بررسی موضوعی ترک و تارک نماز در روایات

■ بررسی موضوعی ترک و تارک نماز در روایات

بررسی موضوعی ترک و تارک نماز در روایات

 

بررسی موضوعی ترک و تارک نماز در روایات

 

فهرست مطالب

مقدمه  2

سه دسته کلي روايات ترک نماز 2

دسته اول  2

دسته دوم  2

دسته سوم  2

منظور از تارک الصلاة کیست ؟ 2

روایات دسته اول (رابطه کفر وترک نماز ) 2

الف ـ ترک نماز مساوي است با انهدام ونابودی دین  2

ب -کفر تارک نماز بدون علت   2

ج-کفر تارک نماز از روی استخفاف   2

د- نماز فاصله کفر وایمان  2

ه- مرگ بر غیر دین اسلام جزای ترک نماز 2

وـ برتری کافر و منافق بر تارک نماز 2

زـ مذمت تارک نماز ومقایسه آن با تارک تقیه  2

ح- مقايسه ناصبي با تارک نماز 2

ط- بیزاری اسلام از تارک نماز 2

ی- بی بهره بودن تارک نماز ازاسلام  2

ک-تعجب امام معصوم از ترک نماز 2

روایات دسته دوم (مذمت تارک نماز با مقایسه تارک نماز و رضایت ازآن با گناهان دیگر) 2

ل-کمک به تارک نماز بدتراز زنای با محارم وخراب کردن کعبه  2

م-ترک نماز بدتر از سوزاندن قرآن و کشتن پیامبر وزنای با محارم  2

ن-تبسم به تارک الصلاة بدتر از هدم کعبه  2

س-کمک به تارک نماز همانند جنک با انبیاء 2

ع-معاونت تارک نماز همانندکشتن هفتاد بيامبر 2

روایات دسته سوم (آثار ترک نماز) 2

ف-ترک نماز موجب حبط عمل  2

ص-پشیمانی بعد از مرگ   2

ق- ذلت انسان  2

ر- هلاکت درصورت ترک همکانی نماز 2

ش- ملعون بودن تارک الصلاة 2

ت- ترک نماز سبب واقع شدن درگناهان کبیره دیگر 2

ث- تارک نماز را برهنه رها میشود 2

خ- بدترین عذابهای جهنم برای تارک الصلاة 2

نتیجه گیری وجمع بندی نهایی  2

 

مقدمه

از مباحث مهم روایي که مربوط به نماز است مساله ترک نماز وعقوبت ها مذمت های وارده در مورد اوست که امروزه در جامعه بسیار مورد سؤال واقع می شود به عنوان نمونه سؤالاتی همچون: آیا درست است که تارک نماز کافر است؟ چگونه گناه کمک به تارک نماز همانند گناه خراب کردن کعبه وکشتن هفتاد پیامبر و... است؟

در اين مقاله سعی شده است اکثر قریب به اتفاق روايات ترک نماز در سه دسته کلي مورد بررسی قرار گیرد.

سه دسته کلي روايات ترک نماز

دسته اول

 رواياتي که بر کفر تارک نماز وانهدام دینش دلالت دارند.

دسته دوم

 رواياتي که ترک، معاونت بر ترک و رضایت از تارک نماز را با گناهان دیگر مقایسه می­کند.

دسته سوم

روایاتی که به آثار ترک نماز پرداخته است.

دراین مقاله ضمن بررسی اسناد هر یک از روایات به دلالت آنها و نکات آن اشاره کرده­ایم. امید است این سیاه قلم مورد عنایت حقیقت نماز امیر مومنان علی علیه السلام قرار گیرد.

کلمات کلیدی: تارک الصلاة، ترک نماز، کفر تارک الصلاة

منظور از تارک الصلاة کیست ؟

در روایات ما الفاظی همچون تارک، مستخف، متهاون و مضیع برای نمازگزارمذموم به چشم می­خورد که در لسان روایات و عرف جامعه به کسی که برای زمانی طولانی نماز نمی­گزارد تارک الصلاة گفته شده است واینکه شخص باید پیوسته نماز را ترک کند تا به او تارک الصلاة اطلاق شود از هیئت اسم فاعل نیز بدست می­آید همچنین با توجه به آیاتی که توبه قبل از لحظات مرگ را مقبول می داند[1] یا توبه وایمان وعمل صالح راتبدیل کننده گناهان به حسنات می­داند[2] باید بگوییم منظور از تارک الصلاة کسی است که باهمین حالت بدون توبه از دنیا رفته است واین عقوبت ها ومذمت ها درباره اوست.

 

روایات دسته اول (رابطه کفر وترک نماز )

الف ـ ترک نماز مساوي است با انهدام ونابودی دین

1- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ الصَّلَاةُ عِمَادُ الدِّينِ فَمَنْ تَرَكَ صَلَاتَهُ مُتَعَمِّداً فَقَدْ هَدَمَ دِينَهُ وَ مَنْ تَرَكَ أَوْقَاتَهَا يَدْخُلُ الْوَيْلَ وَ الْوَيْلُ وَادٍ فِي جَهَنَّمَ كَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِي سُورَةِ .... فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ‏[3]

ترجمه :پیامبراکرم :نماز ستون دین است وهر کس عمدا نمازش را ترک کند دینش را نابود کرده وکسی که انجام نماز دراوقاتش راترک کند در ویل وارد می شود وویل یکی مکانی درجهنم است که خداوند در سوره ماعون فرموده ویل جایگاه نماز گزارانی است که نسبت به نماز خود سهل انگارهستند.

سند: این روایت مرسل وبدون ذکر سند از پیامبر اکرم نقل شده است

توضیح:

ـ ترک نماز مساوي است با منهدم ساختن دين چرا که منهدم کردن ستون، منهدم کردن ساختمان را به دنبال دارد و نماز ستون دين است.

ـ منظور از "تَرَكَ أَوْقَاتَهَا" قضا شدن آن است نه اينکه کسي نماز را اول وقت نخواند چناچه حضرت "أَوْقَاتَهَا " فرمود نه "أَوّل وّقَاتَهَا " يا "أَوّل أَوْقَاتَهَا"

ـ منظور از تارک کسي است که عمداً انجام نماز در وقتش را ترک کند؛؛ زیرا اهلبیت علیهم السلام وبه تبع آن فقهاءترک نماز اول وقت يا قضا شدن سهوي نماز را حرام ندانسته و انسان بدون ارتکاب محرمات دچار عذاب نمی­شود در حالی که روایت خبر از عذاب الهی می­دهد.

ب -کفر تارک نماز بدون علت

2ـ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْكَبَائِرِ فَقَالَ هُنَّ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ ع سَبْعٌ الْكُفْرُ بِاللَّهِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ وَ عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ وَ أَكْلُ الرِّبَا بَعْدَ الْبَيِّنَةِ وَ أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ ظُلْماً وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ وَ التَّعَرُّبُ بَعْدَ الْهِجْرَةِ قَالَ فَقُلْتُ فَهَذَا أَكْبَرُ الْمَعَاصِي قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَأَكْلُ دِرْهَمٍ مِنْ مَالِ الْيَتِيمِ ظُلْماً أَكْبَرُ أَمْ تَرْكُ الصَّلَاةِ قَالَ تَرْكُ الصَّلَاةِ قُلْتُ فَمَا عَدَدْتَ تَرْكَ الصَّلَاةِ فِي الْكَبَائِرِ فَقَالَ أَيُّ شَيْ‏ءٍ أَوَّلُ مَا قُلْتُ لَكَ قَالَ قُلْتُ الْكُفْرُ قَالَ فَإِنَّ تَارِكَ‏ الصَّلَاةِ كَافِرٌ يَعْنِي مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ[4]

ترجمه :عبید بن زراره می گوید از امام صادق در موردگناهان کبیره سوال کردم حضرت فرمود بزرگترین گناهان درکتاب علی هفت گناه شمرده شده است 1کفربه خدا 2کشتن انسان3عاق والدین 4ربا خواری از روی علم 5خوردن مال یتییم از روی ظلم 6فرار از میدان جنگ 7بازگشت به زندگی جاهلیت بعد از اسلام آوردن عبید می گوید عرض کردم اینها بزرگترین گناهان است حضرت فرمود بله گفتم خوردن یک درهم مال یتیم از روی ظلم گناهش بزرگتر است یا ترک نماز حضرت فرمود ترک نماز گفتم پس شما ترک نماز را از گناهان کبیره محسوب نکردید حضرت فرمود مورد اول که گفتم چه بود ؟گفتم کفر حضرت فرمود کسی که نماز را بدون علتی ترک کند کافراست .

سند: روایت صحیح می­باشد

توضیح:

ـ گناهان کبیره در کتاب حضرت علی هفت گناه معرفی شده است که یکی از آنان کفر است ـچون امام ترک نماز را در زمره این 7 گناه ذکر نمی­کند عبید سؤالی می پرسد که به احتمال قوی خودش پاسخش را می­داند وآن اینکه خوردن مال یتیم از روی ظلم بدتر است یا ترک نماز؟ تا امام می­فرماید ترک نماز حال سؤال اصلی را می پرسد که چرا تارک نماز را در گناهان کبیره ذکر نکردید؟ حضرت فرمودند: اولین گناه کبیره که ذکرکردم چه بود؟ عبید عرض کرد کفر حضرت فرمود تارک نماز اگربدون علت نماز را ترک کندکافر است

ج-کفر تارک نماز از روی استخفاف

3ـ هَارُونُ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع‏ وَ سُئِلَ مَا بَالُ الزَّانِي لَا تُسَمِّيهِ كَافِراً وَ تَارِكُ‏ الصَّلَاةِ قَدْ سَمَّيْتَهُ كَافِراً وَ مَا الْحُجَّةُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ لِأَنَّ الزَّانِيَ وَ مَا أَشْبَهَهُ إِنَّمَا يَفْعَلُ ذَلِكَ لِمَكَانِ الشَّهْوَةِ لِأَنَّهَا تَغْلِبُهُ وَ تَارِكُ‏ الصَّلَاةِ لَا يَتْرُكُهَا إِلَّا اسْتِخْفَافاً بِهَا وَ ذَلِكَ لِأَنَّكَ لَا تَجِدُ الزَّانِيَ يَأْتِي الْمَرْأَةَ إِلَّا وَ هُوَ مُسْتَلِذٌّ لِإِتْيَانِهِ إِيَّاهَا قَاصِداً إِلَيْهَا وَ كُلُّ مَنْ تَرَكَ الصَّلَاةَ قَاصِداً إِلَيْهَا فَلَيْسَ يَكُونُ قَصْدُهُ لِتَرْكِهَا اللَّذَّةَ فَإِذَا نُفِيَتِ اللَّذَّةُ وَقَعَ الِاسْتِخْفَافُ وَ إِذَا وَقَعَ الِاسْتِخْفَافُ وَقَعَ الْكُفْرُ

4-قال وَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ قِيلَ لَهُ مَا الْفَرْقُ بَيْنَ مَنْ نَظَرَ إِلَى امْرَأَةٍ فَزَنَى بِهَا أَوْ خَمْرٍ فَشَرِبَهَا وَ بَيْنَ مَنْ تَرَكَ الصَّلَاةَ حَتَّى لَا يَكُونَ الزَّانِي وَ شَارِبُ الْخَمْرِ مُسْتَخِفّاً كَمَا يَسْتَخِفُّ تَارِكُ‏ الصَّلَاةِ وَ مَا الْحُجَّةُ فِي ذَلِكَ وَ مَا الْعِلَّةُ الَّتِي تَفْرُقُ بَيْنَهُمَا قَالَ الْحُجَّةُ أَنَّ كُلَّمَا أَدْخَلْتَ أَنْتَ نَفْسَكَ فِيهِ لَمْ يَدْعُكَ إِلَيْهِ دَاعٍ وَ لَمْ يَغْلِبْكَ غَالِبُ شَهْوَةٍ مِثْلَ الزِّنَى وَ شُرْبِ الْخَمْرِ وَ أَنْتَ دَعَوْتَ نَفْسَكَ إِلَى تَرْكِ الصَّلَاةِ وَ لَيْسَ ثَمَّ شَهْوَةٌ فَهُوَ الِاسْتِخْفَافُ بِعَيْنِهِ وَ هَذَا فَرْقُ مَا بَيْنَهُمَا.[5]

ترجمه :مسعده از امام صادق سوال کرد: چرا به زناکارکافر نمی گویی ولی تارک نماز را کافر می دانی دلیلش چیست ؟حضرت فرمود برای اینکه زناکار ومانند آن(شرابخوار) این گناه را به سبب شهوتش که براو غلبه کرده است انجام می دهده ولی تارک نماز نماز را ترک نمی کند مگر به سبب سبک وناچیز شمردن دستور خدا برخلاف زنا که برای لذت شخص انجام می دهد پس هنگامی که درترک نماز لذت نیست فقط خوارنمودن دستور خداست و هرکس دستور خدا را کوچک شمرد کافرمی شود .

سند: روایت موثق و معتبر است و در کافی و من لایحضره الفقیه و... ذکر شده است

توضیح:

  • مسعده تعجب می کند که چرا امام تارک نماز را کافر معرفی می کند ولی مرتکب زنا را کافر معرفی نمی کند واین سؤال از این جهت ایجاد شده است که زشتی گناه زنا خیلی به مراتب از ترک نماز آشکار تر است
  • حضرت در جواب به علت گناه این دو اشاره می کند که این خود راهکشاست که زنا کار اگر از روی غلبه شهوت این گناه را کرد کافر نیست ولی اگر می توانست خود را کنترل کند واز روی سبک شمردن حرام خدا این کار را کرد او نیز کافر است لذا حضرت به اغلب زنا ها اشاره می­کند که از روی غلبه شهوت و لذت از این گناه است.
  • در ادامه مسعده می گوید درباره شراب و زنا از حضرت نیز سؤال شد که تفاوت آن با ترک نماز چیست حضرت بیان کردند انکیزه شرابخواری و زنا شهوت ولذت نفس است بر خلاف ترک نماز که لذت جسمانی ندارد که از این فراز شاید بتوان به گناهان کوچک­تر از زنا نیز که از روی شهوت انسان آنها را انجام می­دهد آن را تعمیم داد.
  • حضرت با بیان لا یترکها الا استخفافا ... می­فهماند علت ترک نماز لذت نفسانی نمی­تواند باشد بر خلاف زنا پس هنگامی که علت یک گناه لذت جسمانی نیست، علتی جز استخفاف دستور خداوند برای آن باقی نمی­ماند.
  • از جمله اذا وقع الاستخفاف وقع الکفر می­توان کبرای قضیه را بدست آورد که علت کفر استخفاف است و همانطور که انجام زنا و خوردن شراب و... از روی خواسته نفسانی موجب کفر نمی­شود در مقابل انجام هر حرامی یا ترک واجبی از روی استخفاف موجب کفر است خواه زنا باشد خواه ترک نماز خواه حرام دیگر پس انجام گناهی مثل زنا بستگی به نیت انسان دارد که مستخفا آن را انجام می­دهد یا از روی لذت.
  • اگر کسی از روی اینکه وجوب نماز را نمی داند یا انجام آن را بلد نیست (مثلا از معارف دین دور بوده است) نماز را ترک کند؛ چون هدفش استخفاف نماز نبوده است شامل حدیث فوق نمی­شود

د- نماز فاصله کفر وایمان

5ـ قال ص‏ من ترك الصلاة متعمدا فقد كفر[6]

ترجمه :هرکس عمدا نماز را ترک کند کافرشده است

سند:این روایت اولین بار در عوالی اللئالی با این واژکان از پیامبر بدون ذکرسند نقل شده است

توضیح : ترک نماز عمدی مذموم است وموجب کفر می شود

6ـو عنه عن محمد بن علي عن ابن محبوب عن جميل بن صالح عن بريد بن معاوية العجلي عن أبي جعفر ع قال قال رسول الله ص‏ ما بين المسلم و بين‏ أن‏ يكفر إلا ترك صلاة فريضة متعمدا أو يتهاون بها فلا يصليها[7]

ترجمه :فاصله ای بین مسلمان تااینکه کافر شود مگرترک نماز واجب از روی عمد یا سستی نسبت به نمازگزاردن ونخواندن آن نیست

7ـ قال ع بَيْنَ الْعَبْدِ وَ بَيْنَ الْكُفْرِ تَرْكُ الصَّلَاةِ[8]

ترجمه: بین بنده تاکافرشدنش ترک نماز فاصله است

8ـ و قد قال النبي ص‏ ليس بين الإيمان و الكفر إلا ترك الصلاة[9]

ترجمه: بین ایمان وکفر فاصله ای نیست مگر ترک نماز

سند: روایت اول در محاسن برقی ودرعقاب الاعمال صدوق با سند صحیح آمده است وضعف سند دو روایت بعدی ضرری نمی زند

توضیح:

ـ حضرت فاصله بین ایمان وکفر را ترک نماز می‌داند

ـ منظور از ترک نماز ترک عمدی آن است که درروایت بدان تصریح شده است

ـ همانطور که ایمان افراد نسبی است کفر نیز نسبی است پس کفر کسی که تنها یک نماز را از روی علم وعمد ترک می کند با کسی که تمام عمر آن را از روی علم وعمد ترک می کند متفاوت است

ه- مرگ بر غیر دین اسلام جزای ترک نماز

 9- عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ‏ مَنْ تَرَكَ الصَّلَاةَ لَا يَرْجُو ثَوَابَهَا وَ لَا يَخَافُ عِقَابَهَا فَلَا أُبَالِي أَنْ يَمُوتَ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً أَوْ مَجُوسِيّاً

ترجمه :کسی که نماز را ترک می کند چون نه امید ثواب دارد نه از عقاب ترکش می ترسد پس برای من هم تفاوتی نمی کند که یهودی یا مسیحی یا مجوسی بمیرد

سند: این روایت بصورت مرسل از پیامبر اکرم نقل شده و اولین منبع آن جامع الاخبار شعیری است؛

توضیح:

ـاگر روایت فوق هم وجود نداشت با اولویت قطعیه می­توان ثابت کرد که تارک نماز هم خارج از دین اسلام از دنیا می­رود؛ زیرا در روایات معتبر برای کسی که عمداً زکارت یا حج [10] را ترک می کند تعبییر مت اما یهودیا واما نصرانیا آمده است وبااولویت قطعیه می توان گفت تارک نماز وضعیتش ار تارک حج بدتر است

ـ در روایتی با سند صحیح از امام باقر وایت شده است که حضرت فرمودند: دخل رجل مسجدا فيه رسول الله ص فخفف سجوده دون ما ينبغي و دون ما يكون من السجود فقال رسول الله ص نقر كنقر الغراب لو مات على هذا مات على غير دين محمد ص.[11] شخصی وارد مسجدی که که حضرت رسول نیز آنجا حضور داشت و سجده خود را در نماز کامل وصحیح انجام نمی داد پیامبر فرمود نوک زد به زمین همانند نوک زدن کلاغ (کنایه از اینکه مقدار واجب سجده را انجام نداد ) اگر او با این حالت از دنیا برود بر غیر از دین من از دنیا رفته است یعنی مسلمان از دنیا نمی رود پس وقتی سبک شمردن واجبات نماز و انجام آنها بصورت غیر صحیح باعث می­شود که پیامبر بفرماید اگر با این حالت از دنیا برود بر دین من از دنیا نرفته است پس تکلیف کسی که کلا نماز را ترک می­کند مشخص است

ـتعبیر مرگ بر دین یهود ومسیحیت برای تاکید بر خروج شخص از زمره مسلمانان است؛ زیرا این تعبییر درباره انکار و دشمنی با اهلبیت نیز آمده است[12].

ـکسی که از روی علم وعمد نماز یا زکات یا حج را ترک می­کند و تا لحظه مرگ توبه نمی­کند از لحظه مرگ در عالم برزخ غیر مسلمان محسوب می­شود؛ هر چند تا زمانی که زنده است از لحاظ فقهی حکم مسلمان را دارد.

10ـ قَالَ النَّبِيُّ ص‏ مَنْ تَرَكَ الصَّلَاةَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ فَإِذَا مَاتَ لَا يُغَسَّلُ وَ لَا يُكَفَّنُ وَ لَا يُدْفَنُ فِي قُبُورِ الْمُسْلِمِينَ‏ [13]

ترجمه :کسی که سه روز نمازش را ترک کند هنگامی که مرد غسل وکفنش لازم نیست ودرقبرستان مسلمانان هم دفن نمی شود

سند: این روایت اولین بار در جامع الاخبار شعیری بصورت مرسل از پیامبر نقل شده است وضعیف است

توضیح:

ـروایت می گوید کسی که سه روز نماز را ترک کند هنگامی که بمیرد غسل داده نمی شود کفن نمی شود ودرقبرستان مسلمانان دفن نمی کردد

این روایت از چند جهت مخالف مسلمات اسلام است:

ـ به اجماع علمای اسلام شخص با ترک سه روز نماز یا واجب دیگر مرتد به معنای فقهی نمی شود

ـ اگر کسی تارک نماز باشد ولی منکر ضروری بودن نماز نشود کافر فقهی نمی باشد بنابراین احکام میت کافربراو بار نمی شود

ـ اگر منظور از ترک نماز انکار ضروری بودن آن باشد تفاوتی بین سه روز ودوروز نمی باشد اگر با این انکار از دنیا رفت احکام فقهی کافر بر او جاری می شود

ـاین عبارت یا قسمتی از آن را را برای هیچ گناهی حتی گناهان بزرک مانند قتل نفس زکیه وارد نشده که اگر کسی کسی را کشت غسل داده نشود کفن نشود ودر قبور مسلمین دفن نشود

ـفقط درباره کافر ومرتد در فقه چنین اصطلاحی به کار برده شده است پس باید بگوییم منظور از این ترک نماز ترک از روی انکارضروری بودن آن است

وـ برتری کافر و منافق بر تارک نماز

 

11-قَالَ النَّبِيُّ ص‏ يَقُولُ الْكَلْبُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَنِي كَلْباً وَ لَمْ يَخْلُقْنِي خِنْزِيراً وَ يَقُولُ الْخِنْزِيرُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَنِي خِنْزِيراً وَ لَمْ يَخْلُقْنِي كَافِراً وَ يَقُولُ الْكَافِرُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَنِي كَافِراً وَ لَمْ يَجْعَلْنِي مُنَافِقاً وَ الْمُنَافِقُ يَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَنِي مُنَافِقاً وَ لَمْ يَخْلُقْنِي تَارِكَ الصَّلَاة[14]

ترجمه :سگ می گوید خداراسپاس که مرا سگ آفرید ولی خوک نیافرید وخوک می گوید خدارا سپاس که مرا خوک آفرید وانسان کافرنیافرید وکافرمی گوید خدا راشکر که من راکافر آفرید و منافق نیافرید ومنافق می گوید خدا را شکر که مرا منافق آفرید وتارک نماز نیافرید

سند: این روایت اولین باردر جامع الاخبارشعیری بصورت مرسل از پیامبر نقل شده است وضعیف است

توضیح :

ـتارک نماز بدتر از منافق او بدتر از کافر او بدتر از خوک واو بدتر از سک است درحالیکه خداوند تکوینا حیوان وانسان را خلق می کند ولی تکوینا هیچ انسانی را کافر ومنافق وتارک نماز خلق نمی کند که این اعتقاد به جبر است ومخالف مذهب حقه تشیع است

ـ اینکه حیوان با انسان مقایسه شود قیاس مع الفارق است؛ زیرا او عقل ندارد بر خلاف انسان واینکه قرآن می فرماید اولئک کالانعام در باب تشبیه عدم تعقل است که اینها در عدم تعقل هیچ فرقی با حیوانی که عقل ندارد نمی کنند وتعبیر بل هم اضل برای این است که حیوان اگر تعقل نمی کند ابزارتعقل را ندارد بر خلاف انسان نه اینکه بخواهد حیوان را مذمت کند

ـ اینکه دو حیوان با هم به لحاظ خلقت مقایسه شوند این نیز باطل است؛ زیرا لازم می آید برخی حیوانات شرافت ذاتی بر دیگری داشته باشند

ـ اگر قرار به مقایسه خباثت ظاهری دو حیوان باشد سک از خوک به لحاظ فقهی بدتر است؛ زیرا ظرفی را که سک لیس زده باید خاکمال کرد بر خلاف ظرفی که خوک لیس زده است

ـدر قرآن وروایات به تحریم کوشت خوک تصریح شده بر خلاف کوشت سک واین می فهماند که پیروان ادیان قبلی کوشت سک مصرف نمی کرده اند بر خلاف کوشت خوک پس کوشت سک مورد علاقه ومصرف آنها اصلا نبوده است تا خداوند آن را نیز حرام اعلام کند

ـ منظور از تارک الصلاة در این روایت باید کسی باشد که از روی ارتداد ترک نماز کرده و توبه هم نمی­کند و چرا که در شریعت شارع مقدس بر او سخت گرفته است که کافر غیر حربی یا منافق را دستور به قتلش نداده بر خلاف مرتد که باید کشته شود و زمین از لوث وجودش پاک شود. طبق نقل برخی مفسرین منافقی همچون عبد الله ابی غسل و کفن می­شود و پیامبر بر او نماز می­گذارد بعددفن می­شود[15] اما مرتد محروم از غسل وکفن و دفن است.

ـ انسانی که علاوه بر ترک نماز به دستور خدا هتاکی می­کند و علیه نماز تبلیغ می­کند مسلما از منافقی که نفاق خود را آشکار نمی­کند پست­تر است و او از کافر که مسیرش مشخص است و دو رو نیست پست­تر است واو از حیوان نجس العین پست تر است؛ زیرا حیوان با اینکه ابزار تعقل را ندارد به خدای خودش کفر نمی ورزد و او را تسبیح می کند؛ "وّ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ"[16].

زـ مذمت تارک نماز ومقایسه آن با تارک تقیه

12َ -قَالَ الصَّادِقُ ع‏ لَوْ قُلْتُ إِنَّ تَارِكَ‏ التَّقِيَّةِ كَتَارِكِ الصَّلَاةِ لَكُنْتُ صَادِقاً.( من لا يحضره الفقيه؛ ج‏2؛ ص127)

ترجمه :اگربگویم تارک تقیه همانند تارک نماز است (به لحاظ بزرگی گناه )درست گفته ام

سند: این حدیث بصورت مرسل از امام صادق در کتاب من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق نقل شده است و از آنجا که با لفظ قال نه با لفظ روی بیان شده است عده ای ازرجالیون آن را می پذیرند؛ زیرا هنگامی که صدوق می نویسد: قال الصادق یعنی این روایت از امام صادر شده وامام این کلمات را فرموده اند

توضیح:

ـهر چند اين روايت در بيان تقبيح و مذمت تارک تقيه است اما در بين همه اعمال قبيحه، براي تقبيح، تارک تقيه تشبيه کرديده است به تارک نماز که این بیانکر آن است که نماز در بين همه فروعات وفرائض از اهميت خاصي بر خوردار است که سایر واجبات برخوردار نیستند

ـنماز ستون دين است کسي که تارک نماز است طبق روایات ما از دایره ایمان خارج است وکسي که تارک تقيه است همانند تارک نماز بي دين است کما اينکه امام صادق علیه السلام فرمودند: التَّقِيَّةَ مِنْ دِينِ اللَّهِ..(کافی 2/217.) وَ لَا دِينَ‏ لِمَنْ‏ لَا تَقِيَّةَ لَهُ ...(کافی 2/217)

ح- مقايسه ناصبي با تارک نماز

13ـ محمّد بن يحيى، عن أحمد بن محمّد بن عيسى، عن الحسن بن عليّ بن فضّال عن عليّ بن عقبة، عن عمر بن أبان، عن عبد الحميد الوابشيّ، عن أبي جعفر عليه السّلام قال: قلت له: إنّ لنا جارا ينتهك المحارم كلّها حتّى أنّه ليترك الصلاة فضلا عن غيرها؟ فقال سبحان اللّه و أعظم ذلك أ لا اخبركم بمن هو شرّ منه؟ قلت: بلى قال:الناصب لنا شرّ منه...[17]

ترجمه :عبد الحمید به امام باقر عرض کرد ما همسایه ای داریم که حریم حدودالهی را می شکند تا جایی که نماز هم نمی خواند چه برسد به سایر واجبات حضرت فرمود سبحان الله این خیلی گناه برزگی است سپس فرمود به شما نگویم بدتراز تارک نماز کیست گفتم بفرما فرمود دشمن ما اهلبیت

توضیح:

اول: روای در بین همه فروع دین نمازرا نام می برد کنایه از اینکه او مهم ترین واجب را انجام نمی دهد وترک می کند چه رسد به ترک بقیه واجبات

دوم: درباره مذمت تارک الصلاة همین بس که ناصب اهل بیت که در باره کفر و نجاست آن سخنی نیست با تارک نماز مقایسه شده است

سوم: امام نفرمودند بدتر از ترک نماز ترک حج یا روزه یا زکات و...از فروع دین است یعنی بعد از نماز فرعی مهم تر از آن نیست و باید گفت بدتر از ترک این فرع دین ترک یکی از اصول دین مثل امامت است لذا امام ناصبی را بدتر از تارک فروع فقه معرفی نمودند

تارک نماز محارب با خدا ورسول اوست

14-عَنْهُ ص‏ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ يَخْرُجُ مِنْ جَهَنَّمَ جِنْسٌ مِنْ عَقْرَبٍ رَأْسُهُ فِي السَّمَاءِ السَّابِعَةِ وَ ذَنَبُهُ إِلَى تَحْتِ الثَّرَى وَ فَمُهُ مِنَ الْمَشْرِقِ إِلَى الْمَغْرِبِ فَقَالَ أَيْنَ مَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ثُمَّ هَبَطَ جَبْرَائِيلُ فَقَالَ يَا عَقْرَبُ مَنْ تُرِيدُ قَالَ أُرِيدُ خَمْسَةَ نَفَرٍ تَارِكَ‏ الصَّلَاةِ وَ مَانِعَ الزَّكَاةِ وَ آكِل‏ الرِّبَا وَ شَارِبَ الْخَمْرِ وَ قَوْماً يُحَدِّثُونَ فِي الْمَسْجِدِ حَدِيثَ الدُّنْيَا[18]

ترجمه :درروز قیامت نوعی عقرب از جهنم خارج می شود که سر آن در آسمان هفتم ودم او زیر زمین است ودهانی دارد به فاصله مشرق تا مغرب سپس آن عقرب می گوید : کجاست آنکه با خدا ورسول دشمنی وجنگ داشت ؟سپس جبرئیل از او می پرسد ای عقرب منظور تو کیست ؟عقرب می گوید 5 دسته از انسانها 1تارک نماز 2مانع از پرداخت زکات 3ربا خوار4شرابخوار5کسانی که در مسجد درباره امور دنیوی حرف می زدند

سند: این روایت اولین بار در جامع الاخبار شعیری بصورت مرسل از پیامبر نقل شده است وضعیف است

توضیح:

اول: بنج عمل در روایت فوق مساوی با جنک با خدا ورسول دانسته شده اند

دوم: جهار مورد اول که در این روایت آمده از محرمات ومورد آخر از مکروهات درفقه شیعه است است لذا تناسب تام در بين اين بنج عمل ديده نمي شود

سوم: تعبییر محاربه با خدا ورسول به عنوان مذمتی برای گناهان دیگری نیز بکار رفته است

الف) در سوره مائده آیه 33 برای محاربان و مفسدان در زمین استعمال شده است: "إِنَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْديهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ"

ب) درباره رباخوار نیز درسوره بقره آیه 279آمده است فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ

ج) در باره عمل منافقین در آیه107 سوره توبه آمده است: "وَ الَّذينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْريقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنينَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى‏ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ"

د) برای کسی که خیر خواه برادر دینی خود نباشد نَرْوِي‏ مَنْ مَشَى فِي حَاجَةِ أَخِيهِ فَلَمْ يُنَاصِحْهُ كَانَ كَمَنْ حَارَبَ‏ اللَّهَ‏ وَ رَسُولَهُ‏.[19]

یا درباره نزاع در خلافت حضرت علی پیامبر فرمود: ‏"مَنْ نَازَعَ عَلِيّاً فِي الْخِلَافَةِ بَعْدِي فَهُوَ كَافِرٌ، وَ قَدْ حَارَبَ‏ اللَّهَ‏ وَ رَسُولَهُ‏، وَ مَنْ شَكَّ فِي عَلِيٍّ فَهُوَ كَافِرٌ[20]

ه) مخالفت با دستور خدا و رسول نوعی محاربة اعتقادی و عملی با خدا و رسول است؛ به همین علت این تعبیر برای نشان دادن بزرگی وزشتی مخالفت با دستورات دین است والا در اصطلاح فقهی به این دسته از افراد محارب گفته نمی شود

ط- بیزاری اسلام از تارک نماز

15ـمحمد بن الحسن عن سهل بن زياد عن جعفر بن محمد الأشعري عن القداح عن أبي عبد الله ع قال: جاء رجل إلى النبي ص فقال يا رسول الله أوصني فقال لا تدع الصلاة متعمدا فإن من تركها متعمدا فقد برئت منه‏ ملة الإسلام‏.[21]

ترجمه :مردی نزد پیامبر آمد وعرض کرد به من سفارشی نمایید حضرت فرمود :نماز را عمدا رها نکن چون هرکس آن را عمدا ترک کند ملت اسلام از او بیزار است

سند: روایت با سند صحیح در کافی آمده است

توضیح :

ـپیامبر بالاترین وصیت را نهی از ترک نماز می داند

ـمنظور از ملت اسلام شریعت اسلام است

ـ وقتی اسلام از تارک نماز بیزار است پس مسلمان نیز باید اینچنین باشد

ـدرروایتی از امام جواد نیز درضمن معرفی ترک نماز به عنوان یکی از گناهان کبیره آن راموجب خروج از ذمه خدا ورسول الله می داند [22]

ی- بی بهره بودن تارک نماز ازاسلام

16ـ عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ قَالَ: الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّينِ وَ هِيَ أَوَّلُ مَا يَنْظُرُ اللَّهُ فِيهِ مِنْ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ فَإِنْ صَحَّتْ نُظِرَ فِي بَاقِي عَمَلِهِ وَ إِنْ لَمْ تَصِحَّ لَمْ يُنْظَرْ لَهُ فِي عَمَلٍ وَ لَا حَظَّ فِي الْإِسْلَامِ لِمَنْ تَرَكَ الصَّلَاةَ.[23]

ترجمه :نماز ستون دین است وآن اولین عمل از اعمال انسان است که روز قیامت بدان نظر میشود پس اگر آن صحیح باشد به بقیه اعمال او توجه می شود واگر صحیح نباشد به هیچکدام از اعمال او نظر نمی شود وکسی که نماز راترک کند بهره ای از اسلام ندارد

سند: این روایت اولین بار در دعئم الاسلام بصورت مرسل نقل شده است

توضیح :

ـ اگر منظور منکر ضروری بودن نماز یعنی مرتد باشد حتی زندگی در بین مسلمانان که هیچ از غسل وکفن ودفن نیز بی بهره است واگر منظور تارک نماز بدون انکارباشد یعنی بعد از مرگ از اسلام بی بهره است که قبلا کذشت که او به غیر اسلام باید از دنیا برود واز نعماتی که مسلمانان بهره مندند بی بهره است

ک-تعجب امام معصوم از ترک نماز

17ـ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ص أَنَّ رَجُلًا ذَكَرَ لَهُ رَجُلًا فَقَالَ انْهَتَكَ سِتْرُهُ وَ ارْتَكَبَ الْمَحَارِمَ وَ اسْتَخَفَّ بِالْفَرَائِضِ حَتَّى إِنَّهُ تَرَكَ الصَّلَاةَ الْمَكْتُوبَةَ وَ كَانَ مُتَّكِئاً فَاسْتَوَى جَالِساً وَ قَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ تَرَكَ الصَّلَاةَ الْمَكْتُوبَةَ إِنَّ تَرْكَ الصَّلَاةِ الْمَكْتُوبَةِ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ.[24]

ترجمه :شخصی از اشاعه گناهان شخص دیگری نزد امام باقر سخن می گفت برد تا اینکه گفت: نماز را هم ترک کرده است ناکهان حضرت که تکیه داده بود بلند شد نشست وفرمود سبحان الله تک نماز واجب ترک نماز واجب خیلی گناهش نزد خدا بزرک است

سند: حدیث بصورت مرسل از امام باقر اولین باردر دعائم الاسلام آمده است

توضیح :

ـقبل از ترک نماز راوی انجام گناهان دیگری را برای حضرت نام می برد ولی حضرت همچنان تکیه داده بود تا اینکه به ترک نماز رسید و حضرت از روی تعجب بلند شد نشست

ـ به قرینه تعجب امام از ترک نماز عند الله عظیم به معنی عند الله اعظم است؛ زیرا همه گناهان کبیره نزد خدا بزرک است لکن برخی از آنها بزرگتر است

ـ درقرآن عبارت عند الله عظیم در مقابل هینا به معنی ناچیز کرفتن بکار رفته است [25] گویا امام با استعمال این جمله قرآن می­خواهد بفهماند گناه ترک نماز را ناچیز نشمارید

 

روایات دسته دوم (مذمت تارک نماز با مقایسه تارک نماز و رضایت ازآن با گناهان دیگر)

 

ل-کمک به تارک نماز بدتراز زنای با محارم وخراب کردن کعبه


18ـ قال النبي(ص): من اعان تارک الصلاة فکانما زني مع امه الف مرة في بيت الله الحرام و من اعطاه شربه ماء او لقمة واحدة فکانما هدم الکتبه الف مرة[26]

ترجمه : کسي که کمک کند به تارک نماز همانند شخصي است که با مادر خود هزار مرتبه در کعبه زنا کرده باشد و نيز شخصي که يک ليوان آب يا يک لقمه غذا به فردي که نماز خود را ترک مي کند بدهد همانند کسي است که هزار مرتبه خانه خدا را خراب کرده باشد.

سند: این روایت در منابع شیعه اولین بار بصورت مرسل از پیامبر درکتاب انوار الهدایه وسراج الامه نوشته کثنوی یزدی متوفای 1297هجری آمده است و ضعیف است.

م-ترک نماز بدتر از سوزاندن قرآن و کشتن پیامبر وزنای با محارم

19ـ في الخبر من أحرق سبعين مصحفا و قتل سبعين ملكا مقربا و زنى بسبعين بكرا كان أقرب إلى النجاة ممن ترك‏ الصلاة متعمدا[27]

ترجمه :کسی که هفتاد قرآن را بسوزاند وهفتاد ملک مقرب را بکشد وبا هفتاد دخترزنا کند به نجات از عذاب خدا نزدیکتر است تا کسی که نماز را عمدی ترک می کند

20ـ قال النبي(ص): من احرق سبعين مصحفا، و قتل سبعين نبيا، و زني مع والدته سبعين مرة في الکعبة فهو اقرب برحمة الله من تارک الصلاة[28]

ترجمه : کسي که هفتاد قرآن را بسوزاند، هفتاد پيامبر را به قتل برساند، و هفتاد مرتبه در کعبه با مادر خود زنا کند چنين شخصي به رحمت خدا نزديک تر است از کسي که نماز را ترک کند.

سند: روایت اول بدون ذکرسند وبدون ذکرقائل درکتاب ارشاد القلوب وروایت دوم از پیامبربصورت مرسل درکتاب انوار الهدایه نقل شده است

ن-تبسم به تارک الصلاة بدتر از هدم کعبه

21ـ عن النبی من تبسم في وجه تارك الصلاة فكأنما هدم الكعبة سبعين مرة [29]

ترجمه :کسی که به چهره تارک نماز نگاه کند وتبسم نماید کویا هفتاد بارکعبه را خراب نموده است

سند: این روایت در لئالی الاخبارنوشته تویسرکانی بدون سند از پیامبر نقل شده است

توضیح :

ـ منظور تبسم از روی رضایت از ترک نماز اوست که به تناسب حکم وموضوع این مطلب فهمیده می شود ولی اگر از روی جهت دیگری این تبسم همانند محبت به پدر ومادر بی نماز واقع شود ودر عین حال انسان از ترک نماز آنها ناراضی باشد گناه ندارد

س-کمک به تارک نماز همانند جنک با انبیاء

22ـ عن النبی من أعان تارك الصلاة ولو بشربة ماء كأنما حارب وجادل معي ومع جميع الأنبياء[30]         

ترجمه :هرکس به تارک نماز کمک کند هرچند به اندازه دادن جرعه آبی باشد گویا با من وبا تمام پیامبران جنگ نموده است

سند: این روایت بدون سند از پیامبر در لئالی الاخبار آمده است

توضیح : به تناسب حکم وموضوع منظورکمک به تارک نماز از روی معاونت بر اثم ورضایت بر ترک نماز است

ع-معاونت تارک نماز همانندکشتن هفتاد بيامبر

23ـ قَالَ النَّبِيُّ ص‏ مَنْ أَعَانَ عَلَى تَارِكِ الصَّلَاةِ بِلُقْمَةٍ أَوْ كِسْوَةٍ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ سَبْعِينَ نَبِيّاً أَوَّلُهُمْ آدَمُ وَ آخِرُهُمْ مُحَمَّد[31]

ترجمه :هرکس به تارک نماز بادادن لقمه ای غذا یا لباسی کمک کند گویا هفتاد پیامبر(صاحب شریعت )را کشته است که اولین آنها حضرت آدم وآخرین آنها حضرت محمد است

سند: این روایت اولین بار در کتاب جامع الاخبار شعیری از کتب روایی قرن هفتم بصورت مرسل از پیامبر نقل شده است بنابر این از نظر سند ضعیف است

توضیح :

اول: کمک به تارک نماز موضوعيت دارد (لقمه وکسوه نمونه­اند و موضوعیت ندارند) لذا هر نوع کمک و پشتيباني از تارک نماز انسان را داخل در اين مذمت مي­کند

 دوم: بايد توجه داشت کمکي مذموم است که کمک کننده به عنوان اینکه تارک نماز است به او کمک کند (تعلیق حکم به وصف، مشعر علیت است) به عبارتی شخص در نیتش چنین است: "چون تارک نمازي و من با تو موافقم، با دادن خوراک و پوشاک و... تو را تشويق مي­کنم به ادامه ترک نماز.

سوم به هر نوع اکرامی معاونت گفته نمی شود؛ زیرا اکرام تارک نماز چند صورت دارد:

الف: شخص کمکی کند و متوجه نباشد که شخص مقابل تارک نماز است چون با يک برخورد که نمي­توان طرف مقابل را شناخت.

ب: مي­داند طرف مقابل تارک نماز است؛ اما به سبب مساله­ای مهمتر همچون تداوم زندگی زناشویی یا نجات جان انسان به او غذایی می دهد و یا لباسی می­دهدکه او را از مرگ حفظ کند اما از ترک نماز و سایر گناهان او کاملا بيزار است وحفظ جان هر انسان یا حیوانی در اسلام واجب شمرده شده است چه برسد به مسلمان تارک نماز

 ج: می­داند طرف مقابل تارک الصلاة است و از روی معاونت بر گناه و رضایت او از انجام این گناه بزرک به او کمک می کند و رضایت بر این گناه نیزعقوبت آن را مضاعف می­کند به تعبیر امیرمومنان در نهج البلاغه: الراضي‏ بفعل‏ قوم كالداخل فيه معهم و على كل داخل في باطل إثمان إثم العمل به و إثم الرضى به [32] کسی که علاوه بر انجام یک گناهی به انجام آن نیز راضی باشد گناهش دوبرابر است هم گناه آن عمل برای او نیز ثبت می شود وهم گناه رضایت به انجام آن فعل حرام بنابر این رضایت از تارک نماز همانند ترک نماز که موجب کفر است بزرگی است وتقریبا غیر عاقلانه است نمازگزاری از ترک نماز راضی باشد چون اگر ترک نماز را دوست داشته باشد به طریق اولی اول خودش ترک می کند پس به طریق اولی راضی بر ترک نیز خودتارک است .

 چهارم: شیخ صدوق از پیامبر اکرم روایت نموده که حضرت فرمودند: "لن يعمل ابن آدم عملا أعظم عند الله تبارك و تعالى من رجل قتل نبيا أو إماما أو هدم‏ الكعبة التي جعلها الله عز و جل قبلة لعباده أو أفرغ ماءه في امرأة حراما". انسان گناهی بزرگتر از کشتن پیامبر و امام یا خراب نمودن کعبه یا زنا انجام نداده است لذا احتمال قوی می رود برای بیان بزرگی وتقبیح برخی گناهان مثل ترک نمازو... چون بزرگی آن ملموس نیست اهلبیت ترک نماز وبرخی گناهان را با این مقایسه وتشبیه نموده اند

  • تعبیرفکانما بدان معنا نیست که ترک نماز درهمه جهات مانند این گناهان باشد مثلاخود قرآن کریم وقتی بزرگی قتل نفس را می خواهد بیان کند تعبیر فکانما قتل الناس جمیعا را بیان می کند درحالیکه مسلم است کشتن یک انسان با کشتن دو انسان گناهش متفاوت است چه برسد به جمیع انسانها پس مثلا تعبیر فکانما برای ملموس شدن زشتی گناه وتساوی درقطع نسل است نه تساوی دو گناه در عقوبت وعذاب وهمه جهات دیگر لذادر باره ترک نمازیا کمک به شرابخوار یا استفاده بنک یاکمک به اهل استفاده از آلات لهو لعب یا خوردن ربا و[33]...نیزتعابیر فوق آمده است که البته چون برخی از آنها صحیح السند است [34] می توان اجمالا متن آنها را پذیرفت هر چند نیاز به توضیح و توجیهاتی دارد که درضمن هریک بدان اشاره شده است

 پنجم: از آنجا که دراصول ثابت شده است که عدد مفهوم نداردمگربا وجود قرینه معلوم می شودعدد 70 کنایه از کثرت است و گرنه کشتن عمدي یک مومنی بي­گناه برای انسان خلود در جهنم را دربر دارد قرآن کریم می فرماید: وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً (93)نساء چه رسد به اينکه پيامبر خدا را آن هم 70 نفر از آنها را انسان بکشد

ششم: علاوه برآنکه عدد مفهوم ندارد مگردرصورت وجود قرینه علاوه برآن درلسان قرآن وروایات عدد هفتاد کنایه از کثرت است و در روایات ما از این موارد فراوان است مثلا پیامبر فرمود: اگر کسی اعمال هفتاد پیامبر را انجام داده باشد ولی ولایت من و اهلبیتم را قبول نکند اعمالش مورد قبول خداوند نیست[35] که مسلما این به آن معنا نیست اگر کارهایی که هشتاد پیامبرانجام داه­اند را انجام داده باشد بدون ولایت اهلبیت خدا از او می پذیرد

هفتم: اينکه ذيل روايت (اولهم آدم وآخرهم محمد ) آمده براي تاکید است که منظور هر پیامبرتبلیغی نیست بلکه پیامبری که صاحب شریعت باشد همچون حضرت آدم که اولین شریعت را آورد و حضرت محمد که آخرین وکاملترین شریعت را آورد

روایات دسته سوم (آثار ترک نماز)

ف-ترک نماز موجب حبط عمل

24ـعَن أَبِي عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلّ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ‏ قَالَ تَرْكُ الصَّلَاةِ الَّذِي أَقَرَّ بِهِ قُلْتُ فَمَا مَوْضِعُ تَرْكِ الْعَمَلِ حِينَ يَدَعُهُ أَجْمَعَ قَالَ مِنْهُ الَّذِي يَدَعُ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً لَا مِنْ سُكْرٍ وَ لَا مِنْ عِلَّةٍ.[36]

عبید بن زراره می گوید در مورد آیه :کسی که بعد از ایمان کافر شود عملش نابود می شود از امام صادق سوال کردم منظور چیست حضرت فرمودند: ترک نمازی که با اسلام به وجوب آن اقرار کرده است گفتم پس تکلیف کسی که همه واجبات را ترک کند چه می شود ؟ حضرت فرمود کسی هم که بدون علت وبدون اینکه مست باشد نماز را عمدا ترک می کند ازهمین قبیل است (گویا همه اعمال واجب را ترک کرده است )

سند: عبد الله بن بکیر از موثق ترین افراد در نقل روایت و از اصحاب اجماع است و چون فطحی مذهب است[37] سند روایت موثق می­شود؛ به هر حال روایت معتبر و مورد اعتماد است

دلالت:

ـ مساله احباط و تکفیر اعمال، یکی از مسائل اعتقادی است که ریشه در قرآن دارد حبط به معنی نابودی اعمال نیک به سبب برخی اعمال همانند کفر بعد از ایمان و تکفیر به معنای از بین رفتن اعمال بد انسان به سبب برخی اعمال همانند ایمان بعد از کفرو... است که در آیات وروایات بدان اشاره شده است [38]

ـ یکی از چیزهایی که موجب حبط عمل می شود ترک نماز است که هر مسلمانی لزوم انجام آن را با پذیرش اسلام قبول کرده است

ـ تارک نماز هر چند مسلمان است ولی از دایره ایمان خارج گردیده است؛ زیرا کفر در اینجا مقابل ایمان است نه مقابل اسلام بنابراین به سبب کفرش اعمال نیک او نیز حبط می گردد

ـ اینکه فرموده "حَبِطَ عَمَلُهُ" و نفرموده "اعمالُهُ" شاید منظور نابودی عملی از اعمال او باشد زیرا در قرآن لفظ "تحبط اعمالکم"[39] برای بلند کردن صدا درمحضر پیامبرو...آمده است که این اعمالکم بصورت جمع آمده است منظوریک عمل نیست مگر اینکه بگوییم منظور از حبط عمله این است که هر چه از جنس عمل باشد نابود می­گردد که این نیاز به دلیل دارد.

25ـ وَ قَالَ ع‏ مَنْ تَرَكَ صَلَاتَهُ حَتَّى تَفُوتَهُ مِنْ غَيْرِ عُذْرٍ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُه[40]

ترجمه: هرکس نمازش را ترک کند تا جایی که بدون عذر نمازش از او فوت شود پس عملش حبط شده است

سند: این روایت بصورت مرسله از پیامبر نقل شده و ضعیف است

توضیح: همان مساله حبط عمل در این روایت نیز بیان شده است ودر این روایت به ترک نماز بدون عذر تصریح شده است

ص-پشیمانی بعد از مرگ

26ـ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع‏عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَا یا عَلِيُّ تَارِكُ‏ الصَّلَاةِ يَسْأَلُ الرَّجْعَةَ إِلَى الدُّنْيَا وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى‏ حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ‏[41]

ترجمه :پیامبر به امیر مومنان فرمود ای علی تارک نماز درخواست بازگشت به دنیا را می کند واین همان کلام خدا در قرآن است که می فرماید :هنگامی که مرگ یکی از آنان فرا رسد می گوید خدایامرابه دنیا بازگردان ...

سند: این روایت در من لایحضره الفقیه و مکارم الاخلاق[42] نیز آمده با این تفاوت که آنجا لفظ زکاه بجای صلاه است و علامه مجلسی روایت فوق رابا لفظ تارک الصلاة از مکارم الاخلاق نقل نموده است[43] که این احتمالا به سبب اختلاف نسخه های مکارم الاخلاق است

توضیح:

ـبا توجه به اینکه نماز از زکات مهم تراست می توان گفت به طریق اولی تارک نماز درخواست بازکشت به دنیا را دارد

ـتارک نمازی که وارد نشئة دیگر یعنی عالم برزخ می­شود دو حالت دارد:

الف: عمل صالحی با خود به همراه نبرده لذا دوست دارد که بر کردد وبرترین عملی که در آخرت ارزشمندتراز همه است را باخود به همراه بیاورد واز آنجا که الصلاة خیر موضوع نماز برترین چیزی است که خدابرای بندکان قرار داده است لذا درخواست می کند برکردد ونماز بکذارد

 ب) اعمال خوبی غیر از نماز با خود برده است و هم اکنون درعالم برزخ به این حقیقت می­رسد که هیچ عملی بدون نماز پذیرفته نیست؛ زیرا می بیند که هم اکنون اولین عملی که از او درخواست می شود نماز است واو اهل نماز نبوده است اینجاست که به حقیقت قول رسول خدا با دل وجان می رسد که اول ما یحاسب به العبد الصلاة ان قبلت قبل ما سواها وان ردت رد ما سواهالذا در این صورت نیز درخواست می­کند برگردد و با خود عملی بیاورد که شرط قبولی اعمال دیگر او است و آن نماز است

27ـ أبا خالد الكابلي يقول سمعت زين العابدين علي بن الحسين ع يقول‏ الذنوب التي تغير النعم البغي على الناس ...و الذنوب التي تورث الندم...و ترك الصلاة حتى يخرج وقتها[44]

ترجمه :ابوخالد کابلی می گوید از امام سجاد شنیدم که فرمود :یکی از گناهانی که موجب پشیمانی برای انسان می شود ترک نمازتا زمان خروج وقت آن است

سند: مشتمل بر برخی افراد مجهول می باشد

توضیح :

برخی گناهان اثر وضعی علاوه بر حرمت تکلیفی آن دارند که حضرت امام سجاد گناهانی که باعث تغییر نعمت های خد یا ندامت وپشیمانی می شود را در حدیثی بیان نمودند

ـاز جمله گناهانی که برای انسان یا در دنیا یا در آخرت یا در هردو موجب پشیمانی می شود ترک نماز است

ق- ذلت انسان

28ـ عن النبی تَرْكُ الصَّلَاةِ يُورِثُ الذُّل.‏[45]

ترجمه :ترک نماز ذلت را برای انسان به دنبال دارد

سند: بصورت مرسل از پیامبر نقل شده است

توضیح : پیامبرترک نماز را موجب ذلت انسان بیان کردند که ممکن است ذلت در دنیا یا هنکام مرگ یا در برزخ یا درقیامت باشد یا همه موارد

ر- هلاکت درصورت ترک همکانی نماز

29-فَإِنَّهُ حَدَّثَنِي أَبِي عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ إِنَّ اللَّهَ يَدْفَعُ بِمَنْ يُصَلِّي مِنْ شِيعَتِنَا عَمَّنْ لَا يُصَلِّي مِنْ شِيعَتِنَا، وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَى تَرْكِ‏ الصَّلَاةِ لَهَلَكُوا...[46]

ترجمه :خداوند بوسیله شیعیانی که اهل نماز هستند بلا را از شیعیانی که اهل نماز نیستند برطرف می کند واگر همه نماز را ترک می کردند هلاک می شدند

سند: این روایت با سند صحیح در کتاب تفسیر قمی آمده است ودرکافی شریف نیز آمده است [47]

توضیح :

ـ صدر روایت عظمت شیعیان مومن ونمازگزار وبرکت آنها روی زمین را بیان میکند که سبب دفع بلا از بی نماز ها هستند

ـمنظور از هلاکت، هلاکت دنیوی است؛ زیرا ترک هر واجبی باعث هلاکت اخروی است

ـ روایت عظمت نماز را می فهماند که یکی از سه معیار حیات وادامه زندگی به جا آوردن نماز است ؛ زیرا اگر یک نفر از شیعیان اهل نماز باشد برای رفع هلاکت دنیوی کافی است چون حضرت فرمود اگر همه ترک نماز کنند هلاک می شوند

ـهر نمازی دافع بلا نیست بلکه نماز همراه با ولایت اهلبیت دافع است چون حضرت فرمود من شیعتنا

ـ نماز شیعه، از شیعه دفع بلا می کند

ـشیعه اهلبیت زمان ومکان ندارد هر کس در مسیر ولایت اهلبیت قرار دارد شیعه است

ـ هلاکت دنیوی اثردنیوی ترک یکی از سه واجب الهی یعنی نماز یا زکات یا حج معرفی شده ومنحصربه نماز نمی باشد که در ادامه روایت به آن تصریح شده است [48]

ش- ملعون بودن تارک الصلاة


30ـ قال النبي(ص): تارک الصلاة ملعون في التورية، ملعون في الانجيل، ملعون في الزبور، ملعون في القرآن، ملعون في لسان جبرئيل، ملعون في لسان ميکائيل، ملعون في لسان اسرافيل، ملعون في لسان محمد[49]

سند: این روایت بدون سند از پیامبر در انوار الهدایه نقل شده است وضعیف است

دلالت:

پيامبر (ص) فرمودند: شخصي که ترک نماز کند در کتب آسماني مثل: تورات، انجيل، زبور و قرآن مورد لعن قرار کرفته، حتّي از طرف ملائکه مقرّب خدا مثل جبرئيل، ميکائيل، اسرافيل و بالاتر از همه ملائکه مورد لعن پیامبر هم قرار کرفته است.


ـ اگر منظور لعن صریح باشد چنین چیزی در قرآن نیست پس شاید منظور این باشد که انسان مسلما با ترک نماز به خود ظلم می کند وظالم درقرآن مورد لعن قرار کرفته است آنجا که می فرماید: يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظَّالِمينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّار [50]

  •  کسی که نماز مغرب را به تاخیر اندازد به نیت درک فضیلت بیشتر توسط امام صادق [51]ملعون معرفی شده؛ زیرا این از بدعت­های ابی الخطاب است پس به طریق اولی مورد لعن است وبه مراتب لعنت تارک نماز شدید تر است یا اینکه کسی که نماز صبح را تا ناپدید شدن ستارگان به تاخیر اندازد از زبان امام زمان ملعون معرفی شده است [52]
  • لعن به معنای دوری از رحمت خدا و از امور نسبی است واینگونه نیست که همه افرادی که مورد لعن قرار کرفته اند به یک اندازه از رحمت خدا دور هستند
  • به فرموده امام صادق :هرکس امری از اوامر خداوند را ترک کند مورد لعنت خداست [53] وبدیهی است که نماز مهمترین دستور عملی خداست

ت- ترک نماز سبب واقع شدن درگناهان کبیره دیگر

31ـروي أن امرأة كانت تصيح في سكك المدينة و تقول: دلوني على النبي صلى اللّه عليه و سلم فرآها رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم، فسألها ماذا حدث؟ قالت: يا رسول اللّه إن زوجي غاب عني فزنيت فجاءني ولد من الزنا فألقيت الولد في دن من الخل حتى مات، ثم بعنا ذلك الخل فهل لي من توبة؟ فقال عليه السلام: أما الزنا فعليك الرجم، أما قتل الولد فجزاؤه جهنم، و أما بيع الخل فقد ارتكبت كبيرا، لكن ظننت أنك تركت صلاة(صلاة العصر)[54]

سند: این روایت بصورت مرسل از پیامبر نقل شده است

ترجمه : زنی نزد پیامبر آمد وگفت: شوهرم نبوده ومن زنا داده بچه دار شده بچه را کشته ودرون خمره سرکه انداخته وآن سرکه ها را به مردم فروخته ام پیامبر فرمود: به سبب زنای محصنه رجم به سبب سقط جنین جهنم وبه سبب فروختن سرکه گناه بزرگی را برای خود خریده ای ولی من کمان می کنم که تو نمازی را ترک کردی

توضیح :

 -ممکن است ترک یک نماز باعث افتادن انسان در گناهانی همچون زنا وقتل نفس وکسب مال حرام شود

ـ اینکه این قضیه برای یک نفر اتفاق افتاده تصور نشود پس هر کس نماز را ترک کند در چنین گناهانی واقع می­شود؛ بلکه این اهمیت نماز را در جلوگیری از گناه می رساند که البته جلوکیری نماز ازکمیت وکیفیت گناه بستکی به میزان قبولی نماز دارد

ث- تارک نماز را برهنه رها می­شود

32-وَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‏ مَا زَالَتْ نِعْمَةٌ عَنْ قَوْمٍ وَ لَا غَضَارَةُ عَيْشٍ إِلَّا بِذُنُوبٍ اجْتَرَحُوهَا إِنَّ اللَّهَ‏ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ بَلَغَنَا أَنَّ مِنْ كَلَامِ اللَّهِ تَعَالَى الَّذِي أَنْزَلَهُ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا ذُو [بَكَّةَ] مُفْقِرُ الزُّنَاةِ وَ تَارِكٌ‏ تَارِكِي الصَّلَاةِ عُرَاة (كنز الفوائد؛ ج‏2؛ ص162)

سند: این روایت بصورت مرسل از امیر مومنان نقل شده است

ترجمه : امیر مومنان :هیچ نعمتی از قومی گرفته نمی شود و زندگی کسی دچار تنگنا نمی شود مگر به سبب گناهانی که( اهل آن جامعه )انجام می دهند وخداوند به هیچ کس از بندگانش ظلم نمی کند به ما رسیده است يکي از آياتي که خدا بر بني اسرائيل نازل کرد این بود: همانا من خدایی هستم که معبودی غیر از من نیست صاحب مکه هستم به سبب زنا زناکار را دچار فقر و نعمت بوشش و لباس را از تارکين نمازسلب مي­کنم و آنها را به صورت برهنه رها مي­سازم

توضیح : اگر چه روايت مطلق است ممکن است این عقوبت دنیوی را خداوند برای بنی اسرائیل قرار داده است نه برای سایر امت ها . هر چند ممکن است این عقوبت بيشتر مربوط به آخرت شود چرا که در قيامت برخي انسانها لخت وبرهنه محشور مي شوند[55] که آنها اهل جهنم هستند لذا تعبير به رها کردن به صورت برهنه جلوه اي از جلوه هاي دوزخيان را مطرح مي ساز د کنایه از اینکه در نهايت تارکين نماز جهنمي هستند واین به صراحت در قرآن نیز بیان شده است [56]

خ- بدترین عذاب­های جهنم برای تارک الصلاة

33-عنه ع‏ أن في جهنم واديا يستغيث منه أهل النار كل يوم سبعين ألف مرة و في ذلك الوادي بيت من النار و في ذلك البيت جب من النار و في ذلك الجب تابوت من النار و في ذلك التابوت حية لها ألف‏ ناب‏ كل ناب ألف ذراع قال أنس قلت يا رسول الله لمن يكون هذا العذاب قال لشارب الخمر من أهل القرآن و تارك الصلاة[57]

ترجمه :پیامبر اعظم :در جهنم مکانی است که حتی اهل جهنم هر روزهفتاد هزار بار از خدا می خواهند که آنها را در آنجا عذاب نکند ودر آن مکان خانه ای پر از آتش است ودر آن خانه چاهی پر از آتش است ودر آن چاه تابوتی از آتش است ودر آن تابوت ماری است که هزار دندان تیز دارد که طول هر کدام از دندانهای او هزار ذراع (پانصد متر است) انس می گوید سؤال کردم این عذابها برای کیست حضرت فرمود برای مسلمان شراب خوار وتارک نماز

سند: این روایت اولین بار در جامع الاخبارشعیری بصورت مرسله ازانس از پیامبرنقل شده است و عبارت تارک الصلاة را ندارد و در کتاب ارشاد القلوب نیز بصورت مرسل نقل شده است؛ بنابراین ضعیف است

توضیح :

ـ این روایت جلوه­ای کوچک از عذاب­های جهنم را بیان می­کند و همانگونه که نعمت­های بهشت قابل توصیف نیست عذاب الهی نیز چون محسوس نیست قابل توصیف نیست ودر روایات عذابهای بدتر از این نیز ذکر شده است.

ـ سقر که به نص قرآن محل عذاب تارکین نماز است به مراتب عذابش از آنچه درر وایت فوق آمده است شدیدتر است چرا که درحدیثی با سند صحیح از امام صادق آمده است که حضرت فرمودند: إن في جهنم لواديا للمتكبرين يقال له سقر شكا إلى الله عز و جل شدة حره و سأله أن يأذن له أن يتنفس فتنفس‏ فأحرق جهنم.[58] لذا سقر مکانی است که از یک نفس کشیدن او جهنم آتش کرفته است

نتیجه گیری وجمع بندی نهایی

ـروایاتی که درباره مذمت تارک نماز آمده است اکثرا سندش ضعیف؛ لکن متن آنها قابل توجیه است. اطلاق گیری از اکثر آنها چون مخالف روایات دیگر و مسلمات اسلام است باطل است که درجای خود بدان اشاره شد.

ـ روایاتی که درباره آثار ترک نماز آمده نیز موافق سایر عقاید اسلامی است

ـ اکثر روایاتی که تارک نماز را کافر معرفی می­کند سندش صحیح و معتبر است؛ بنابراین روایات ضعیف نیز موید و مطلب را تایید می­کند

ـ کفر به فرموده امام صادق درقرآن به پنج معنا به کار رفته است :

اول: به معنای انکار خداوند (شرک)؛

 دوم: انکار مطلب حقی که از جانب خداست (انکارضروری)؛

 سوم :کفران نعمت خدا؛

چهارم: ترک آنچه خدا دستور داده؛

پنجم به معنای بیزاری جستن از دیگری.[59]

ـ اگرتارک نماز یا هر فریضه ای از روی انکار خدا یا انکارضروری بودن آن واجب، آن را ترک می کند، کافر به معنای فقهی است وکفر به معنای انکار ضروری به فرموده امام صادق مربوط به انکار هر فریضه­ای از فرائض است و مخصوص نماز نیست ولی اگر منکرضروری بودن آن نیست وآن راترک می کند از دایره اسلام خارج نشده است [60] بنابر این کفرتارک نماز بدون انکارضروری بودن آن به معنای چهارم است وبه قول برخی از آنجا که نماز تشکر از خدا هم هست به معنای سوم نیز می تواند باشد

ـ به فرموده امام صادق در مقابل ایمان پنج واژه قراردارد:کفر،شرک،ضلال،فسق،رکوب الکبائر .کفر به معنای انجام گناه از روی انکار یاسبک وناچیز شمردن آن است وبه این شخص کافر گفته می­شود واگر آن گناه را از روی دین پدران انجام دهد مشرک است واگرآن را از روی جهالت انجام دهد ضال است واگرازروی شهوت وهوای نفس انجام دهد فاسق است واگراز روی غضب (همانندفحش )یا بدون لذت نفس (همانند دزدی) انجام دهد مرتکب کبیره گفته می شود وهرکدام به اندازه خود از دایره ایمان خارج هستند [61] تارک نمازی که نمازرا از روی استخفاف ترک کند کافراست بنابراین هرکس عالما عامدا نماز را ترک کند چون مستخف است به فرموده امام صادق کافراست.

ـ به فرموده امام صادق کفر به معنای ترک آنچه خدا امرنموده است نیز می باشدوآن نیز مخصوص نماز نیست وتارک زکات وروزه وحج و...نیز کافراست

ـ از روایات به صراحت بدست می آید منظور از کفرتارک الصلاة وزکات وحج و... کفردرمقابل ایمان است نه درمقابل اسلام، ازامام باقریا صادق روایت شده حضرت فرمودند ایمان اقرار همراه با عمل به دستورات دین است ولی اسلام اقرارزبانی بدون عمل است [62] لذا به فرموده امام صادق ممکن است شخص مسلمان باشد ولی ایمان نداشته باشد وهر کس با انجام گناه از دایره ایمان خارج می شود ولی از اسلام خارج نمی شود [63] یعنی درواقع عموم وخصوص مطلق است هرمومنی مسلمان است ولی هرمسلمانی مومن نیست که قرآن به این مطلب تصریح نموده است [64]

ـ ترک نماز از گناهان بزرک است ولی گناهانی بد تر از آن نیز در روایات ذکرشده است

با توجه به روایات فوق شاید کمان شود گناهی بدتر از ترک نماز وجود ندارد در حالیکه علی رغم بزرگی گناه ترک نماز درروایات ما تصریح شده است که برخی از گناهان بدتر از ترک نماز می باشد برای نمونه شراب خواری بد تر از ترک نماز معرفی شده است:

ـ عنه عن أحمد بن محمد عن الحسين بن سعيد عن ابن أبي عمير عن إسماعيل بن سالم (یسار)عن أبي عبد الله ع قال: سأله رجل فقال أصلحك الله الخمر شر أم ترك‏ الصلاة فقال شرب الخمر شر من ترك‏ الصلاة ثم قال أ و تدري لم ذاك قال لا قال لأنه يصير في حال لا يعرف ربه‏.[65]

ترجمه :اسماعیل بن سالم از امام صادق سؤال کرد شراب بد تر است یا ترک نماز؟ حضرت فرمود شرب خمر بدتر ازترک نماز است سپس حضرت پرسید میدانی چرا؟ اسماعیل گفت نه حضرت فرمود چون شرابخوار به سبب مستی در حالی قرار میگیرد که خدا را نمی شناسد

سند: روایت فوق با سند صحیح در محاسن برقی وکافی آمده است

-عدة من أصحابنا عن سهل بن زياد عن بكر بن صالح عن الشيباني عن يونس بن ظبيان قال قال أبو عبد الله ع‏ يا يونس بن ظبيان أبلغ عطية عني أنه من شرب جرعة من خمر لعنه الله عز و جل و ملائكته و رسله و المؤمنون فإن شربها حتى يسكر منها نزع روح الإيمان من جسده و ركبت فيه روح سخيفة خبيثة ملعونة فيترك الصلاة فإذا ترك‏ الصلاة عيرته الملائكة و قال الله عز و جل له عبدي كفرت و عيرتك الملائكة سوأة لك عبدي‏ «2» ثم قال أبو عبد الله ع سوأة سوأة كما تكون السوأة و الله لتوبيخ الجليل جل اسمه ساعة واحدة أشد من عذاب ألف عام قال ثم قال أبو عبد الله ع- ملعونين أينما ثقفوا أخذوا و قتلوا تقتيلا ثم قال يا يونس ملعون ملعون من ترك أمر الله عز و جل إن أخذ برا دمرته‏ و إن أخذ بحرا غرقته يغضب لغضب الجليل عز اسمه.[66]

ترجمه :امام صادق به یونس فرمود :به عطیه این کلام مرا برسان که هرکس جرعه ای شراب بنوشد خداوند وملائکه ورسولان ومومنان او را لعنت می کنند واگر به مقداری بنوشد که مست شود روح ایمان از بدنش جدا می شود وبه جای آن روح پست وخبیثی ملعون جایگزین می شود که موجب ترک نماز می شود پی هنگامی که نماز را ترک کرد ملائکه او را توبیخ می کنندوخداوند به او می گوید بنده من کافرشدی وملائکه من تورا انسان زشت کاری شمردند بدا به حالت بنده من سپس امام صادق فرمود چقدر بد چقدر بد است این حالت بد تر از این نمیشود به خدا قسم اینکه خدا انسان را یک لحظه توبیخ کند از هزارسال عذاب بدتر وشدیدتراست امام این آیه را خواند :در حالى كه ملعون (از جانب خدا و مطرود از سوى مردم) بوده، هر كجا يافته شوند بايد دستگير شده و به طرزى بد و دسته‏جمعى كشته شوند .ای یونس ملعون است ملعون است هر کس دستور خدا را ترک کند اگردرزمین وارد شود زمین او را نابود می کند واگر دردریا وارد شود دریا اورا غرق می کند چرا که آب وخاک نیز به سبب غضب خدا غضب می کنند

سند :ضعیف است چون شیبانی مجهول است ویونس نیز تضعیف شده است

-محمد بن يحيى عن محمد بن الحسين رفعه قال: قيل لأمير المؤمنين ع إنك تزعم أن شرب الخمر أشد من الزنا و السرقة فقال ع نعم إن صاحب الزنا لعله‏ لا يعدوه إلى غيره و إن شارب الخمر إذا شرب الخمر زنى و سرق و قتل النفس التي حرم الله عز و جل و ترك‏ الصلاة.[67]

ترجمه : به امیر مومنان عرض شد به نظر شما شرابخواری بدتراز زنا ودزدی است حضرت فرمود بله زیرا زناکار چه بسا گناه دیگری انجام ندهد وهمانا شابخوار هنگامی که شراب خورد زنا می کند ودزدی می کند وانسان بی گناه را می کشد ونماز راترک می کند

سند : ضعیف است چون محمد بن الحسین ابن ابی الخطاب بصورت مرسل از امیر مومنان نقل نموده است

توضیح :

-ضعف سند روایت دوم وسوم با وجود صحت سند اولی ضرر به اصل اینکه شراب خواری که موجب مستی شود بدتر از ترک نماز است نمی زند

-در روایت مسعده گذشت که دلیل کفر تارک نماز استخفاف است پس هر گناهی که از روی استخفاف واقع شود چه زنا چه شراب چه گناهان دیگر نیز موجب کفر است

- کفر به معنای خروج از ایمان مخصوص ترک نماز نیست وازامام صادق روایت شده زناکار وشرابخوار وروزه خوارنیزاز ایمان خارج شده است[68] همانگونه که فرمودند :الایمان اقرار وعمل والاسلام اقرار بلا عمل[69] ایمان اقرار زبانی به دین اسلام وعمل به دستورات خداست ولی اسلام فقط اقراربدون انجام دستورات خداوند است.

- امام صادق فرمودند:انجام هرگناه کبیره ای انسان را از ایمان خارج می کند ولی از اسلام خارج نمی کند انجام گناه از روی انکارضروری دین وحلال شمردن حرام انسان راازاسلام خارج می کند [70]

-اینکه تارک نماز کافر است بدان معنا نیست که گناهی بدتر از ترک نماز نیست کما اینکه اسماعیل بن سالم سوال کرد شرابخواری بدتر است یا ترک نماز وحضرت جواب داد شرابخواری بدتراز ترک نماز است

- با حمل مطلق بر مقید باید نتیجه گرفت منظور امام درروایت مسعده شرابخواری بدون مستی فقط به قصد لذت است ومنظور امام درروایات اسماعیل که شراب را بدتراز ترک نماز دانست شرابخواری همراه مستی وازروی استخفاف به دستور خدا منظور است.

- از روایات فوق بدست می آید یک بارشرابخواری از ترک یک نمازبدترو شرابخواری بصورت مداوم ازترک نمازبصورت مداوم بدتراست.

ـ نباید به سبب اهمیت داشتن نماز در دین آن را از هر جنبه ای مهم دانست که در این صورت انسان دچارقیاس باطل می کردد-نمی توان گفت چون برای تارک نماز کفر آمده پس ترک نماز از هر جهت بزرگتر است واین قیاس است زیرا از طرف دیگردرشریعت اسلام ترک نماز حد شرعی ندارد وتعزیردارد بر خلاف شرب خمر که هشتاد ضربه شلاق به عنوان حد دارد بنابر این قیاس در این زمینه باطل است به عنوان مثال امام صادق از ابوحنیفه سؤال کرد: يا أبا حنيفة ترك الصلاة أشد أم ترك الصيام قال بل ترك الصلاة قال فكيف تقضي المرأة صيامها و لا تقضي صلاتها كيف يدرك هذا بالقياس‏[71]

امام: ای ابو حنیفه ترک نماز بدتر است یا ترک روزه

ابوحنیفه:مسلم است ترک نماز

امام: پس چرا برزنان قضای روزه( ایامی که عذرشرعی دارند) واجب است ولی قضای نماز هایشان واجب نیست آیا می توان همه احکام خدا را با قیاس بدست آورد؟

درپایان ازهمه مبلغان دین خواستاریم در ضمن توجه به بزرگی گناه ترک نماز به جوانب دیگر آن نیز توجه داشته باشند

 

 

[1] النساء : 18 وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَليما

و براى كسانى كه همواره گناهان را مرتكب مى‏شوند تا چون مرگ يكى از آنان فرا رسد (يقين به مرگ پيدا كند يا حواس ظاهرشان آثار عالم برزخ را درك نمايد) گويد: من الآن توبه كردم و نيز براى آنان كه در حال كفر مى‏ميرند (پذيرش) توبه نيست آنهايند كه برايشان عذابى دردناك آماده كرده‏ايم

[2] الفرقان : 70 إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيما

مگر كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند، كه خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مى‏كند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است

[3] جامع الأخبار،للشعيري، ص73

[4] الكافي، ج‏2، ص386

 

[5] الكافي ج : 2 ص : 387

[6] عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ج‏2، ص224

[7] المحاسن، ج‏1، ص80

[8] جامع الأخبار، للشعيري، ص74

[9] الصراط المستقيم إلى مستحقي التقديم، ج‏1، ص204

 

[10] المحاسن، ج‏1، 87 87و عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ مَنَعَ قِيرَاطاً مِنَ الزَّكَاةِ فَلْيَمُتْ إِنْ شَاءَ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً هر کس به اندازه کمتراز یک درهم حتی از پرداخت زکات مالش ممانعت کند پس باید یا یهودی یا مسیحی بمیرد

المحاسن، ج‏1، 88 عن أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‏ مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَحُجَّ حِجَّةَ الْإِسْلَامِ ... فَلْيَمُتْ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً

هرکس بمیرد وحج واجب را انجام ندهد باید یهودی یا مسیحی بمیرد

[11] امالی صدوق ص 483

[12] المحاسن، ج‏1، 92 45 أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مِنَّا الْإِمَامُ الْمَفْرُوضُ طَاعَتُهُ مَنْ جَحَدَهُ مَاتَ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً

امامی که اطاعتش واجب باشد از بین ما اهلبیت است هرکس او را انکار کند یهودی یا مسیحی می میرد

الأربعون حديثا (للرازي)، 63 عن النبی :يَا عَلِيُّ مَا كُنْتُ أُبَالِي مَنْ مَاتَ مِنْ أُمَّتِي وَ هُوَ يُبْغِضُكَ، مَاتَ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً.

ای علی هرکس از امت من با تو دشمنی کند باکی ندارم که یهودی یا مسیحی بمیرد

الروضة في فضائل أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليهما السلام (لابن شاذان القمي)،، ص80 أَيُّهَا النَّاسُ: مَنْ آذَى عَلِيّاً بَعَثَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً.

ای مردم هر کس علی را اذیت کند روز قیامت یهودی یا مسیحی محشور میشود

[13] جامع الأخبار(للشعيري) ص74

 

[14] جامع الأخبار(للشعيري)،، ص73

 

[15] ترجمه الميزان، ج‏9، ص: 494...احمد، بخارى، ترمذى، نسايى، ابن ابى حاتم، نحاس، ابن حبان، ابن مردويه و ابو نعيم- در كتاب الحليه- از ابن عباس نقل كرده‏اند كه گفت: من از عمر شنيدم كه گفت: وقتى عبد اللَّه بن ابى از دنيا رفت آمدند تا رسول خدا (ص) را براى نماز ببرند، حضرت برخاست، وقتى ايستاد عرض كردم: آيا بر جنازه دشمن خدا عبد اللَّه بن ابى كه آن روز چنين گفت و آن روز ديگر چنين و چنان گفت نماز مى‏گزارى؟- آن گاه خاطرات نفاق او را برشمردم- و رسول خدا (ص) تبسم مى‏كرد، تا آنكه سخنم بطول انجاميد، حضرت فرمود: اى عمر دور شو از من، خداوند مرا مخير كرده و فرموده:" اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً" و من اگر بدانم خدا او را مى‏آمرزد بيش از هفتاد بار برايش استغفار مى‏كنم، آن گاه بر جنازه او نماز گزارد، و با آن تا قبرستان هم رفت، و ايستاد تا او را دفن نمودند

[16] الإسراء:44.

[17] مازندرانى، محمد صالح بن احمد، شرح الكافي-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني)، 12جلد، المكتبة الإسلامية - تهران، چاپ: اول، 1382 ق.

[18] الشعيري، جامع الأخبار، ص 151 و 152.

[19] الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، 369

[20] الروضة في فضائل أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليهما السلام، 78

[21] الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏3، ص488

[22] الكافي (ط - دارالحديث)، ج‏3، ص702عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن خالد، عن عبد العظيم بن عبد الله الحسني، قال: حدثني أبو جعفر الثاني‏ صلوات الله عليه، قال: «سمعت أبي عليه السلام يقول: سمعت أبي موسى بن جعفر عليه السلام يقول: دخل عمرو بن عبيد على أبي عبد الله عليه السلام، فلما سلم و جلس تلا هذه الآية: «الذين يجتنبون كبائر الإثم و الفواحش» ثم‏ أمسك، فقال له‏ أبو عبد الله عليه السلام: ما أسكتك؟ قال‏ «14»: أحب أن أعرف الكبائر من كتاب الله عز و جل.فقال: نعم يا عمرو، أكبر الكبائر الإشراك بالله، يقول الله‏...و ترك‏ الصلاة متعمدا، أو شيئا مما فرض الله، لأن رسول الله صلى الله عليه و آله قال: من ترك‏ الصلاة متعمدا، فقد برئ من ذمة الله و ذمة رسول الله‏ صلى الله عليه و آله.

ابن عبید از امام صادق سوال کرد می خواهم گناهان کبیره که درقران آمده است را بشناسم حضرت فرمود بله بزرگترین گناه کبیره شرک است ...وترک نماز یا چیزی که خدا واجب نموده عمدا است چون پیامبر فرمود هر کس عمدا نماز را ترک کند از ذمه خدا ورسول خارج شده است (از تعهد به دین اسلام خارج شده)

[23] دعائم الإسلام، ج‏1، ص133

 

[24] دعائم الإسلام، ج‏1، ص63

[25] النور : 15 إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِكُمْ ما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيم‏

آن گاه كه آن (بهتان) را زبان به زبان از يكديگر مى‏گرفتيد و با دهان‏هايتان آنچه را كه بدان علم نداشتيد مى‏گفتيد و آن را آسان مى‏پنداشتيد در حالى كه در نزد خدا بزرگ بود

[26] انوارالهدايةجلد1صفحه196.

[27] - إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج‏1، ص190

[28] انوارالهداية:جلد1صفحه197.

[29] لئالی الاخبار ج3 ص 51

[30] لئالی الاخبار ج3 ص 51

[31] شعيري، محمد بن محمد، جامع الأخبار(للشعيري)، 1جلد، مطبعة حيدرية - نجف، چاپ: اول، بى تا.

[32] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ؛ ص500 حکمت 154

 

     

[33] مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏17، ص86و قال ص: من أكل البنج فكأنما هدم‏ الكعبة سبعين مرة و كأنما قتل سبعين ملكا مقربا و كأنما قتل سبعين نبيا مرسلا و كأنما أحرق سبعين مصحفا و كأنما رمى إلى الله سبعين حجرا و هو أبعد من رحمة الله من شارب الخمر و آكل الربا و الزاني و النمام‏

پیامبر :هر کس بنگ بخورد گویا هفتاد بارکعبه را خراب کرده وهفتاد فرشته مقرب وهفتاد پیامبرمرسل را کشته وهفتاد قرآن را سوزانده وگویا هفتاد سنگ بسوی خدا پرتاب کرده واو نسبت به شرابخوار ورباخواروزناکار وسخن چین از رحمت خدا دور تر است

جامع الأخبار(للشعيري)،، ص150و عنه ص‏ ألا من أطعم شارب الخمر بلقمة من الطعام أو شربة من الماء سلط الله في قبره حياة [حيات‏] و عقارب طول أسنانها مائة و عشر ذراع و أطعمه الله من صديد جهنم يوم القيامة و من قضى حاجته فكأنما قتل‏ ألف مؤمن أو هدم الكعبة ألف مرة و من سلم عليه فعليه لعنة سبعين ألف ملك لعن الله شارب الخمر و عاصرها و ساقيها و حاملها و المحمول عليها

پیامبر:آگاه باشید هر کس به شرابخواریک لقمه غذا یا یک جرعه آب دهد خداوند درقبرش مارها وعقربهایی که طول دندانهای آنها صد وده ذراع است براو مسلط می کند وخداوند در روزقیامت از آب کثیف وجوشا جهنم به او می نوشاند وهرکس حاجت اورا برآورد گویا هزارمومن را کشته وهزار بار کعبه را تخریب نموده وهرکس به او سلام کند هفتاد هزار فرشته او را لعن می کنند خداوند شرابخواروسازنده و ساقی وحمل کننده و حمل شونده برآن را لعن کرده است

مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏11، ص373عن النبی ...و سائر آلات اللهو ألا و من أعان أحدا منهم بشي‏ء من الدينار و الدرهم و الألبسة و الأطعمة و غيرها فكأنما زنى‏ مع‏ أمه‏ سبعين مرة في جوف الكعبة

پیامبر: هر کس اهل آلات لهو را کمک کند بادادن پول یا لباس یا غذا و...گویا هفتاد باربا مادرش درخانه کعبه زنا کرده است

مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏14، 351 عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ: مَنْ قَبَّلَ غُلَاماً بِشَهْوَةٍ فَكَأَنَّمَا نَاكَحَ أُمَّهُ سَبْعِينَ مَرَّةً وَ مَنْ نَاكَحَ أُمَّهُ فَكَأَنَّمَا افْتَضَّ عَذْرَاءَ بِغَيْرِ مَهْرٍ وَ مَنِ افْتَضَّ عَذْرَاءَ بِغَيْرِ مَهْرٍ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ‏ سَبْعِينَ‏ نَبِيّاً

هرکس پسرجوانی را ازروی شهوت ببوسد گویا هفتاد باربامادرخودش زنا کرده وهر کس چنین کندگویا با یک دخترپاکدامن زنا کرده وهر کس چنین کند گویا هفتاد پیامبررا کشته است

إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج‏1، ص: 77و قال النبي ص‏ من آذى مؤمنا و لو بشطر كلمة جاء يوم القيامة مكتوبا بين عينيه آيس من رحمة الله و كان كمن هدم الكعبة و البيت المقدس و قتل عشرة

هرکس مومنی را آزار دهد حتی با گفتن یک کلمه روز قیامت در حالیکه بین دو چشمش نوشته نا امید از رحمت خدا محشور میشود وگویا کعبه وبیت المقدس را خراب کرده وده نفررا کشته است

[34] کافی ج 5ص144عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ دِرْهَمٌ رِبًا أَشَدُّ مِنْ سَبْعِينَ زَنْيَةً كُلُّهَا بِذَاتِ مَحْرَمٍ

یک درهم ربا خوردن از هفتاد زنای با محارم بد تر است

تفسير القمي، ج‏1، ص: 94أخبرني أبي عن ابن أبي عمير عن جميل عن أبي عبد الله ع قال‏ درهم من ربا أعظم عند الله- من سبعين زنية بذات‏ محرم‏ في بيت الله الحرام، قال إن‏للربا سبعين جزءا- أيسره أن ينكح الرجل أمه في بيت الله الحرام.

یک درهم ربا از هفتاد زنای با محارم درکعبه بالاتراست ربا هفتاد جزء دارد کمترین آن این است که شخص با مادرش در کعبه زنا کرده باشد

[35] المسترشد في إمامة علي بن أبي طالب عليه السلام ص 615 قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): لَوْ أَنَّ أَحَدَهُمْ وَافَى بِعَمَلِ سَبْعِينَ‏ نَبِيّاً مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ حَتَّى يُوَافِيَ بِوَلَايَتِي وَ وَلَايَةِ أَهْلِ بَيْتِي.

اگر یکی از آنها اعمال نیک هفتاد پیامبر را انجام دهد خدا از او قبول نمی کند مگر اینکه به ولایت من واهلبیتم وفادارباشد

[36] المحاسن، ج‏1، ص 79.0.

[37] معجم‏رجال‏الحديث ج : 10 ص : 125

[38] کفر بعد از ایمان... وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ ... (5 مائده)

هرکس بعد از ایمان کافرشود عملش نابود می شود

شرگ بعد از ايمان ... لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ ... (65 زمر)

 اگر مشرک شوی عملت نابود میشود

صدا بلند گردن در محضر بيامبر ... لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ ... أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ ... (2حجرات)

 صداهایتان را بالاتراز صدای پیامبر نبرید ..تا مبادا اعمالتان نابود شود

انکار ولايت امير مومنان أَبَا جَعْفَرٍ ع ... مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ‏ ...یعنی مَنْ يَكْفُرْ بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ وَ عَلِيٌّ هُوَ الْإِيمَانُ (بصائر الدرجات ج1 ص 77)

منظور آیه این است که هرکس به ولایت علی کافرشود منظور از ایمان علی است

منت گذاشتن بعد از احسان ...وَ مَنِ اصْطَنَعَ إِلَى أَخِيهِ مَعْرُوفاً فَمَنَّ بِهِ عَلَيْهِ حَبِطَ عَمَلُهُ‏ (ثواب الأعمال ص : 280)

هر کس کارخوبی برای برادرش انجام دهد وبعدش منت بگذارد عملش حبط می شود

زدن دست برران هنگام مصيبت... مَنْ ضَرَبَ بِيَدِهِ عَلَى فَخِذِهِ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ‏ (تحف العقول ص221)

هرکس هنگام مصیبت دستش را بررانش بزند عملش حبط شده است

 

[39] (حجرات: 2).

[40] جامع الاخبار شعیری ص 74.

[41] المؤمنون: 101.

[42] مكارم الأخلاق ؛ ؛ ص441

 

[43] بحار الانوار ج 74 ص 58.

[44] معاني الأخبار، النص، ص2702

[45] نزهة الناظر و تنبيه الخاطر،، ص37

[46] تفسير القمي، ج‏1، ص83

 [47] الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏2 ؛ ص451عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ...إِنَّ اللَّهَ لَيَدْفَعُ بِمَنْ يُزَكِّي مِنْ شِيعَتِنَا عَمَّنْ لَا يُزَكِّي وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَى تَرْكِ الزَّكَاةِ لَهَلَكُوا وَ إِنَّ اللَّهَ لَيَدْفَعُ بِمَنْ يَحُجُّ مِنْ شِيعَتِنَا عَمَّنْ لَا يَحُجُّ وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَى تَرْكِ الْحَجِّ لَهَلَكُوا ...

 

[48] همان

[49] انوارالهداية ج 1 صفحه 197.

[50] غافر: 52.

[51] من لا يحضره الفقيه، ج‏1، ص220و قال الصادق ع- ملعون ملعون من أخر المغرب طلبا لفضلها و قيل له إن أهل العراق يؤخرون المغرب حتى تشتبك النجوم فقال هذا من عمل عدو الله أبي الخطاب‏. هرکس نماز مغرب رابرای درک فضیلتش به تاخیر اندازد ملعون است ملعون است به امام گفته شد اهل عراق نماز مغرب را تا زمان پرشدن آسمان از ستاره ها تاخیر می اندازند حضرت فرمود این از کارهای دشمن خدا ابی الخطاب است کنایه از اینکه عمل ما اهلبیت اینگونه نیست (ابی الخطاب دشمن اهلبیت است واو همان شخصی است که فرقه خطابیه را ایجاد کرد )

[52] الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة ؛ النص ؛ ص271...مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَخَّرَ الْعِشَاءَ إِلَى أَنْ تَشْتَبِكَ النُّجُومُ‏ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَخَّرَ الْغَدَاةَ إِلَى أَنْ تَنْقَضِيَ النُّجُومُ‏ وَ دَخَلَ الدَّار...

کسی که نماز عشا را تا زمان پرشدن آسمان از ستاره ها تاخیر اندازد ملعون است ملعون است کسی که نماز صبح را تا زمان ناپدید شدن ستارگان درآسمان به تاخیر اندازد ملعون است ملعون است (البته شاید منظور از نماز عشاء نماز مغرب باشد )

 

[53] الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏6، ص399عدة من أصحابنا عن سهل بن زياد عن بكر بن صالح عن الشيباني عن يونس بن ظبيان قال قال أبو عبد الله ع‏... يا يا يونس ملعون ملعون من ترك أمر الله عز و جل ...

[54] مفاتيح الغيب، ج‏32، ص: 27.

 

[55] بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏8، ص145قال رسول الله ... مَنْ أَرَادَ أَنْ لَا يَكُونَ عُرْيَاناً يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَلْيَكْسُ الْجُلُودَ الْعَارِيَةَ فِي الدُّنْيَا

هر کس میخواهد در قیامت برهنه نباشد پس برهنه ای را در دنیا بپوشاند

[56] سوره مدثر آیه 42 و43 ما سلککم فی سقر ...

[57] إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج‏1، ص173و

[58] الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص310

[59]الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 389 علي بن إبراهيم عن أبيه عن بكر بن صالح عن القاسم بن يزيد عن أبي عمرو الزبيري عن أبي عبد الله ع قال: قلت له أخبرني عن وجوه الكفر في كتاب الله عز و جل قال الكفر في كتاب الله على خمسة أوجه فمنها كفر الجحود و الجحود على وجهين و الكفر بترك ما أمر الله و كفر البراءة و كفر النعم

کفردرقرآن به پنج معنا به کاررفته است به معنای انکار که خود دو نوع است انکار خود خداوند یا انکاردستور حق خداوند به معنای ترک دستور خداوند وبه معنای بیزاری جستن وبه معنای کفران نعمت

[60]الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 383 عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد عن الحسن بن محبوب عن داود بن كثير الرقي قال: قلت لأبي عبد الله ع ...فمن ترك فريضة من الموجبات فلم يعمل بها و جحدها كان كافرا ... فليس من ترك بعض ما أمر الله عز و جل به عباده من الطاعة بكافر ...

هر کس واجبی را ترک کند ووجوبش را انکار کند کافراست ولی کسی که ترک می کند بعض دستورات خدا را کافر نیست

[61] تحف العقول، النص، 330 عن الصادق :و قد يخرج‏ من‏ الإيمان‏ بخمس جهات ... الكفر و الشرك و الضلال و الفسق و ركوب الكبائر

انسان از ایمان با پنج صورت خارج می شود کفر،شرک،گمراهی ،فسق وارتکاب گناه کبیره

[62] کافی ج 2 ص 24علي عن أبيه عن ابن أبي عمير عن العلاء عن محمد بن مسلم عن أحدهما ع قال: الإيمان إقرار و عمل و الإسلام إقرار بلا عمل

[63] کافی ج 2 ص 27...فإذا أتى العبد كبيرة من كبائر المعاصي أو صغيرة من صغائر المعاصي كان خارجا من الإيمان ساقطا عنه اسم الإيمان و ثابتا عليه اسم الإسلام‏

[64] الحجرات : 14 قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في‏ قُلُوبِكُم‏

باديه‏نشينان گفتند: ما (از ته دل) ايمان آورديم. بگو: ايمان نياورده‏ايد، بلكه بگوييد (در ظاهر به گفتن شهادتين) اسلام آورديم، زيرا هنوز ايمان در دل‏هاى شما وارد نشده است

[65] المحاسن، ج‏1، ص125

[66] کافی جلد 6 ص 399

[67] الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏6، ص403

[68] الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏2 ؛ ص278يُونُسُ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ نُعْمَانَ الرَّازِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ مَنْ زَنَى خَرَجَ‏ مِنَ‏ الْإِيمَانِ‏ وَ مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ خَرَجَ‏ مِنَ‏ الْإِيمَانِ‏ وَ مَنْ أَفْطَرَ يَوْماً مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ مُتَعَمِّداً خَرَجَ‏ مِنَ‏ الْإِيمَانِ‏.

هر کس زنا کند از ایمان خارج شده هرکس شراب بنوشد از ایمان خارج شده هرکس عمداروزه ماه مضان را بخورداز ایمان خارج شده است

[69] کافی جلد 2 ص 24

[70] الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏2 ؛ ص27عَبْدِ الرَّحِيمِ الْقَصِيرِ قَالَ: ... أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع... فَإِذَا أَتَى الْعَبْدُ كَبِيرَةً ...كَانَ خَارِجاً مِنَ الْإِيمَانِ سَاقِطاً عَنْهُ اسْمُ الْإِيمَانِ وَ ثَابِتاً عَلَيْهِ اسْمُ الْإِسْلَامِ ...وَ لَا يُخْرِجُهُ‏ إِلَى‏ الْكُفْرِ اِلَّا الْجُحُودُ وَ الِاسْتِحْلَال‏

 

[71] الإختصاص، النص، ص189

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 12252 کلمه
1394/2/10 ساعت 09:54
کد : 293
دسته : آسیب‌‌شناسی دعوت به نماز در جامعه
لینک مطلب
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز