علل ترک نماز

■ علل ترک نماز

علل ترک نماز

علل ترک نماز
موضوع نمازگریزی و علل آن از جمله مباحثی است که در زمینۀ آموزش مسائل دینی و اخلاقی مورد توجه همگان به ویژه خانواده­ها، مدارس و مسؤولین و کارشناسان مسائل فرهنگی و اجتماعی می­باشد. يافته ­هاى تحقيقى نشان مى­دهد كـه بـسـيارى از نوجوانان به اصل نماز نگرش مثبت داشته امّا در انجام آن سستى و كوتاهى مى­ورزند. عـدم گـرايـش بـرخـى از نـوجـوانـان بـه نـمـاز، مـعـلول عـوامـل مـخـتلفى است که در این قسمت به تفکیک و تبیین آنها می­پردازیم:

1. فردی
اولین و عمیق­ترین علل ترک نماز در افراد مختلف خصوصاً نسل جوان، عللی هستند که ریشه در نهان، فطرت و تفکر شخص داشته و برای رهایی از چنگال آنها نیاز به راه حل وجود داردکه به این دسته از عوامل «علل فردی» در ترک نماز اطلاق می­شود که عبارتند از:

الف) گناه: از دیدگاه اسلام، قلب انسان مادامی که به گناه آلوده نباشد، آیینۀ تجلی حق و وسیلۀ شناخت فطری اوست، اما اصرار بر گناه باعث تاریکی قلب شده و کم کم جلوه­گری حق در این حرم الهی [قلب] کم فروغ­تر می­شود؛ از این­رو گناهانی از قبیل نگاه کردن به صحنه­ های مستهجن، روابط با نامحرم، چشم­چرانی، دروغ و آزار و اذیت از جمله گناهانی محسوب می­شوند که سبب بی­نمازی می­گردند.

ب) ضعف ایمان: بسیاری از افراد جامعۀ امروزی به جهت عدم آشنایی با مفاهیم دینی غالباً دچار ضعف اعتقادی هستند به این معنا که اصول اعتقادي را به صورت مستدل و متقن فرا نگرفته بلکه اصول را چون فروع مقلدانه باور دارند. به همین خاطر  ترک نماز در بعضی اوقات در اثر ضعف ایمان و کم‌اعتنایی به امر آخرت صورت می­پذیرد.

ج) قهر با خدا: برخی از افراد هستند که اگر به خواسته­های نفسانی خود نرسند، به سرعت تقصیرات را به گردن خداوند انداخته، با خداوند قهر کرده و از نماز خواندن و عبادت کردن سرباز می­زنند غافل از اینکه چه بسا چيزهايى که انسان به آن دست مي­يابد، ولى سرانجام بلاى جان و مايۀ اندوهش مى‏گردد؛ چنان­که قرآن­کریم در این زمینه می­فرماید: (عَسي‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَکُمْ وَ عَسي‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ):[1]چه بسا چیزهایی که شما از آن کراهت دارید در حالی که خیرتان در آن است و چه بسا چیزهایی که دوست می­دارید در حالی که شر شما در آن است و خدا خیر و شر شما را می­داند و خود شما نمی­دانید.

د) حب دنیا: حب افسار گسيختۀ دنيا و علاقۀ قلبي به تمايلات نفساني، انسان را دچار غفلت نموده و خود ريشۀ همۀ خطاها و گناهان است و در اثر اين غفلت است كه انواع گناهان از انسان سر خواهد زد و حتي در نماز هم، تمام توجه كسي كه محب دنيا است به سمت دنيا و منابع آن خواهد بود و در نتيجه لذتي از نماز نبرده، کم کم کاهل نماز شده، چه بسا نماز را ترک کند و به خسران ابدي گرفتار شود.

هـ) احساس تحجر و عقب ماندگی: برخی افراد بر این باورند که دین و زندگی جدای از هم بوده و هیچگونه پیوندی با یکدیگر ندارند. این افراد برای اقناع نفس خود مبنی بر صحیح بودن افکارشان می­گویند افراد مذهبی غالباً از واقعیت­های زندگی به دور بوده و اصطلاحاً انسان­هایی خشک و بی­سواد و عقب افتاده­اند که در مقابل این همه لامذهبانی که در دنیای خارج از ما زندگی می­کنند، انسان­هایی منطقی، پیشرفته و باسوادنند. از این­رو عبادت را عقب ماندگی و لا مذهبی را علاج دردهای خود می­دانند.

و) تن­پروری و تنبلی: افراد تنبل و تن­پرور، معمولاً ارادۀ ضعیفی نسبت به انجام امور معنوی دارند و همواره در مسیر زندگی خود با مشکل رو به رو بوده، روح کوچکی داشته و همواره در بند خواسته­های نفس خود می­باشند. در نتیجه عادت به سستي و از زير بار مسئوليت‌ها شانه خالی کردن باعث مي‌شود که جوان براي خواندن نماز بي­اهميت باشد.

ز) عدم اطلاع از فلسفۀ نماز: عدم آشنايي با فلسفه و حقيقت نماز از مهمترين عوامل سستي در نماز محسوب می­شود. آنچه موجب مي‏گردد برخي افراد از نماز رويگردان باشند و يا نسبت به آن تساهل کنند، ندانستن فلسفۀ نماز و يا درک غلط از نماز است. لذا قرآن­کریم با بیان فلسفۀ نماز و عبادت در تبیین فلسفۀ آن می­فرماید: (أَقِمِ الصلَوةَ إِنَّ الصلَوةَ تَنهَى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ):[2]نماز را بر پا دار كه نماز [انسان را] از زشتي­ها و منكرات باز مى­دارد و قطعاً ياد خدا بالاتر است.

ح) احساس گناه: همچنین هستند افرادی که به دلیل گرفتار دانستن خود به گناه از درگاه الهی مأیوس شده و چنین می­پندارند که آب از سرشان گذشته و دیگر راه برگشتی برای آنها وجود ندارد؛ لذا نسبت به تمامي مسائل عبادي از جمله نماز بي­تفاوت مي­شوند؛ غافل از اینکه خداوند بسیار توبه­پذیر بوده و راه توبه را باز گذاشته است؛ چنانچه می­فرماید: (إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ):[3]خداوند، توبه‏كنندگان را دوست دارد، و پاكان را [نيز] دوست دارد.

ط) مال حرام: در فـرهـنـگ اسـلامـى بـيـن تـغـذيـۀ حـلال و عـمـل صـالح در مقابل رذائـل اخـلاقـى و آثـار سـوء تـغذيه رابطه­هاي غیر قابل انکاری وجود دارد به این صورت که بين مـصـرف مـال حـرام و شـبـهـه نـاك و عـدم تـوفـيـق بـه عـمـل صـالح، ميل به گناه و ترک نماز همبستگی و ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد. عالم ربانى ملا احمد نراقى; صاحب كتاب ارزشمند معراج السعاده در اين­باره مى­نويسد:

«دلى كـه از لقـمـۀ حـرام روئيـده باشد كجا و قابليت انوار عالم قدس كجا؟ و نطفه­اى را كه از مـال مـردم بـه هـم رسـيـده بـاشـد بـا مرتبۀ اُنس با پروردگار چه كار؟ چگونه پرتو لُمَعات [روشـنـى­هـاى] عالم نور به دلى كه بُخار غذاى حرام آن را تاريك كرده؟ و كى پاكيزگى و صـفـا از بـراى نـفـسـى حـاصـل مـى­شـود كـه كـثـافـات مـال مـشـتـبـه آن را آلوده و چـرك نـمـوده باشد».[4]

حکایت: لقمۀ حرام و نابودی عبادات چندین ساله
در حـالات  شـريـك بـن عبدالله قاضى نوشته­اند وى در ابتدا فقيه با ورعى بود تا وقتى كه مهدى عباسى او را احضار كرد و مجبور نمود كه يكى از سه كار را بكند، يا منصب قضاوت را بپذيرد يا معلم و مربى اطفال خليفه شود يا يك مرتبه از طعام خليفه بخورد. او خوردن طعام را اختيار كرد و آن را نسبت به دو كار ديگر سهل شمرد. خليفه به آشپز مخصوص دستور داد انواع مـتـعدد از خوراكى­هاى لذيذ تدارك كند، چون شريك از آن طعام­ها خورد، آشپز مزبور گفت وى پـس از خـوردن ايـن طعام رستگار نخواهد شد و همانطور هم شد؛ زيرا آن لقمه ­هاى حرام چنان در او تأثير كرد كه دو كار ديگر را هم پذيرفت.[5]

ی) افراط در مستحبات: بسیاری از افراد در زمینۀ عبادت دچار افراط شده و با اختصاص بیشتر زمان خود به انجام اعمال مستحبی، دچار نوعی زدگی نسبت به عبادت و کسب معنویت شده و همین امر سبب می­شود تا برای مدتی و لو کوتاه دست از انجام واجباتی همچون نماز بکشند و به وادی بی­خیالی و بیهوده گرایی وارد بشوند. در نتیجه اگر فردي در حالت اِدبار و بي­ميلي به انجام مستحبات پرداخته و اين امور را به خود تحميل نمايد به مرور زمان موجب دل زدگي از امور معنوي و در نهايت منجر به دست دادن حالات معنوي مي­گردد.

 

2. اجتماعی
در مقابل علل فردی عنوان شده برخی از علل اجتماعی نیز سهم بسزایی در ایجاد و ترویج ترک نماز در میان آحاد افراد جامعه دارند که شاخص­ترین آنها عبارتند از:

الف) بی­ توجهی والدین: بی­توجهی یا کم توجهی والدین به مسائل دینی تأثیر منفی فراوانی بر روی فرزندان دارد. برخی از والدین به گونه­ای رفتار می­کنند که گویا آنها هیچ وظیفه­ ای در قبال فرزندان ندارند و یا فرزندان آنها همۀ مسائل را می­دانند و رعایت می­کنند. یقیناً چنین فرزندی به راحتی تن به عبادت نمی­دهد. پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله با تبیین مسئولیت والدین نسبت به عبادت فرزندان خود، می­فرماید: «لا یلقی الله سبحانه أحد بذنب أعظم من جهاله أهله و أولاده؛[6]خداوند سبحان را کسی ملاقات نمی­کند با گناهی که بالاتر از جهالت زن و فرزندش باشد».

ب) دوستان ناباب: بسیاری از افکار و رفتارهای افراد مختلف متأثر از فكر و رفتار دوستان آنهاست. تـحـقـيقات نشان مى­دهد هر قدر نزديك­ترين دوستان افراد در سنين نوجوانى به انجام رفتار نـمـاز پـاى بندى بيشترى داشته باشند، بر روى آنها تأثير مستقيم گذاشته و نقش مؤثرى در تـشـويـق و تـرغـيـب آنـهـا خـواهد داشت و به عكس هر چه نزديك­ترين دوستان افراد در دوران نوجوانى نگرش منفى نسبت به نماز داشته باشند بر روى آنها نيز تأثير منفى گذاشته و از گرايش آنان به نماز خواهد كاست. چه بسیار افراد که به مسائل دینی علاقه دارند ولی در اثر همنشینی با افراد ناشایست در محله یا محیط تحصیل یا محل کار منحرف می­شوند و در دام بی­دینی و لاابالی­گری گرفتار می­شوند.

ج) محیط فاسد اجتماعی: در برخی محیط­های اجتماعی فضایی وجود دارد که افراد برای مقید نشان دادن خود به مسائل مذهبی احساس خجالت می­کنند. بهترین راهکار در اين موارد این است که افراد در محيط زندگي خود اعم از دانشگاه و محله با كساني كه که بيشتر اهل معنويت، نماز و دعا و با نشاط هستند معاشرت داشته باشند و از محافل توأم با گناه و رفتارهاي ضد اخلاقي اجتناب کنند.

د) تبلیغات بیگانه و إلغاء شبهات: در عصر ما دشمن با استفادۀ از وسایل ارتباط جمعی، رسانه­ها و شگردهای تبلیغاتی به جنگ دین آمده است. دشمن در این شیوه ابتداً سعی می­کند تا ارزش­های بومی و مذهبی را کم اهمیت جلوه داده، و از سوی دیگر مظاهر تمدن غرب را ستوده  و به عنوان الگوهای جذاب و متناسب با احساسات جوانان معرفی می­کند. همچنین با رواج فرهنگ غربی در جوامع اسلامی به ویژه در نسل جوان همواره پیامدها و خطراتی از قبیل تضعیف عقاید و فرهنگ دینی در کمین جوانان است. به طوری که آداب و سنن اصیل مذهبی به عنوان خرافات از جامعه حذف می­شوند و باورهای دینی کم کم به فراموشی سپرده می­شود که کمترین پیامدش ترک نماز و روی آوردن به عقاید پوچ و بی محتوا است.

هـ) برخورد نامناسب افراد مذهبی: مسلماً الگوهای دینی که جوانان و نوجوانان را دعوت به پاکی، انسانیت، معنویت و عبادت می­کنند. باید اول خودشان عامل به گفته­هایشان باشند. خلف وعده، بی­عملی و عملکرد بد برخی از افراد مذهبی و نماز خوان خود باعث زده شدن افراد نسبت به نماز می­شود.

پرهیز از اعانت و کمک کردن به تارک الصلاة
دین مبین اسلام در کنار دستور به امر به معروف و نهی از منکر، به مسلمانان دستور می­دهد تا از اعانت، همراهی و کمک رسانی به افراد بی­نماز پرهیز کنند تا بلکه از این ناحیه آنها را متوجه و متنبه سازند. البته باید توجه داشت که کمک کردن به تارک الصلاة دو صورت دارد:

1. اعانتی که موجب سرکشی می­شود
اگر کمک کردن به تارک الصلاة موجب تجری و سرکشی بیشتر او در برابر عبادات و انجام اعمال واجبه شود در این صورت چنین اعانتی نه تنها از آن نهی شده است، بلکه در روایات و متون دینی تعابیر شدید و غلیظی نسبت به آن به کار رفته است به عنوان نمونه:

الف) پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله می­فرماید: «من اعان تارک الصلاة فکانما زني مع امه الف مرة في بيت الله الحرام و من اعطاه شربه ماء او لقمة واحدة فکانما هدم الکتبه الف مرة؛[7]کسي که کمک کند به تارک نماز همانند شخصي است که با مادر خود هزار مرتبه در کعبه زنا کرده باشد و نيز شخصي که يک ليوان آب يا يک لقمۀ غذا به فردي که نماز خود را ترک مي­کند بدهد همانند کسي است که هزار مرتبه خانه خدا را خراب کرده باشد».  

ب) امام صادق علیه السٌلام به نقل از پیامبرصلی الله علیه و آله می­فرماید: «من تبسم في وجه تارك الصلاة فكأنما هدم الكعبة سبعين مرة؛[8] کسی که به چهرۀ تارک نماز نگاه کند و تبسم نماید گویا هفتاد بار کعبه را خراب نموده است».

2. إعانتی که سبب تنبه و اختبار می­شود
اگر كمك به تارك الصلوة موجب جرأتش بر ترك نماز نشود به طورى كه إعانت كردن و نكردن در ترك نمازش تأثيرى نداشته باشد و یا اینكه إعانت و احسان به او سبب ترك گناه و موجب نماز خواندنش‏ بشود، شكى نيست كه در اين صورت اعانتش بسيار خوب بلكه در پاره‏ اى از موارد واجب نيز مى‏باشد.[9]

آثار و پیامدهای ترک نماز
ترک نماز، کوتاهي در مهمترين دستور الهي و انجام ندادن بزرگ‏ترين وظيفه و برنامۀ زندگي بوده و اين مساوي است با ناشکري، ناسپاسي و کفران نعمت‏ هاي الهي و برداشتن عمود و ستون دين؛ زيرا نماز پايه و ستون اصلي دين است و بدیهی است که سستی و لرزش در ستون­های دین پیامدهای دنیوی و اُخروی غیر قابل جبرانی را به دنبال خواهد داشت. در اینجا به بیان این آثار و پیامدها می­پردازیم:

1. بی­ برکتی دررزق و روزی
 اولین عذابی که طبق فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه و آله در دنیا نصیب فرد بی ­نماز می­گردد بی­ برکتی در عمر است. یقیناً گناه و نافرمانی از جمله ترک نماز موجب سلب برکت در مال و عمر و زندگی انسانی خواهد شد؛ چرا که نعمت در پی شکر نعمت نازل شده و انسان بی نماز بسان بندۀ ناسپاسی می­باشد که خود را از نعمات و فیوضات الهی بی بهره ساخته است. قرآن­کریم نیز نبود برکت در زندگی برخی اقوام گذشته را ناشی از گناه و نافرمانی دانسته و می­فرماید: (ولکن کذّبوا فَاَخذناهم بما کانوا یکسبون):[10]آنان، یعنی قوم هود، صالح، شعیب، نوح و لوط آیات الهی و پیامبران را تکذیب کردند و ما هم آنها را به کیفر اعمال زشت خویش رساندیم. پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله می­فرماید: «یَرْفَعُ اللهُ الْبَرَكَةَ مِنْ رِزْقِهِ؛[11]خداوند برکت را از عمرش می­گیرد».

حکایت: بی­ برکتی به خاطر استخوان شخص بی­ نماز
شخصی نزد حضرت رسول صلی الله علیه و آله آمد و از فقر و نداری شکایت کرد. حضرت فرمود مگر نماز نمی­خوانی عرض کرد من پنج وقت نماز را به شما اقتدا می­کنم. حضرت فرمود مگر روزه نمی­گیری؟ عرض کرد سه ماه روزه می­گیرم. آن حضرت فرمود امر خدا را نهی و نهی خدا را امر می­کنی یا به کدام معصیت گرفتاری؟ عرض کرد یارسول لله حاشا و کلا که من خلاف فرموده خدا را بکنم حضرت متفکرانه سر به جَیب [زیر] فرو برد ناگاه جبرئیل نازل شد عرض کرد یارسول الله حق تعالی سلام تو را می­رساند و می­فرماید در همسایگی این شخص باغی هست و در آن باغ گنجشکی آشیانه دارد و در آشیانه او استخوان بی­ نمازی می­باشد به شومی آن استخوان از خانه این شخص برکت برداشته شده است و او را فقر گرفته است. حضرت به او فرمود برو آن استخوان را از آنجا بردار بینداز دور آن مرد به فرموده آن حضرت عمل کرد بعد از آن توانگر شد.[12]

2. مستوجب نفرین انبیاء: و کتب آسمانی
 با توجه به روایاتی که در زمینۀ عقوبت ترک نماز به دست آمده است شخص تارک نماز در دنیا مورد لعن سه گروه مذکور است؛ چنانچه پیامبرصلی الله علیه و آله می­فرماید: «تارك الصلاة ملعون فی التوراة ملعون فی الانجیل ملعون فی الزبور ملعون فی القران ملعون فی لسان جبرئیل ملعون فی لسان میكائیل ملعون فی لسان اسرافیل ملعون فی لسان محمد؛[13]ترك كنندۀ نماز در تورات و انجیل و زبور و قرآن مورد لعنت قرار گرفته و به زبان جبرئیل و میكائیل و اسرافیل و محمد ملعون است».

حکایت: بی­نماز خانه خراب کن!!!
وقتی که حضرت عیسیعلیه السٌلام در یکی از سفرهای خود به یک روستای خوش آب و هوا و سرسبز رسیدند، مشاهده کردند که روستا خراب شده و اهل او پراکنده شده­اند؛ عرض کرد الهی چه شده­اند اهل این قریه و حال اینکه  زمان کمی است که من بر اینجا عبور کردم آباد بود؟ ندا آمد عذاب تارک الصلاه در این دنیا. سؤال کرد الحال خراب شده است!! خطاب رسید که تارک الصلاتی از این قریه عبور نموده و روی خود را شست آن آب بر زمین این قریه ریخت از شومی آن [آب دست بی­نماز که در مسیر روستا در جریان بود] خراب شد و اهل آن متفرق شدند. در این حال عیسی بن مریمعلیه السٌلام تارک الصلاة را لعن نمود.[14]

3. محرومیت از یاری و سرپرستی خداوند
 شخص نمازگزار در هر شبانه روز ده مرتبه با خواندن آیۀ شریفۀ (ایاک نعبد و ایاک نستعین) خداوند را یاور و سرپرست خود قرار داده و از او یاری می­جوید. لکن شخص بی­نماز، با ترک نماز خود را از نعمت یاوری و سرپرستی محروم ساخته است و این مصداق «خسران مبین» به تعبیر قرآن­کریم است.

حکایت: خداوند یار و یاور نمازگزاران است
حاج شیخ محمد تقی بهلول می­گوید در اوان طفولیت به اتفاق مادرم به گناباد می‌رفتیم. آن زمان ماشین نبود یا خیلی کم بود؛ لذا سوار بر دُرُشکه بودیم که وقت نماز رسید و مادرم به درشکه چی گفت وقت نماز است نگهدار. درشکه چی اعتنایی نکرد و گفت توی این بیابان کجا وقت نماز است؛ ولی مادرم اصرار می­کرد تا به آب انباری رسیدیم مادرم گفت باید نگهداری و الا من پیاده می‌شوم. درشکه چی گفت پیاده شو من اینجا توقف نمی­کنم. سرانجام ما را پیاده کرد و رفت. من و مادرم در بیابان تنها ماندیم مادرم نمازش را بدون دغدغه و اضطراب خواند و مشغول تعقیبات شد. من که کودک بودم خیلی نگران و ناراحت بودم و گریه می­کردم مادرم مرا تسلی می­داد و می­گفت نگران نباش خدا با ماست. کم کم داشت دیر می‌شد می­ترسیدیم شب شود و ما در بیابان بمانیم در این هنگام دیدیم درشکه‌ای از دور می­آید وقتی به ما رسید ایستاده معلوم شد فرماندار گناباد است. من و مادرم را سوار درشکه کرد و چون نامحرم بود فرماندار پهلوی درشکه چی نشست و ما را با عزت و احترام به گناباد رسانید. در نتیجه چون مادرم به نماز اهمیت داد خدا هم یاری کرد و ما را به مقصد رسانید.[15]

4. نابودی دین و عقیده
 بی­شک شخصی که طوق بندگی را رها کرده و اساسی­ترین شرط بندگی یعنی نماز و عبادت را زیر پا لگد کرده است با زبان عمل از حیطۀ دینداری بیرون و به محدودۀ بی­دینی وارد شده و عقیده و مذهب خود را تضییع نموده است؛ چنانچه پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله در این­باره می­فرماید: «فَمَنْ تَرَکَ صَلَاتَهُ مُتَعَمِّداً فَقَدْ هَدَمَ دِینَه؛[16]کسی که عملاً نمازش را ترک کند، به تحقیق که دینش را منهدم کرده است». در نتیجه از آنجایی که از لوازم ایمان و انکار هر مذهبی حشر و عدم حشر با آن دین است؛ فلذا شخصی که نماز را که ستون دین را ترک کرده و به جا نیاورد طبق فرمودۀ روایات در حالی می­میرد که مسلمان نیست؛ چنانچه خاتم انبیاءصلی الله علیه و آله فرمود: «مَنْ تَرَکَ صَلَاةً لَا یَرْجُو ثَوَابَهَا وَ لَا یَخَافُ عِقَابَهَا فَلَا أُبَالِی أَیَمُوتُ یَهُودِیّاً أَوْ نَصْرَانِیّاً أَوْ مَجُوسِیّا؛[17]کسی که نماز را ترک کند، در حالی که امید به پاداش نماز نداشته و از عذاب آن نیز نمی­ترسیده، پس باکی نیست که یهودی بمیرد، یا نصرانی، یا مجوسی».

حکایت: ترس شیطان از انسان بی ­نماز
شیطان با بنده­ای همسفر شد موقع نماز صبح بنده نماز نخواند؛ موقع ظهر و عصر هم نماز نخواند؛ موقع مغرب و عشاء رسید باز هم بنده نماز بجای نیاورد. موقع خواب شیطان به بنده گفت من با تو زیر یک سقف نمی­خوابم چون پنج وقت موقع نماز شد و تو یک نماز نخواندی می­ترسم غضبی از آسمان بر این سقف نازل بشود که من هم با تو شامل آن عذاب بشوم. بنده گفت تو شیطانی و من بندۀ خدا، چطور غضب بر من نازل شود؟ شیطان در جواب گفت من در عمرم فقط یک سجده به جا نیاوردم که آن هم به بنده مربوط است که از بهشت رانده شدم و تا روز قیامت لعن شدم در صورتی که تو از صبح تا به حال باید چند سجده به خالق می­کردی و نکردی وای به حال تو که به مراتب از من بدترهستی.

5. ابتلا به گناهان متعدد
 یکی از خواصی که قرآن­ کریم برای نماز بیان می­کند مسألۀ بازدارندگی نماز در برابر فساد، فحشا و ابتلا به گناهان است؛ چنان­که می­فرماید: (أقم الصلاة إنَّ الصَّلاةَ تَنْهي‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ):[18] نماز را به پادار، زیرا نماز از گناهان بزرگ و آنچه [در شرع و عقل] ناپسند است باز می­دارد. در نتیجه یکی دیگر از پیامدهای دنیوی ترک نماز ابتلا به گناهان متعدد است.

حکایت: مشکل این است که نماز عصر نمیخوانی!!!
زنی، دیوانه­وار و فریاد کنان خدمت پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد ای رسول خدا به یارانت بگو از نزد شما بروند که من با شما کاری دارم. اصحاب کنار رفتند آن زن خدمت پیامبرصلی الله علیه و آله نشست و عرض کرد یا رسول الله گناه بسیار بزرگی مرتکب شده ­ام. حضرت فرمودند رحمت پروردگار بزرگ­تر از گناه توست. آنگاه سؤال کردند گناهت چیست؟ زن گفت شوهردار بوده­ام، مرتکب زنا شدم و از نطفۀ حرام حامله شدم، بچه به دنیا آمد، او را در خمرۀ سرکه خفه کردم و سرکۀ نجس را به مردم فروختم. رسول خداصلی الله علیه و آله حکم گناه آن زن را بیان کردند و سپس فرمودند آیا می­خواهی بدانی که چرا درون این چاه افتاده­ ای و این گناهان را مرتکب شده­ای؟ من گمان می­کنم که تو نماز عصر نمی­خوانی.[19]

6. ورود به جهنم
 قرآن­کریم ضمن پرده برداشتن از این حقیقت در کلامی شیوا و جامع می­فرماید: (في‏ جَنَّاتٍ يَتَساءَلُونَ*عَنِ الْمُجْرِمينَ*ما سَلَکَکُمْ في‏ سَقَرَ*قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّينَ):[20]که در بهشت­ها و باغ­ها به سر برده، از یکدیگر می­پرسند، از حال گنهکاران، [سپس به آنها متوجه شده می]گویند] چه چیز شما را به دوزخ درآورد؟ گویند ما از نمازگزاران نبودیم. یعنی اگر نماز مى‏خوانديم نماز ما را به ياد خدا مى‏انداخت، و نهى از فحشاء و منكر مى‏كرد، و ما را به صراط مستقيم الهى دعوت مى‏نمود. از ايـن آيات به خوبى استفاده مى­شود كه رابطۀ ميان بهشتيان و دوزخيان به كلى قطع نـمـى­گردد و بهشتيان مى­توانند از عالم خود وضع دوزخيان را مشاهده كنند، و با آنها به گفتگو بپردازند.

7. حبط اعمال نیک
 برخی از اعمال دارای خصوصیتی هستند که می­توانند اثر اعمال نیک گذشته را از بین ببرند؛ به عنوان نمونه «غیبت» اعمال نیک چهل روز گذشتۀ انسان را از بین می­برد. ترک نماز نیز دارای چنین خصوصیتی بوده و اعمال نیک چندین سالۀ فرد را نابود می­سازد. از پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله در این زمینه نقل شده است که فرمود: «مَنْ تَرَكَ صَلَاتَهُ حَتَّى تَفُوتَهُ مِنْ غَیْرِ عُذْرٍ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ؛[21]كسی كه نمازش را بدون عذر ترك كند [نخواند] تا وقت آن بگذرد، عمل او نابود شده است».

8. عدم قبولی سایر عبادات
 اولین چیزی که از بندگان در روز محشر مورد محاسبه قرار می­گیرد نماز است که اگر قبول شود بقیۀ اعمال هم مورد قبول واقع می­شود و اگر رد شود بقیۀ اعمال هم پذیرفته نخواهد شد؛ لذا شخص تارک الصلاة در این میان ره توشه­ای نداشته و به فرمودۀ پیامبرصلی الله علیه و آله : «أول ما یحاسب العبد الصلاة فإن قبلت قبل ما سواها و إن ردت رد ما سواها؛[22] اولین چیزی که از بندگان در روز محشر مورد محاسبه قرار می گیرد نماز است اگر قبول شود بقیه اعمال هم مورد قبول واقع می شود و اگر رد شود بقیه اعمال هم پذیرفته نخواهد شد».

ترک نماز جمعه
نمازجمعه جلوه­اي زيبا از سيماي اسلام و نشان دهندۀ عظمت، شكوه و همبستگي اُمت اسلام است. نماز جمعه مهمترين و كارآمدترين پايگاه ديني، عبادي، تبليغي و جهادي اسلام مي­باشد که حضور انبوه مردم تجلي ايمان و نشانۀ اسلام دوستي آنان مي­باشد. نماز جمعه يكي از بزرگترين شعائر اسلام و مظهر وحدت، مساوات و صميميت مسلمانان است و اهداف بزرگ معنوي، فرهنگي و ســياسي را در قبال دارد. قرآن­کریم نیز با توجه به این مطلب می­فرماید: (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلي‏ ذِکْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ذلِکُمْ خَيْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ):[23]ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که برای نماز روز جمعه اذان گفته شود، به سوی ذکر خدا بشتابید و خرید و فروش را رها کنید که این برای شما بهتر است اگر می­دانستید.

در شریعت اسلام سه اجتماع بزرگ از اهمیت ویژه ­ای بر خوردارند:

۱. اجتماع روزانه: که در نماز جماعت حاصل می‌شود.
۲. اجتماع هفتگی: که در مراسم نماز جمعه تشکیل می‌گردد.
۳. اجتماع سالیانه: که در ایام حج و در کنار خانه خدا انجام می‌گیرد.
در این بین نقش نماز جمعه در حضور افراد برای تشکیل آن بسیار مهم و واجب بوده و از افرادی که به آن اهمیت ندهند با مذمت یاد شده است. به عنوان نمونه برخی از مذمت­هایی که در روایات بیان شده عبارتند از:

۱. خداوند بر قلب تارک نماز جمعه مهر می­زند: از پیامبر مکرم اسلامصلی الله علیه و آله در این زمینه نقل شده است که آن حضرت فرمود: «مَن تَرَكَ ثلاثَ جُمَعٍ تَهاوُنا بها طَبَعَ اللّه ُ على قَلبِهِ؛[24] هر کس كه سه نماز جمعه را، از روى اهميت ندادن به آن، ترك كند خداوند بر دل او مهر می­زند».
۲. تارک نماز جمعه و هلاکت: امیرمؤمنان علی علیه السٌلام می­فرماید: « ثَلَاثَةٌ إِنْ أَنْتُمْ خَالَفْتُمْ فِیهِنَّ أَئِمَّتَکُمْ هَلَکْتُمْ، جُمُعَتُکُمْ وَ جِهَادُ عَدُوِّکُمْ وَ مَنَاسِکُکُمْ؛[25] سه چیز است که اگر با آن به مخالفت برخیزید، خود را هلاک و نابود ساخته­اید؛ نمازجمعه، جهاد با دشمنان و مناسک حج».
۳. ترک نماز جمعه مورد خشم خداوند: پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله می­فرماید: «لایزال العبد متهاونا بالجمعه حتی یغضب الله علیه؛[26]بنده­ای که پیوسته نماز جمعه را سبک شمارد، به جایی می­رسد که خداوند بر او خشم می­گیرد». نقل شده است که امام باقرعلیه السٌلام در یکی از سخنرانی­های خود خطاب به مسلمانان فرمودند فرشتگان مقرب خداوند هر جمعه از آسمان فرود مى­آيند و كاغذهايى از نقره و قلم­هايى از طلا همراه دارند. مقابل درب مسجد بر تخت­هايى از نور مى­نشينند؛ هر كس در نماز جمعه شركت كند، به ترتيب ورود مى­نويسند تا آنگاه كه نماز جمعه تمام شود و امام جمعه بيرون بیايد.[27]
پرسش و پاسخ
1. آیا تارک الصلاة کافر محسوب می­شود؟
پاسخ: کافر کسی است که وجود خدا یا وحدانیت او یا روز جزا یا رسالت انبیاء الاهی و یا یکی از ضروریات دین را منکر باشد. چنین شخصی از نظر شرع، احکام خاصی دارد که در رساله­ های عملیه بیان شده است. همۀ کسانی که نماز نمی­خوانند کافر نیستند. تنها در صورتی که کسی آگاهانه و از روی انکار وجوب نماز، آن را ترک کند چون منکر ضروری دین شده است کافر و مرتد خواهد بود. اما کسانی که از روی جهل و تنبلی و یا بی­ مبالاتی نماز را ترک می­کنند کافر نیستند و باید با امید به رحمت الهی واجبات ترک شده خود را قضا نمایند.

2. آیا این سخن که می­گویند «دلت پاک باشه نماز لازم نیست» صحیح است؟
پاسخ: این سخن از چند جهت قابل پاسخگویی است:

اولاً: می­دانیم یکی از صفات خداوند متعال، حکیم بودن است؛ یعنی هیچ کاری را بدون حکمت انجام نمی­دهد. اینکه خداوند نماز را واجب کرده است [با اینکه می­توانست به صرف راز و نیاز اکتفا کند] حتماً دلیل و حکمتی داشته که او با علم و تدبیر بی­ نهایتش از آن اطلاع دارد؛ چون اگر این­گونه نباشد باید [نعوذ باللّه] بگوییم خداوند در واجب کردن نماز، کار عبث و بیهوده ­ای انجام داده است. پس، از حکیم بودن خداوند می­فهمیم که در وجوب و اقامۀ نماز فایده ­ها و آثار بسیار زیادی وجود دارد که چیزی جای آن را نمی­گیرد.

ثانیاً: پاکی دل یعنی چه؟ اگر بگویید به معنای این است که انسان در دل خود نسبت به همه کس و همه چیز حسن ظن داشته باشد و دلش آلوده به نیت­های پلید و زشت نباشد؛ می­گوییم پاکی دل به این معنا [یا به هر معنای دیگری] وقتی می­تواند جای نماز را بگیرد و ما را از خواندن نماز بی­نیاز کند که تمام فایده­ها و آثار و حکمت­هایی را که در نماز وجود دارد دارا باشد؛ آیا پاکی دل چنین جامعیتی دارد؟ یقیناً این­گونه نیست.

3. آیا در زمان غیبت ترک بدون عذر 3 نماز جمعه متوالی نشانۀ نفاق است؟
پاسخ: در احادیث اسلامى تأکیدهاى فراوانى در تشویق و ترغیب به هرچه با شکوه برگزار کردن نماز جمعه وارد شده است. البته باید توجه داشت که مذمت­هاى شدیدى که در مورد ترک نماز جمعه آمده در صورتى است که ترک نماز جمعه طبق یکی از موارد زیر باشد:

الف) قائل به واجب تعیینی بودن نماز جمعه باشیم و آن را ترک کنیم.

ب) ترک نماز جمعه از روی انکار وجوب آن باشد.

ج) شرکت نکردن در نماز جمعه به معنای استخفاف و سبک شمردن آن باشد.

در نتیجه اگر نماز جمعه واجب تخییری باشد (تخییر میان نماز جمعه و نماز ظهر) و از روى استخفاف و انکار انجام نگیرد، مشمول این مذمت­ها نخواهد شد، هر چند عظمت نماز جمعه و اهمیت فوق­العادۀ آن در این حالت نیز محفوظ است.

 

[1] . سورۀ بقره: آیۀ 216.

[2] . سورۀ عنکبوت: آیۀ 45.

[3] . سورۀ بقره: آیۀ 222.

[4] . معراج السعاده: ص 113.

[5] . گناهان کبیره، دستغیب: ج 1، ص 390. [پاورقی]

[6] . محجة البیضاء: ج3، ص73.

[7] . انوارالهداية، امام خمینی: ج 1، ص 196.

[8] . بحارالانوار: ج 48، ص 214.

[9] . گناهان کبیره، دستغیب: ج 2، ص 191.

[10] . سورۀ اعراف: آیۀ 96.

[11] . مسند فاطمة الزهراجعفری: ص 235.

[12] . تحفه الواعظین، شهیدی: ج 1، ص 119.

[13] . الحکم الزاهره، یزدی: ص 294.

[14] . عنوان الکلام، علامۀ فشارکی: ص 143.

[15] . خاطرات سیاسی بهلول: ص 129.

[16] . بحارالأنوار: ج 79، ص 202.

[17] . همان.

[18] . سورۀ عنکبوت: آیۀ 45.

[19] . تفسیر روح البیان، حقی: ج‏10، ص 505.

[20] . سورۀ مدثر: آیات 40؛43.

[21] . بحار الانوار: ج 79، ص 202.

[22] . فلاح‏السائل، سید بن طاووس: ص 127.

[23] . سورۀ جمعه: آیۀ 9.

[24] . وسائل الشيعة: ج‌7، ص299.

[25] . مستدرک‏الوسائل: ج ۶، ص ۷، باب وجوبها على کل مکلف.

[26] . اصول کافی: ج 3، ص 124.

[27] . جامع الاحادیث، معزی: ج 6، ص 45.

 

منبع : گردآوری: صالح احمدی /واحد پژوهش مجمع جهانی صادقین علیهما السٌلام ,

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 5061 کلمه
1399/7/5 ساعت 11:28
کد : 2855
دسته : آسیب‌شناسی اخلاقی نماز(نماز و گناه),عمومی
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
عوامل ترک نماز
قهر با خدا
حب دنیا
گناه
آثار ترک نماز
حبط اعمال
استخفاف و ترک نماز
بازدارنده از فساد و فحشا
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز