نماز سبب رساندن انسان به رحمت الهی

■ نماز سبب رساندن انسان به رحمت الهی

نماز سبب رساندن انسان به رحمت الهی

من دو نمونه از این حقایق بیان شده قرآن کریم را برایتان می گویم. خود شما هم تصدیق خواهید فرمود که جز با کمال رساندن این حقایق، یا با جامع نمودن حق، دسترسی به رحمت پروردگار میسّر نخواهد بود. در آغاز سخنم، حقیقتی را عرض می کنم که به عنوان حکمی از احکام شرعیه پروردگار مطرح است. نماز در قرآن، در نزدیک به صد و سه آیه، و از ابتدای آن تا آخرین جزءاش هم مطرح است و به طور یقین، سبب رساندن انسان به رحمت حق است، امّا شما در قرآن مجید ملاحظه می کنید که پروردگار نماز را در خیمه حیات نمازگزار به صورت یک واقعیت بیان نمی کند و به هر نمازی نظر ندارد. امضای وجود مبارکش که عبارت است از پذیرش و قبولی او، کنار هر نمازی نمی آید.

در قرآن مجید می بینید، حمله شدیدی به نمازگزارنی شده است. شدت این حمله، از کاربرد کلمه «ویل» درباره آن ها معلوم می گردد، وقتی که قرآن می گوید: «فَوَیلٌ لِلْمُصَلِّینَ. » (1) معلوم می شود که این نمازگزار در وجود خود نماز را کامل نکرده و در نتیجه، یک حقیقت جامعی را به پیشگاه مقدس حضرت حق ارائه نکرده است، بلکه آمده، پیکره ای از نماز ساخته که اصلًا این پیکره، زیبایی ندارد؛ جان ندارد؛ شکل معنوی ندارد؛ صورت معنوی ندارد.

در واقع، برای او این نماز ابزار و وسیله ای بوده که با به کارگیری آن، به شهواتش، به اهداف پلیدش و به نیت های باطلش برسد. البته، این نماز، راه رسیدن به رحمت خدا نیست. این نماز، نمازی است ناقص و دارای عیب؛ نمازی است که یک صورت دارد، ولی کاملًا بی سیرت است؛ یک جسم مرده است که جان در او دمیده نشده است؛ علتش هم این است که نمازگزارش یا منافق است، یا مشرک، و یا ریاکار، و یا به تعبیر قرآن کریم، «عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ » (2) است. بنابراین، او هنری را که بتواند با آن نماز کاملی برای خود بسازد، فراهم نکرده است. آنچه او ساخته، یک هیولا است؛ یک چیز زشتی است؛ یک چیز نابابی است که نظر مقدس پروردگار بزرگ عالم، به این هیولا و به این موجود بدشکلِ پرعیبِ ناقص جلب نمی شود؛ علتش هم خود نمازگزار است؛ چون نمی گوید: «فَوَیلٌ لِلْصَلَوهِ »، بلکه می گوید: «فَوَیلٌ لِلْمُصَلِّینَ » (3)

حضرت حق می گوید: من موادی را به تو داده ام که عبارت اند از: تکبیره الاحرام، حمد، سوره، رکوع، سجود، تشهّد و تعداد رکعات، و تو باید این عناصر را با معرفت، با نیت خالص، با عشق به بندگی، با عشق به مولا و با عشق به جلب رضایت او، تبدیل به یک صورت و یک سیرت کامل بکنی تا بشود این عمل را منِ خداوند به عنوان نماز بپذیرم؛ ولی اگر مکلّف عیب و نقص داشت؛ آلوده به شرک بود؛ آلوده به نفاق بود؛ آلوده به ریا بود؛ در عمل آلوده به اغراض شهوانی و مالی بود، دیگر قلمی ندارد که سیرت و صورت این نماز را کامل بکند و قابل عرضه به پیشگاه من کند؛ یعنی یک غیر نقاش آمده، نمازی را نقاشی کرده و به جای این که نقشی زیبا بسازد، یک هیولا ساخته است؛ دیو کشیده است و اسمش را نماز گذاشته.

در مشهد یک نفر می گفت؛ البته، با گریه هم می گفت و چقدر هم من بدم می آید آن را نقل کنم: شبی در عالم رؤیا، جوانی را دیدم که نسبتاً و نه به طور کامل، زیبا بود، امّا دو شاخ، مثل دو شاخ گاو، بر روی کله اش بود. که خیلی من را بهت زده کرد. این همه زیبایی و طراوات، و این تناسب اندام، چرا روی کله این جوان، دو شاخ است؟ آخر، داشتن شاخ، متعلّق به انسان نیست، بلکه متعلّق به حیوانات شاخ دار است. به او گفتم، حیف از آن زیبایی، و این دو شاخ! جوان گفت: والله این شاخ ها متعلّق به من نیست، متعلّق به تو است که بر روی کله من گذاشتی. من نماز تو هستم و امشب در نماز مغربت این عیب ها را داشتی، و آن عیب ها، این شاخی است که با چشمت داری می بینی. فکر می کنی خدا من را با این دو شاخ چند بخرد؟ معلوم است، هیچی.

منی که می خواهم وارد نماز بشوم، با همه وجود دارم در نماز وارد می شوم. بدن تنهایم که وارد نماز نمی شود. البته، بدن هم خون هست؛ گوشت هست؛ پوست هست؛ قلب هست؛ نفس هست؛ روح هست و همه هم باید رو به قبله باشد، نه این که بدنم رو به قبله باشد، جانم پشت به قبله؛ بدنم رو به خدا و دلم پشت به پروردگار. آمدم وارد نماز شدم، اما در درونم، حسد، کبر، غرور، بخل و ریا که از همه حیوانات بدترند و با آب هیچ دریایی پاک نمی شوند، در من دارند موج می زنند. بعد، من این نماز را تحویل خدا می دهم. در شکل این نماز، حیوانات مختلفی هست. نفسِ نجس هست؛ مال حرامِ خورده شده در خونم هست، و همه این ها به عملم منتقل می شود. این عمل نمی تواند راه به سوی رحمت خدا باشد.

آیا شما که به دنبال یک نقاشی کامل می گردید، می توانید قلم را به یک بی سوادی که تا حالا قلم نقاشی دست نگرفته، بدهید و از او بخواهید در یک صفحه پرقیمت، منظره ای برای تان بکشد که وقتی آن را می بینید، لذت ببرید و خستگی تان بیرون رود؟ آیا توقّع دارید که چنین کسی این منظره را بکشد؟ خواهید گفت، نه.

پس به خدا حق می دهیم که در قرآن کریم، با استخدام شدیدترین کلمه، کلمه «ویل »، به نمازگزار حمله بکند، نه به نماز، که چرا نماز را ضایع کرده ای: «فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاهَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ ». (4) خود عناصر نماز که پاک بوده و از پیشگاه مقدّس حق نازل شده است؛ «الله اکبر»، من الله است؛ حمد که اولین سوره قرآن است، من الله می باشد؛ ذکر رکوع، من الله است؛ تعداد رکعات، من الله است. این عناصر را که به صورت رنگ های مختلف است و قلمش هم من هستم، به دست من دادند و گفتند بیا وارد کار شو و این عناصر را با معرفت، با اخلاص، با عشق با همت، با همدیگر، کنار هم بچین تا آن نمازت قابل قبول از کار در بیاید.

روایات عجیبی هم در این زمینه به دنبال آیات قرآن هست که بعضی نمازها از مقام اول رد نمی شود و بعضی نمازها از مقام دوم، و بعضی نمازها تا مقام چهارم می رود، جلوی برنده را می گیرند و می گویند، آن را برگردانید و بر سر صاحبش بزنید. بعضی نمازها از مقام پنجم رد نمی شوند. بعضی نمازها جهش وار از همه مقامات رد می شوند و به قبولی پروردگار عالم می رسند، و بعد، خداوند به ملائکه می گوید، آن روز که گفتید، این موجود را خلق نکن، حالا ببینید، من به این بنده ام مباهات می کنم و با افتخار به شما می گویم که من در کل زمین که پر از فساد و شهوات است، چنین رفیق هایی هم دارم. حمله به خود نماز نیست.

باز هم دقت بفرمایید، «فَوَیلٌ لِلْمُصَلِّینَ» (5)، حمله به نمازگزار است. خود نماز که حمله ندارد. عناصرش که حمله ای ندارد؛ الله اکبرش، حمدش، رکوعش، سجده اش و تشهّدش، که حمله ندارد. خداوند به آنی که بی هنرانه وارد نقاشی نماز شده، دارد حمله می کند که چرا زمانی که هنوز نقّاش واقعی نشده ای، داری نقش می زنی؟ چرا نماز را با جهل می خوانی؟ چرا نماز را با کسالت می خوانی؟ «وَ لَایأْتُونَ الصَّلَاهَ إِلَّا وَ هُمْ کسَالَی ». (6)

این سخن خداوند که گویای تنفّر از نماز خواندن درحالت کسالت است، به این معنا می باشد که: وقتی سست، کسل و بی حالید و خوشتان نمی آید، من را عبادت نکنید و من نمی خواهم در چنین حالتی به نماز من نزدیک شوید؛ برای این که در این حالت، آن را ضایع می کنید و می روید، و اصلًا نمی خواهم در چنین حالتی جلویم بیاید.

پی نوشت ها:

(1). سوره ماعون، آیه 4-

(2). سوره ماعون، آیه 5-

(3). سوره ماعون، آیه 4-

(4). سوره مریم، آیه 5-

(5). سوره ماعون، آیه 4-

(6). سوره توبه، آیه 54 - (منافقان) نماز نمی خوانند مگر این که کسل هستند.

منبع:پایگاه اطلاع رسانی حوزه

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 1356 کلمه
1398/12/3 ساعت 14:11
کد : 2734
دسته : آداب باطنی و حضور قلب در نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
رحمت الهی
اقامه نماز
نماز در قرآن
قنوت
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز