموز یعنی آدم شدن را برآورده کنیم؛ برخلاف آموزش های علمی صرف که هدف بر یادگیری حقائق علمی و انبانی از اصطلاحات متمرکز است. <br />
متأسفانه اغلب آموزش هایی که امروزه در محیط های آموزشی اعم از مدارس و دانشگاه ها صورت می گیرد به گونه ای ارائه می شوند که مخاطبان بتوانند در امتحانات نمرۀ خوبی کسب کنند و از آنجائیکه پرسش های امتحانی هم بیشتر حفظی است، دانش آموزان و دانشجویان این مطالب را حفظ می کنند. بدیهی است که مطالب حفظی تأثیر چندانی بر روحیات و رفتار نگذاشته و پس از مدّتی نیز فراموش می شوند. <br />
به نظر می رسد در بین مطالب و محتواهای دینی آنچه از همه دیرتر فهم می شود مسائل اعتقادی و نظری است که احیاناً با دفاع های فلسفی و غیرفلسفی قرین است. از سوی دیگر آنچه در این مجموعه کاملاً ملموس، فهمیدنی و تیزپاست، اخلاق است. این گوهر اخلاق است که می تواند تنش های روحی جوان و نوجوان را تسکین داده و بویژه در طوفان شهوت که یکی از مسأله های پرچالش امروز مدارس و پایگاه های آموزشی ماست، قدرت آن را دارد که با هیمنه خود از راه برسد و آغوش گرم خود را بروی جوانان و نوجوانان بگستراند و آنان را از کید شیطان و وسوسه های شهوانی نفس در امان دارد. بحث های نظری لازمند اما زمانی که اولاً فهم شوند و ثانیاً مسأله عینی و ملموس دانش پذیر قرار گیرند.<br />
با توجه به آنچه گفته شد به نظر می رسد در مجموعه آموزش های دینی بایستی نسبت به اخلاق و شیرینی های عینی آن اهتمام بیشتری به خرج داد. چه این که این حوزه از معارف دینی بسیار قابل فهم تر برای دانشجویان و دانش آموزان است. <br />
نماز نیز از این قاعده مستثنی نیست. هنگاهی که در معرفی و دعوت به نماز بیش از آن که بر آثار و برکات آن تمرکز کنیم، به فلسفه نماز می پردازیم طبیعی است که مخاطبان نوجوان و جوان کمتر تمایل به این عبادت والا پیدا می کنند. در حالی که اگر همین سرمایه گذاری بر تبیین اخلاق نماز به معنای آثار و تبعات آن در زندگی صورت پذیرد، نماز به یک مقوله کاملا محسوس و درگیر با زندگی تبدیل خواهد شد.<br />
امروزه روش نوینی در آموزش و تربیت دینی وجود دارد که از آن به رویکرد تجزیه زندگی یاد می کنند. این روش که بر رشد و برخورداری از روحیه مذهبی بودن در انجام کلیه تکالیف و وظایف مطلوب در زندگی تأکید دارد در مقایسه با روش های دیگر به مراتب مطلوب تر و أثربخش تر بوده است.<br />
هدف اصلی در این روش کمک به کودکان و نوجوانان در نیل به رشد اخلاقی و معنوی در کلیه روابطشان در زندگی است. این روابط شامل رابزۀ فرد با خدا، با جهان، با خود و با انسان های دیگر است. تحقیقات نشان می دهد این روش در بالا بردن رغبت و انگیزۀ دینداری در کوذکان و نوجوانان نویدبخش تر است.  <br />
در این روش، مربیان و معلمان کارآزموده و معتقد، بخش های متنوعی از فعالیت های واقعی دانش آموزان در متن زندگی و فراتر از مدرسه را در محیط آموزشی مدرسه بازسازی می کنند تا از این طریق کودکان و نوجوانان بتوانند عقائد خودشان را دربارۀ دین پرورش دهند. در همۀ مراحل این فعالیت ها، کانون توجه و علاقه، اصل تکامل و حیات است که با کامل شدن این تجارب از طریق آموزش های غیررسمی، بدون تلاش جهت آموزش و ارائه مفاهیم و تعاریفی از خدا و ارتباط با او، مربیان کودکان را آزاد می گذارند تا در این مرحله از رشد، عقائد خود را دربارۀ خدا و ارتباط و عبادت او نظم دهند. <br />
دربارۀ نماز نیز بایستی از همین شیوه بخوبی بهره گرفت. این که نماز را به یک قسمت مهم زندگی روزانه تبدیل کرده که کارهای دیگر فرد در طول روز با توجه به آن معنا می شود و یا بیان ملموس و عینیِ نقش و آثاری که بر نماز مترتب می شود روش مناسب و قابل توصیه ای برای چگونگی دعوت به نماز در محیط های آموزشی می باشد.<br />
<br />
یادگیری عینی در یادگیری نماز
آنچنانکه در دانش روانشناسی رشد آمده است، آموزش ها همیشه بایستی متناسب با رشد ذهنی و شناختی کودک و یا نوجوان باشد. در این میان هرچه این آموزش ها عینی تر ارائه شوند میزان و سطح یادگیری و به کار بستن آن ها نیز بالا می رود، خصوصاً در تربیت که همواره می خواهیم نیاز دائمی دانش آموز یعنی آدم شدن را برآورده کنیم؛ برخلاف آموزش های علمی صرف که هدف بر یادگیری حقائق علمی و انبانی از اصطلاحات متمرکز است.
متأسفانه اغلب آموزش هایی که امروزه در محیط های آموزشی اعم از مدارس و دانشگاه ها صورت می گیرد به گونه ای ارائه می شوند که مخاطبان بتوانند در امتحانات نمرۀ خوبی کسب کنند و از آنجائیکه پرسش های امتحانی هم بیشتر حفظی است، دانش آموزان و دانشجویان این مطالب را حفظ می کنند. بدیهی است که مطالب حفظی تأثیر چندانی بر روحیات و رفتار نگذاشته و پس از مدّتی نیز فراموش می شوند.
به نظر می رسد در بین مطالب و محتواهای دینی آنچه از همه دیرتر فهم می شود مسائل اعتقادی و نظری است که احیاناً با دفاع های فلسفی و غیرفلسفی قرین است. از سوی دیگر آنچه در این مجموعه کاملاً ملموس، فهمیدنی و تیزپاست، اخلاق است. این گوهر اخلاق است که می تواند تنش های روحی جوان و نوجوان را تسکین داده و بویژه در طوفان شهوت که یکی از مسأله های پرچالش امروز مدارس و پایگاه های آموزشی ماست، قدرت آن را دارد که با هیمنه خود از راه برسد و آغوش گرم خود را بروی جوانان و نوجوانان بگستراند و آنان را از کید شیطان و وسوسه های شهوانی نفس در امان دارد. بحث های نظری لازمند اما زمانی که اولاً فهم شوند و ثانیاً مسأله عینی و ملموس دانش پذیر قرار گیرند.
با توجه به آنچه گفته شد به نظر می رسد در مجموعه آموزش های دینی بایستی نسبت به اخلاق و شیرینی های عینی آن اهتمام بیشتری به خرج داد. چه این که این حوزه از معارف دینی بسیار قابل فهم تر برای دانشجویان و دانش آموزان است.
نماز نیز از این قاعده مستثنی نیست. هنگاهی که در معرفی و دعوت به نماز بیش از آن که بر آثار و برکات آن تمرکز کنیم، به فلسفه نماز می پردازیم طبیعی است که مخاطبان نوجوان و جوان کمتر تمایل به این عبادت والا پیدا می کنند. در حالی که اگر همین سرمایه گذاری بر تبیین اخلاق نماز به معنای آثار و تبعات آن در زندگی صورت پذیرد، نماز به یک مقوله کاملا محسوس و درگیر با زندگی تبدیل خواهد شد.
امروزه روش نوینی در آموزش و تربیت دینی وجود دارد که از آن به رویکرد تجزیه زندگی یاد می کنند. این روش که بر رشد و برخورداری از روحیه مذهبی بودن در انجام کلیه تکالیف و وظایف مطلوب در زندگی تأکید دارد در مقایسه با روش های دیگر به مراتب مطلوب تر و أثربخش تر بوده است.
هدف اصلی در این روش کمک به کودکان و نوجوانان در نیل به رشد اخلاقی و معنوی در کلیه روابطشان در زندگی است. این روابط شامل رابزۀ فرد با خدا، با جهان، با خود و با انسان های دیگر است. تحقیقات نشان می دهد این روش در بالا بردن رغبت و انگیزۀ دینداری در کوذکان و نوجوانان نویدبخش تر است.
در این روش، مربیان و معلمان کارآزموده و معتقد، بخش های متنوعی از فعالیت های واقعی دانش آموزان در متن زندگی و فراتر از مدرسه را در محیط آموزشی مدرسه بازسازی می کنند تا از این طریق کودکان و نوجوانان بتوانند عقائد خودشان را دربارۀ دین پرورش دهند. در همۀ مراحل این فعالیت ها، کانون توجه و علاقه، اصل تکامل و حیات است که با کامل شدن این تجارب از طریق آموزش های غیررسمی، بدون تلاش جهت آموزش و ارائه مفاهیم و تعاریفی از خدا و ارتباط با او، مربیان کودکان را آزاد می گذارند تا در این مرحله از رشد، عقائد خود را دربارۀ خدا و ارتباط و عبادت او نظم دهند.
دربارۀ نماز نیز بایستی از همین شیوه بخوبی بهره گرفت. این که نماز را به یک قسمت مهم زندگی روزانه تبدیل کرده که کارهای دیگر فرد در طول روز با توجه به آن معنا می شود و یا بیان ملموس و عینیِ نقش و آثاری که بر نماز مترتب می شود روش مناسب و قابل توصیه ای برای چگونگی دعوت به نماز در محیط های آموزشی می باشد.

محسن ابراهیمینوشته . لینک . به قلم محسن ابراهیمی در 8 اسفند 1396 ساعت 20:27

x
ورود به سیستم
ورودثبت نام