نماز در ایام بیماری

■ نماز در ایام بیماری

نماز در ایام بیماری

آخرین توصیه امام‏

‏‏یک روز قبل از اینکه امام به بیمارستان بروند به ما در مورد اهمیت به نماز اول وقت‏‎ ‎‏توصیه فرمودند.‏‎[۱]‎

‏‏وقت نماز مضطرب بودند‏

‏‏امام در ایام بیماری اهمیت زیادی به نماز اول وقت می دادند وقت نماز که نزدیک‏‎ ‎‏می شد، در وجود ایشان اضطرابی به وجود می آمد تا خودشان را آماده نماز کرده و به‏‎ ‎‏محض دخول در وقت فریضه، بتوانند نمازشان را انجام بدهند.‏‎[۲]‎

‏‏تمیزترین لباس برای نماز‏

‏‏امام، حتی در هنگام بیماری و در عین خونریزی و با وجود زخم بزرگ در شکم، ‏‎ ‎‏در موقع نماز، تمیزترین جامه ها را که بدون آلودگی بود به تن می کردند.‏‎[۳]‎

‏‏نماز اول وقت در اوج بیماری‏

‏‏یکی از پزشکان قم نقل می کرد هنگامی که خبر دادند امام دچار ناراحتی قلبی‏‎ ‎‏شده اند خود را به بالین ایشان رسانده و فشار خونشان را گرفتم. فشار ایشان عدد پنج را‏‎ ‎نشان می داد که از نظر طبی خطرناک بود. کارهای اولیه را انجام دادم و پس از دو‏‎ ‎‏ساعت که قدری وضع بهتر شده بود و امام قاعدتاً نمی توانستند و نمی بایست حرکتی‏‎ ‎‏بکنند آماده حرکت شدند. عرض کردم: «آقا جان چرا برخاستید؟» فرمودند: «نماز» ‏‎ ‎‏عرض کردم: «آقا شما در فقه مجتهد هستید و من در طب. حرکت شما به فتوای طبی‏‎ ‎‏من حرام است؛ خوابیده نماز بخوانید.» ایشان نیز با دقت به نظر من عمل فرمودند.‏‎[۴]‎

‏‏غذا را پس ببرید تا نماز بخوانم‏

‏‏آن روز که امام به بیمارستان منتقل گردیدند سفارش فرمودند که ساعت اقامه نماز‏‎ ‎‏ظهر و عصر را به ایشان اطلاع دهند و در مرحله اول نمازشان را خواندند و بعد به‏‎ ‎‏صرف غذا پرداختند. یکی از روزها در بیمارستان، امام یک دفعه متوجه شدند که سینی‏‎ ‎‏حامل غذا وارد اطاق شد، پرسیدند: «مگر وقت اقامه نماز فرا رسیده؟» حاضرین در‏‎ ‎‏جوابشان گفتند: «بله وقت نماز رسیده است.» امام با نهیبی رو به حاضرین کرده و‏‎ ‎‏فرمودند: «پس چرا مرا بیدار نکردید؟» وقتی در جواب گفته شد: به دلیل وضع خاص‏‎ ‎‏شما نخواستیم بیدارتان کنیم. باز ایشان با ناراحتی گفتند: «چرا با من این شکلی‏‎ ‎‏برخورد می کنید؟ غذا را پس ببرید تا من نمازم را اقامه سازم.‏‎[۵]‎

‏‏چقدر به اذان مانده؟‏

‏‏در بیمارستان وقتی امام چشمهایشان را روی هم می گذاشتند ما احساس می کردیم‏‎ ‎‏حالت خواب آلودگی دارند و دنبال علت آن می گشتیم ولی بعدها فهمیدیم که ایشان‏‎ ‎‏خواب آلود نبودند بلکه در عالم دیگری سیر می کردند. دلیل آن هم این بود که وقتی‏‎ ‎‏ایشان گاهی برای نمازاز ما می پرسیدند که چقدر به اذان صبح یا ظهر مانده است و ما‏‎ ‎‏به ایشان جواب می دادیم، دوباره چشمهایشان را می بستند ولی حال ایشان موقع نماز‏‎ ‎‏کاملاً دگرگون می شد و هشتاد درصد حالشان بهتر می شد. به طوری که می نشستند و‏‎ ‎‏اگر اجازه داشتند وضو می گرفتند و نمازشان را می خواندند و تا لحظه آخر هم خودشان‏‎ ‎‎‏ذکر می گفتند. فقط این اواخر چون به دستشان سرم وصل بود و حرکت هم بر ایشان زیاد‏‎ ‎‏خوب نبود آقای انصاری، مهر را به پیشانی مبارک ایشان در هنگام سجده می گذاشت.‏‎[۶]‎

‏‏من از شما گله دارم‏

‏‏وقتی امام تازه از عمل جراحی فارغ شده بودند دکترها اصرار داشتند با توجه به‏‎ ‎‏اینکه معدۀ ایشان جراحی شده بود، امام چند قاشق سوپ را که با داروهایی مخلوط‏‎ ‎‏شده بود میل بفرمایند. اتفاقاً این امر به دلیل اینکه امام اولین بار پس از عمل جراحی‏‎ ‎‏باید مختصری غذا می خوردند برای دکترهای معالج بسیار مهم بود مصادف بود با اقامۀ‏‎ ‎‏نماز اول وقت ظهر و عصر که امام در طول عمر پربرکت خود بدان اهتمام و توجهی‏‎ ‎‏خاص داشتند؛ به دلیل این همزمانی صرف غذا و اقامه نماز، امام از دکترها خواستند‏‎ ‎‏اجازه دهند غذا را پس از نماز میل کنند. اما دکترها اصرار به خوردن غذا قبل از نماز‏‎ ‎‏داشتند. امام مرا طلبیده و خواستند اگر امکان دارد این امر به تعویق بیفتد. اما من هم‏‎ ‎‏که نگران حال امام بودم نظر دکترها را تأیید کردم و عرض کردم بهتر است همین حالا‏‎ ‎‏قبل از نماز غذایتان را میل بفرمایید. امام با زبان گله به من فرمودند: «من از شما گله‏‎ ‎‏دارم. چرا شما اجازه می دهید برنامه های من به هم بخورد.» بعد که حاج احمد آقا‏‎ ‎‏خدمت ایشان رسیده بود امام باز از بنده به خاطر این امر گله کرده بودند.‏‎[۷]‎

‏‏یک ساعت قبل از نماز مرا بیدار کنید‏

‏‏عکسبرداری و آزمایشها و معاینه های خسته کنندۀ شش ساعته قبل از عمل‏‎ ‎‏جراحی، امام را سخت خسته کرده بود. امام هنگام خواب از من خواستند طبق معمول‏‎ ‎‏ایشان را از یک ساعت قبل از وقت نماز مطلّع سازم. ما گفتیم خواب و استراحت بعد‏‎ ‎‏از این خستگی مفرط ضروری است. در هر حال خود امام نیم ساعت قبل از وقت مقرر‏‎ ‎‏بیدار شدند و وقت را سؤال کردند.‏‎[۸]‎

‎‏کلمات را فصیح ادا می کردند‏

‏‏وقتی امام در بیمارستان بستری بودند علی رغم ناراحتیهای جسمی و روحی فراوان‏‎ ‎‏با چنان صلابت و استواری نماز را قرائت می کردند که همه می شنیدند. با توجه به اینکه‏‎ ‎‏ماسک اکسیژن بر دهان و بینی ایشان نصب بود نماز را به راحتی می خواندند. ولی وقتی‏‎ ‎‏نمازشان تمام می شد دیگر ما نمی توانستیم سخنان ایشان را بشنویم و این وضعیت‏‎ ‎‏برای ما تعجب آور بود که چطور ایشان موقع نماز، آنقدر فصیح کلمات را ادا‏‎ ‎‏می کنند.‏‎[۹]‎

‏‏آیا ظهر شده؟‏

‏‏امام تا آخرین لحظات هم ذکر و نماز و دعا را فراموش نکردند و به گفته حاج‏‎ ‎‏احمد آقا پیش از ظهر آخرین روز عمر امام، ایشان شروع به خواندن نماز کردند که ما‏‎ ‎‏نمی دانستیم چه نمازی می خواندند.‏

‏‏امام پس از مدتی نماز خواندن پرسیدند ظهر شده یا نه؟ و پس از اینکه جواب‏‎ ‎‏مثبت دریافت کردند نماز ظهر و عصرشان را خواندند.‏

‏‏امام تا قبل از اینکه به حالت بیهوشی بروند دایماً تسبیحات اربعه می گفتند.‏‎[۱۰]‎

‏‏فکر کردیم چیزی می خواهند‏

‏‏امام در بیمارستان دایماً نماز می خواندند و چون ما عادت کرده بودیم که ایشان‏‎ ‎‏لبشان را حرکت می دادند می فهمیدیم چیزی می خواهند. چند بار این عمل تکرار شد‏‎ ‎‏ولی فهمیدم که خیر چیزی نمی خواهند و دارند نماز می خوانند. امام تا قبل از اینکه‏‎ ‎‏حالشان ناهنجار بشود نمازشان را می خواندند و دستشان را به عنوان الله اکبر و رکوع و‏‎ ‎‏سجود حرکت می دادند.‏‎[۱۱]‎


‏‎‏با حرکت انگشت نماز می خواندند‏

‏‏مهم ترین عمل امام نماز ایشان بود. ایشان تا آخرین لحظه حتی نافله های نماز را‏‎ ‎‏ترک نکردند. حتی وقتی که نمی توانستند لبشان را تکان بدهند با حرکتهای انگشت نماز‏‎ ‎‏می خواندند.‏‏*‏‎[۱۲]‎

‏‏من این را کاملاً حس می کردم. برخی از پزشکان فکر می کردند ایشان چیزی‏‎ ‎‏می خواهند ولی من گفتم که نه خیر، ایشان دارند نماز می خوانند. این اهمیت نماز بود‏‎ ‎‏و آخرین پیام ایشان نماز بود.‏‎[۱۳]‎

‏‏با شنیدن کلمات نماز به هوش آمدند‏

‏‏امام به نماز اول وقت خیلی علاقه داشتند حتی در آخرین روز که تقریباً ساعت ده‏‎ ‎‏شب بود که این اتفاق افتاد، نماز مغرب و عشا را با اشاره خواندند، در حالت بیهوشی‏‎ ‎‏بودند، یکی از دکترها رفت بالای سرشان و برای اینکه آقا را شاید به وسیله نماز بشود به‏‎ ‎‏هوش بیاورد، گفت: «آقا وقت نمازه.» همین که گفت وقت نمازه، آقا به هوش آمدند و‏‎ ‎‏نمازشان را با اشاره دست خواندند. از صبح آن روز هم مرتب از ما سؤال می کردند که‏‎ ‎‏«چقدر به ظهر مانده؟» چون خودشان ساعت دم دستشان نبود و آن قدرت را نداشتند‏‎ ‎‏که به ساعت نگاه کنند. یک ربع به یک ربع از ما می پرسیدند. نه به خاطر اینکه‏‎ ‎‏نمازشان قضا نشود، به خاطر اینکه نماز را اول وقت بخوانند.‏‎[۱۴]‎

‏‏نگران نماز اول وقتشان بودند‏

‏‏بعد از عمل یکی از دکترها گفت: «آقا چشمشان را باز کردند. آقای انصاری را که‏‎ ‎‏مسؤول کارهای شرعی بود، صدا کردند. ایشان به امام گفتند: «شما می خواهید نماز‏‎ ‎‏بخوانید؟» امام ابرویشان را تکان دادند اما به هیچ سؤال دیگری پاسخی نمی دادند. بعد‏‎ ‎‏هم دیدیم دستشان را تکان می دهند که معلوم بود نماز می خوانند. امام این اواخر‏‎ ‎‏همه اش نگران نماز اول وقتشان بودند.‏‎[۱۵]‎

‏‏چقدر به اذان صبح مانده؟‏

‏‏در ایامی که امام در بیمارستان بودند، قبل از اذان ظهر می پرسیدند: چقدر به اذان‏‎ ‎‏ظهر مانده است؟ و نیمه شب نیز می پرسیدند که چقدر به اذان صبح مانده است؟ تا‏‎ ‎‏نمازهای نافلۀ خود را بخوانند. زمانی هم که جان به جان آفرین تسلیم کردند، آخرین‏‎ ‎‏لحظه های حیاتشان با کلام نماز همراه بود. حتی هنگامی که پس از عمل جراحی به‏‎ ‎‏هوش آمدند، اولین جمله ای که بر زبان راندند، الله اکبر بود.‏‎[۱۶]‎

‏‏نکند آفتاب بزند‏

‏‏جمعه شب (یک شب قبل از وفات امام) در بیمارستان، از ساعت ده شب تا پنج‏‎ ‎‏صبح در خدمتشان بودم، چند بار از خواب بیدار شدند و آب طلب کردند.آب میوه‏‎ ‎‏می آوردیم ولی می گفتند: آب معمولی بدهید و آب میوه میل نمی کردند. و چند بار نیز از‏‎ ‎‏ساعت و وقت می پرسیدند و مرتب می گفتند: مواظب باشید، نکند آفتاب بزند و نمازم‏‎ ‎‏قضا شود.‏‎[۱۷]‎

‏‏امام تسبیح می گفتند‏

‏‏امام از صبح یکسره مشغول نماز بودند. هر وقت به ایشان سر می زدیم آقا را در‏‎ ‎‏حال ادای نماز می یافتیم مرتب سبحان الله و تکبیر می گفتند.‏‎[۱۸]‎

‏‏لحظه ای از نماز غافل نبودند‏

‏‏روز آخر، از ساعت هشت الی ده صبح، دو سه مورد که متوجه می شدم امام‏‎ ‎‏شهادتین را بر لب جاری می کنند وحشت می کردم. نزدیک می رفتم می دیدم ایشان‏‎ ‎مشغول خواندن اذان و اقامه برای نماز هستند. گویا حتی برای نماز مستحبی هم اذان‏‎ ‎‏و اقامه می گفتند یا اینکه ذکر دیگری می گفتند که ما درست متوجه نمی شدیم.‏‎ ‎‏بعد از ظهر با اینکه حالشان به وخامت گراییده بود باز هم لحظه ای از ذکر خدا و نماز‏‎ ‎‏خواندن غفلت نمی کردند.‏‎[۱۹]‎

‏‏ظهر شده؟‏

‏‏قبل از ظهر روز رحلت، امام از حال می رفتند و دوباره به حال می آمدند و مرتب‏‎ ‎‏می پرسیدند: ظهر شده؟ ظهر شده؟ نگرانی آقا برای این بود که می خواستند در اول‏‎ ‎‏وقت شرعی نماز بخوانند.‏‎[۲۰]‎

‏‏قبل از اذان آقای انصاری بیاید‏

‏‏ساعت یازده و ربع روز آخر فشار امام خیلی پایین بود. امام فرمودند: می خواهم‏‎ ‎‏وضو بگیرم نماز بخوانم. گفتیم هنوز خیلی برای نماز ظهر زود است، ساعت یازده و‏‎ ‎‏نیم باز امام فرمودند: به آقای انصاری بگویید بیست دقیقه به دوازده بیاید که من وضو‏‎ ‎‏بگیرم. آقای انصاری آمد و امام وضو گرفتند حتی مسح پا را خودشان کشیدند و شروع‏‎ ‎‏کردند به نافله خواندن. امام ساعت دوازده و نیم نماز نافله می خواندند و حتی برای این‏‎ ‎‏نمازها اذان و اقامه هم می خواندند.‏‎[۲۱]‎

‏‏با اشاره انگشتان نماز خواندند‏

‏‏روز آخر وقت نماز مغرب و عشا بالای سر امام بودیم، مرتب فریاد زدند: «آقا!‏‎ ‎‏نماز، آقا! نماز.» مثل اینکه یک کوه روی پلکهایشان باشد، با سختی چشمهایشان را باز‏‎ ‎‏کردند. خانم هم ایستاده بودند، صدا می زدند «آقا! آقا! منم، منم.» امام لای‏‎ ‎‏چشمهایشان را باز کردند یک نگاه کردند. بعد من دیدم آقا با انگشتانشان نماز‏‎ ‎‎‏می خوانند. لبهای ایشان تکان می خورد. سرهای انگشتانشان را که به تشک می زدند، ‏‎ ‎‏فهمیدم دارند نماز می خوانند.‏‎[۲۲]‎

‏‏آخرین نماز را با اشاره خواندند‏

‏‏روز آخر هنگام مغرب، پزشکان با توجه به آنکه حساسیت امام را به نماز‏‎ ‎‏می دانستند، صدایشان کردند و گفتند: «آقا! وقت نماز است».‏

‏‏امام که از ساعت یک و نیم بعدازظهر بیهوش شده بودند، نسبت به این صدا‏‎ ‎‏عکس العمل نشان دادند. همۀ ما شاهد آن بودیم که ایشان در آن حالت بیهوشی با‏‎ ‎‏حرکات دست و ابروها، نماز مغرب را به جا می آوردند.‏‎[۲۳]‎

‏‏نمی توانستند دستشان را بلند کنند‏

‏‏ظهر آن روزی که امام رحلت کردند یک ساعت به اذان ظهر مانده بود. امام‏‎ ‎‏حالشان خوب نبود. کمک کردیم ایشان وضو گرفتند. دکتر عارفی به من گفت امام‏‎ ‎‏نمی تواند دستشان را حرکت بدهند شما دست آقا را بگیر. چون سرم در دست امام بود‏‎ ‎‏موقع تکبیر نمی توانستند دستشان را بالا بیاورند. لذا کنار امام نشسته دستشان را در‏‎ ‎‏دستم گرفتم آقا با آن حال نامناسبی که داشتند نماز می خواندند که تا ساعت یک‏‎ ‎‏بعداز ظهر نماز ایشان ادامه داشت.‏‎[۲۴]‎

‏‏ناگهان چشمشان را باز کردند‏

‏‏روز شنبه حدود مغرب به زیارت امام در بیمارستان رفتم. ساعت نزدیک هشت‏‎ ‎‏بعداز ظهر بود که بالای سر مبارک ایشان بودم. دیدم در حال اغما بودند و نفس مصنوعی‏‎ ‎‏به ایشان می دهند. یکی از دوستان که در آنجا حضور داشت به امام گفت: وقت مغرب‏‎ ‎‏و نماز است، آب بیاورند وضو بگیرید و نماز بخوانید؟» عجیب است تا امام شنیدند که‏‎ ‎‎‏وقت نماز است ناگهان در حالی که در حالت اغما بودند چشمهای خود را باز کردند و‏‎ ‎‏یک کلمه گفتند و بعد چشم خود را بستند و من بعد از آن دیگر حرفی از ایشان نشنیدم.‏‎[۲۵]‎

‏‏می خواهم وضو بگیرم‏

‏‏صبح روز آخر امام سؤال کردند: «ساعت چند است؟» عرض کردیم: «یک ربع به‏‎ ‎‏یازده است» فرمودند: «می خواهم وضو بگیرم.» عرض کردیم: «چون وقت زیادی به ظهر‏‎ ‎‏مانده است، شما یک ساعت استراحت کنید.» فرمودند: «پس به آقای انصاری بگویید‏‎ ‎‏بیست دقیقه به دوازده بیاید که من می خواهم وضو بگیرم.» به آقای انصاری خبر دادیم‏

‏‏و در همان ساعت خدمت امام رسیدیم. ایشان وضو گرفته و فرمودند: «می خواهم نماز‏

‏‏بخوانم.» آقای انصاری گفت: «آقا می خواهند نماز نافله بخوانند و فعلاً نیازی به مهر‏‎ ‎‏نیست.» امام با اشاره نماز مستحبی می خواندند.‏

‏‏در هر صورت امام پس از نافله و خواندن نماز ظهر و عصر، همچنان به نماز‏‎ ‎‏خواندن (با اذان و اقامه) و ذکر گفتن ادامه دادند. از ساعت دو نیم به بعد دیگر صدای‏‎ ‎‏ذکر امام نمی آمد، ولی لب های ایشان هم چنان حرکت می کردند. ساعت سه و چند‏‎ ‎‏دقیقه در حالی که امام داشتند ذکر می خواندند. یک مرتبه فشار خون ایشان پایین آمد و‏‎ ‎‏خیلی سقوط کرد تا اینکه سکته کردند.‏‎[۲۶]‎

‏‏موقع مغرب شده؟‏

‏‏روز شنبه ساعت حدود سه بعد از ظهر امام از پزشکان پرسیدند: «ساعت چه وقت‏‎ ‎‏است، آیا موقع نماز مغرب شده؟» گفتیم: «نه، شما سه ساعت پیش نماز ظهر‏‎ ‎‏خواندید، هنوز تا مغرب زیاد مانده است.» امام دو رکعت نماز مستحبی خوانده و‏‎ ‎‏فرمودند: «تخت مرا بخوابانید.» تخت را خواباندند، امام شروع به گفتن ذکر می کردند.‏‎ ‎‏یکی از آقایان می رود بالای سر ایشان سؤالی کند. امام با دست اشاره می کند که سؤال‏‎ ‎‏نکند، این شخص عقب می رود. همین فرد می گوید: «لحظه ای بعد رفتم سؤال کنم، باز‏‎ ‎‎‏ایشان با دست اشاره کردند که نزدیک نشده و سؤالی نکنم و همچنان ذکر می گفتند.‏‎ ‎‏لحظه ای در آنجا نشستم و بعد دیدم همان طوری که امام ذکر می گفتند دیده از جهان‏‎ ‎‏فرو بستند.‏‎[۲۷]‎

‏‏آنچه باعث ارادت من شد‏

‏‏آنچه امام را ممتاز کرده بود جنبۀ عرفانی ایشان بود؛ در عرفان نظری و‏‎ ‎‏مخصوصاً در عرفان عملی بی نظیر بودند. آنچه همۀ این جهات امام را هدایت‏‎ ‎‏می کرد و ایشان را در نوع مسایل در ردیف معصومان قرار داده بود و نظریاتشان را‏‎ ‎‏مطابق واقع ساخته بود بُعد معرفتی ایشان بود. امام به جایی رسیده بودند که حقایق‏‎ ‎‏را ملموس و مشهود می یافتند. خدا رحمت کند مرحوم شهید دکتر چمران را که‏‎ ‎‏می گفت: آنچه باعث شد که من بیش از همه به امام ارادات پیدا کنم این بُعد امام‏‎ ‎‏بود.‏‎[۲۸]‎

‏‏موقع وضو ذکر می گفتند‏

‏‏امام دایم الوضو بودند و هیچ گاه دیده نشد که ایشان بدون وضو به اطاق خود‏‎ ‎‏مراجعت نمایند. بارها شاهد بودم امام به هنگام وضو گرفتن اذکار مستحبی را که باید‏‎ ‎‏حین وضو بخوانند می خواندند.‏‎[۲۹]‎

‏‏دایم الوضو بودند‏

‏‏امام دایم الوضو بودند. بارها قبل از نماز برای تجدید وضو می رفتند و وضو‏‎ ‎‏گرفتنشان قدری طول می کشید چون مستحبات را رعایت می کردند.‏‎[۳۰]‎

‎‏رو به قبله وضو می گرفتند‏

‏‏امام هیچ گاه از ذکر خدا غافل نبودند و در همه حال ذکر خداوند بر زبان و قلب‏‎ ‎‏ایشان جاری بود. به طوری که هر روز نیایش همان روز را به جای می آوردند. هنگام‏‎ ‎‏وضو گرفتن نیز مشغول نیایش بودند و حتی در بیمارستان که بستری بودند حتماً رو به‏‎ ‎‏قبله وضو می گرفتند.‏‎[۳۱]‎

۱ـ فاطمه طباطبایی –  ویژه نامه اطلاعات –  ۱۴ / ۳ / ۶۹٫

۲ـ دکتر کلانتری معتمدی –  گلهای باغ خاطره –  ص ۱۳۷٫

۳ـ دکتر کلانتری معتمدی –  گلهای باغ خاطره –  ص ۱۳۷٫

۴ـ زهرا مصطفوی –  حضور –  ش ۱ –  ص ۲۱۸٫

۵ـ حجهالاسلام و المسلمین سید مهدی امام جمارانی –  روزنامه جمهوری اسلامی –  ویژه اربعین –  سال ۶۸٫

۶ـ دکتر حسن عارفی.

۷ـ حجهالاسلام و المسلمین انصاری کرمانی –  روزنامه اطلاعات –  ۲۹ / ۳ / ۶۸٫

۸ـ حجهالاسلام و المسلمین انصاری کرمانی –  روزنامه اطلاعات –  ۲۹ / ۳ / ۶۸٫

۹ـ یکی از محافظین بیت امام –  در رثای نور –  ص ۶۲٫

۱۰ـ آیت الله خامنه ای –  روزنامه اطلاعات –  ۱۹ / ۳ / ۶۸٫

۱۱-  دکتر حسن عارفی –  روزنامه اطلاعات –  ۲۷ / ۳ / ۶۸٫

۱۲ ـ در مواقعی که فرد نمی تواند رکوع و سجود را بجا بیاورد می تواند با اشاره انگشت این ارکان را ادا نماید.

۱۳ـ زهرا مصطفوی –  روزنامه جمهوری اسلامی –  ۱۷ / ۳ / ۶۸٫

۱۴ـ نعیمه اشراقی –  سروش –  ش ۴۷۶ –  ص ۱۴٫

۱۵ـ زهرا اشراقی –  زن روز –  ش ۱۲۲۰ –  ص ۴٫

۱۶ـ آیت الله توسلی –  پا به پای آفتاب –  ج ۱ –  ص ۲۷۰ و ۲۷۱٫

۱۷ـ حسین سلیمانی –  (از اعضای بیت امام) پاسدار اسلام –  ش ۹۱ –  ص ۳۹٫

۱۸ـ حجهالاسلام و المسلمین رحمانی –  زن روز –  ش ۱۲۱۹ –  ص ۳۵٫

۱۹ـ سید احمد بهاءالدینی –  پاسدار اسلام –  ش ۹۱ –  ص ۴۰٫

۲۰ـ عیسی جعفری –  مصاحبه مؤلف.

۲۱ـ سید رحیم میریان –  پا به پای آفتاب –  ج ۳ –  ص ۱۴۲ و ۱۴۳٫

۲۲ـ فریده مصطفوی –  پیشین –  ج۱ –  ص ۱۱۸٫

۲۳ـ فرشته اعرابی –  پیشین –  ص ۲۲۵٫

۲۴ـ سید رحیم میریان –  همان –  ج ۳ –  ص ۱۴۳٫

۲۵ـ آیت الله امامی کاشانی –  روزنامه کیهان –  ۱۵ / ۳ / ۶۸٫

۲۶ـ سید رحیم میریان –  پا به پای آفتاب –  ج ۲ –  ص ۱۸۵٫

۲۷ـ حجهالاسلام و المسلمین کروبی –  شاهد –  ش ۱۸۴ –  ص ۳ –  البته امام ساعت ۲۰ / ۱۰ بعداز ظهر به ملکوت اعلی شتافتند. شاید مراد حالت اغمای حضرتش باشد.

۲۸ـ حجهالاسلام و المسلمین اسدالله بیات –  حوزه –  ش ۳۸ و ۳۷ –  ص ۱۲۶٫

۲۹ـ حجهالاسلام و المسلمین سید هادی موسوی –  مصاحبه مؤلف.

۳۰ـ آیت الله ایزدی نجف آبادی.

۳۱ـ یکی از محافظین امام –  در رثای نور –  ص ۶۳٫

منبع: ستاد اقامه نماز

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 3916 کلمه
1399/3/13 ساعت 12:11
کد : 2795
دسته : امام خمینی ره و نماز,اهمیت و جایگاه نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
اهمیت نماز
جایگاه نماز
نماز اول وقت
امام خمینی
آخرین نماز امام خمینی
آخرین توصیه امام خمینی
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز