اذان و اقامه در فرق اسلامی

■ اذان و اقامه در فرق اسلامی

 اذان و اقامه در فرق اسلامی

رضا اخوی، مرکز تخصصی نماز

 

 

بررسی موارد اختلافی

اذان در لغت به معنای «اعلام کردن» است. اذان يكى از مسايل عبادى است كه همه مذاهب اسلامى در اعتبار و مشروعيت آن اتفاق عقيده دارند و كسى در استحباب آن پيش از هر نماز واجبى ترديد نكرده است. در بسيارى از بندهاى آن اتفاق‏نظر وجود دارد، ولى در چهار مسأله آن، اختلاف­هايى ميان فقيهان مذاهب اسلامی به چشم مى‏خورد که به نقد و بررسی اجمالی آن خواهیم پرداخت.

 اول: كيفيت تشريع اذان

دو دیدگاه متفاوت

شيعيان معتقدند که اذان، عملى عبادى به شمار مى‏آيد كه منشأ پيدايش آن به وحى بر مى‏گردد و نخستين‏بار، اصل اذان و كيفيت آن در شب معراج به پيامبر وحى شد و به مردم ابلاغ فرمود و بلال را به همان شيوه آموزش داد. این امر از نظر ائمه اهل بیت(ع) مسلّم بوده و روایات و سخنان آنها در این زمینه فراوان است.[1] فقها و بزرگان شیعه نیز به پيروى از اهل‏بيت علیهم السلام از همین حکم تبعیت کرده­اند.

برخلاف نظر شیعیان، بيشتر اهل‏سنّت بر اين باورند كه پيامبر(ص) براى آگاهى دادن مردم به حضور وقت نماز، دچار شگفتى و سردرگمى شد و هر يك از اصحاب، راهى را پيشنهاد نمودند و در مجموع چند روش پيشنهاد شد. دسته اول مى‏گفتند براى آگاهى مسلمانان به وقت نماز، از ناقوس كليسا استفاده شود. دسته دوم گفتند از بوق(شیپور) يهودى‏ها استفاده گردد. دسته سوم اظهار كردند در هنگام فرا رسيدن وقت نماز، پرچمى نصب گردد تا مردم بدين وسيله، يكديگر را براى نماز خبر دهند. دسته چهارم معتقد بودند تعدادى چوب فراهم گردد و به هنگام وقت نماز، آن‏ها را به يكديگر بزنند. دسته پنجم گفته بودند براى اين كار، آتشى روشن كنند. در همين حال بودند تا اينكه شخصى به نام عبداللّه‏ بن زيد در خواب ديد كه منادى به او اذان را آموزش مى‏داد و بعد جريان خواب خود را به پيامبر اطلاع داد و حضرت هم آن را پذيرفت و از آن پس، مسلمانان بر مبناى همان خواب در پنج وقت اذان مى‏گويند. در برخى روايات وارد شده كه خليفه دوم گفته بود: من بيست روز قبل از عبداللّه‏ بن زيد همان خواب را ديده بودم، ولى به خاطر حيا و خجالت، آن را به پيامبر نگفتم!! [2]

پاسخی از پیشوای ششم

بر اساس نظريه اول، منشأ اذان بسان ديگر امور عبادى، مستند به وحى مى‏باشد. در حالى كه طبق نظريه دوم، منشأ اذان امرى بشرى بوده و پيامبر، تنها به استناد همان خواب، اذان را تشريع فرموده است. امام صادق علیه السلام در روایتی به این گونه نظرات چنین پاسخ گفته اند: روای می­گوید: حضرت فرمود: این گروه چه می‌گویند؟ عرض کردم: فدایت شوم در چه موردی؟ فرمود: در مورد اذانشان...، عرض کردم: می‌گویند که ابیّ بن کعب آن را در خواب دیده است. امام فرمود: کذبوا فانّ دین اللّه أعزّ مِنْ أن یُری فی النوم: دروغ می‌گویند؛ زیرا دین خداوند عزیزتر از آن است که در خواب دیده شود.[3]

دوم: تثويب در اذان صبح

یکی از موارد اختلاف در نماز مذاهب، تفاوت در اجزای اذان است. اهل‏سنّت، تثویب، یعنی گفتن الصلاة خير من النوم را جزء اذان صبح دانسته و قرائت آن را در اذان صبح مستحب مى‏دانند. ولى شيعه اماميه، نه تنها قرآن را جز اذان نمى‏داند، بلكه ذكرش را به عنوان جزئی از اذان، مبطل دانسته و آن را بدعت در دين به شمار مى‏آورد.

نقد و بررسی دیدگاه­ها

دلیل اهل‏سنّت، استناد به روایات فراوانی است که در کتابهای روایی و سنن آنان نقل شده است، به عنوان نمونه می­گویند: بلال نزد پیامبر(ص) آمد تا نماز صبح را به او اطلاع دهد. گفتند: پیامبر خواب است. بلال گفت: «الصلاة خیرُ من النوم، الصلاة خیر من النوم». از آن پس این عبارت در اذان صبح جای گرفت و بر همین منوال تثبیت شد.[4]

از ديدگاه شيعه، تثويب جزء اذان صبح نبوده و خواندن آن به عنوان جزئيت، بدعت شمرده مى‏شود و علما و  بزرگان نامدار شیعه بر حرمت آن تصریح نموده اند.

بزرگان تشیع بر این گفته خود ادله و شواهدی بیان کرده اند که توقيفى بودن عبادات و احكام،[5] اجماع،[6] و روايات اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام استناد کرده اند، همانگونه که شیخ طوسی با سند صحیح از معاویة بن وهب چنین نقل کرده است: از امام صادق علیه السلام از تثویب سؤال کردم. فرمود: «ما آن را نمی‌شناسیم و قبول نداریم.»[7]

یک روایت جالب

امام مالک- پیشوای مذهب مالكیه- می­گوید: أنّ الْمُؤَذِّنُ جاءَ الى عُمَرَ بنَ الْخَطّابَ يُؤْذنه لِصَلاة الصّبح، فَوَجَدَهُ نائِماً فَقالَ: الصَّلاةُ خَيرٌ مِنَ النَّومِ فَامَرَهُ عُمَرُ أن يجعَلَها في نِداء الصّبح: مؤذن نزد عمر بن خطاب آمد تا او را براى نماز صبح خبر دهد او را در خواب دید گونه صدا زد: «الصلاة خیر من النوم». عمر دستور داد این جمله را براى نداى صبح جزء اذان قرار دهند.[8]

برخی دیگر از بزرگان اهل سنت نیز بر ساختگی و بدعت بودن تثویب تصریح کرده­اند که نمونه­های ذیل گواه روشنی بر آن خواهد بود. سعيد بن مسيب با صراحت مى‏گويد: «ادخلت هذه الكلمة في صلاة الفجر».[9] و ابن حزم مى‏گويد: ما اين جمله را در اذان نمى‏گوييم؛ زيرا كه از پيامبر (ص) به ما نرسيده است.[10]

بنابراین، گفتن این جمله در اذان صبح، نامشروع و بدعتی است که بعد از پیامبر(ص) و در اثر خوشایند برخی از مردم در اذان گنجانده شد.

سوم: حىّ على خيرالعمل

می­دانیم که در اذان شیعـه، پس از«حـیّ عَلى الفلاح»، دوبـار «حَـیّ عَلى خیر العمـل» گفتـه می‌شـود. ولی در اذان كنونی اهل سنت چنین جمله‌ای نیست، در حالی که بررسی تاریخ اذان و اقامه به روشنی ثابت می‌كند كه جمله «حَیَّ عَلى خیر العمل» از فصول قطعی اذان بوده است و مؤذنان در عصر پیامبر(ص) و مدتی پس از آن حضرت، این جمله را در ضمن فصول دیگر می‌گفتند.

 متقی هندی در كنزالعمال چنین نقل می‌كند: بلال در اذان صبح «حیّ عَلى خیر العمل» می‌گفت.[11] و «ابو محذوره» صحابی رسول خدا(ص) چنین نقل می‌كند: پیامبر(ص) به وی اذان آموخت و یكی از فصول آن «حَیّ عَلى خیر العمل» بود.[12] از نافع روایت شده که عبد الله بن عمر همیشه بعد از «حی علی الفلاح» در اذانش عبارت «حی علی خیر العمل» را اضافه می­کرد.[13] و همین گفتن «حی علی خیر العمل» از ابو اُمامه، سهل بن حنیف،[14] و دیگران نیز روایت شده است.

نقد و بررسی

سیره نویسان نیز اتفاق نظر دارند كه پیامبر(ص) اذان را پس از بازگشت از جنگ «حنین» به بلال آموخت[15] و می­دانیم که غزوه حنین در اواخر سال هشتم هجری، پس از فتح مكه رخ داد و این حاكی است كه این فصل از اذان تا آن روز، جزء این فریضه الهی بوده است.

از دیدگاه منابع اهل سنت،[16] این جمله در اذان اصلی منقول از پیامبر اعظم(ص) وجود داشته است. پس چه کسی و با چه دستاویزی آن را از اذان حذف کرد؟

تاریخ گواه آن است که خلیفه دوم عامل حذف این جمله بوده است. وقتی عمر زمام خلافت را به دست گرفت، گفت: «دَعوا حیَّ عَلى خیرِ العَمل لِئلا یشتغل الناس عن الجهاد»: گفتن حیّ علی خیر العمل را ترك كنید تا مردم به بهانه این كه نماز بهترین عمل است، جهاد را ترك نكنند.[17]

ناگفته روشن است که این تعلیل نادرست است، زیرا ضرورت جهاد و دفاع در زمان رسول خدا(ص) بیشتر احساس می­شده است و آن حضرت در بیست و هفت غزوه شرکت کرد و نزدیک به 55 سریّه و گروه رزمى اعزام کرد، در حالى که اذان گفتن با این جمله در عصر او سبب سستى در جهاد و تخلف از جنگ نشد و از آن نهی نفرمود. ضمن اینکه بر فرض صحت این مصحلت اندیشی که نوعی اجتهاد در مقابل نص به شمار می‌آید، تنها برای خلیفه حجت است نه دیگران و آیندگان؛ زیرا در مقاطعی که جنگ وجود ندارد، این دلیل هم منتفی خواهد شد و باید به اصل اذان که جزئیت حی علی خیر العمل در آن اثبات شده، بازگشت؛ در حالی که پس خلیفه دوم، این روش سنت شد و جالب­تر آنکه به نام سنت پیامبر بر آن پای فشرده می­شود. از این رو حکایات و روایاتی نقل کرده­اند که بلال نیز چنین می­گفته است.[18]

بسیار شگفت انگیز است که خود خلیفه نیز به بدعت بودن آن تصریح و حقیقت ماجرا را آشکار می­سازد؛ وی در بخشی از سخنرانی خود چنین گفت: سه چیز در عهد رسول خدا(ص) رسمیت داشت و من از آنها باز می‌دارم و انجام دهنده آن را مؤاخذه می‌نمایم: 1. متعه زنان 2. متعه حج 3. گفتن حَیّ عَلى خَیر العمل.[19]

 

پشت پرده سیاسی ماجرا

چرایی حذف این جمله از اذان را با ذکر روایتی از امام کاظم علیه السلام پاسخ می­گوییم. آنجا که وقتی ابن ابی عمیر از آن حضرت پرسید: به چه علت «حی علی خیر العمل» از اذان حذف شد؟ حضرت فرمودند: علت ظاهری آن را می­خواهی بدانی یا علت واقعی و باطنی­اش را؟ عرض کرد: هر دو را.

امام فرمود: علت ظاهری­اش آن است که مردم با تمسک به آن از جهاد سر باز نزنند و نگویند بهترین عمل نماز است؛ پس جهاد نروند. اما علت حقیقی آن است که چون بهترین عمل «ولایت» است، کسی که این عبارت را از اذان حذف کرده است، خواسته تا مردم به سوی آن کشیده نشده و دعوت نشوند.[20]

بنابراین، این مسئله بیشتر از آنکه ربطی به سیره پیامبر و مسائل شرعی پیرامون اذان و اقامه داشته باشد، دستخوش مسائل سیاسی و دستاویزی برای اعلان موافقت و مخالفت شده است.

مسئله چهارم: شهادت ثالثه

چهارمین مسئله اختلافی در اذان، بحث شهادت ثالثه است که شیعیان پس از شهادت به نبوت پیامبر خاتم (ص)، به وصایت و ولایت امیرمؤمنان علیه السلام نیز شهادت می­دهند. ولی اهل سنت به این دلیل که چنین جمله­ای در تشریع اذان و اذان منقول از پیامبر اعظم (ص) نبوده است، گفتن آن را بدعت می­شمارند؛ در حالی­که از نظر شیعیان، شهادت ثالثه جزء اذان نیست و به اعتقاد فقهاى شیعه، گفتن آن به قصد جزئیت، مبطل اذان و اقامه خواهد بود.

ضمن اینکه این شهادت شیعیان نوعی تبعیت عملی از سخنان پیامبر درباره ولایت امیرمؤمنان علیه السلام است در غدير خم و سخنان فراوان خویش بر ولایت آن حضرت[21] شهادت داده و از آنجا که پس از وفات پیامبر(ص) این خواست خدا و پیاکبر دستخوش انحراف گردید، لذا شیعیان با تکرار آن درصدد احیای آن اصل فراموش شده و غبار گرفته هستند.

چنین رفتاری در حال حيات پيامبر(ص) نیز اتفاق افتاد و ایشان آن را تایید کردند. به عنوان نمونه نقل شده که روزی يكى از اصحاب به محضر حضرت رسول اكرم(ص) رسيد و عرض كرد: يا رسول اللّه‏! امروز موضوعى را شنيدم كه پيش‏تر نشنيده بودم. پيامبر(ص) فرمود: آن موضوع چيست؟ عرض كرد: ديدم سلمان در اذان پس از شهادتين به ولايت على علیه السلام  نيز شهادت داد و مى‏گفت: اشهد ان علياً ولى اللّه‏. پيامبر(ص) در جواب فرمودند: خبر خوبى شنيدى.[22]

نیز در روايت ديگرى مشابه این عمل توسط ابوذر انجام گرفت و مخالفان با عتاب پیامبر مواجه شدند که فرمود: «اَوَنستيم قولى فى غديرخم من كنت مولاه فعلى مولاه فمن ينكث فانما ينكث على نفسه»: آیا سخن مرا در غدیر خم درباره ولایت علی(ع) را فراموش کرده اید که گفتم: هر کس من مولای اویم...[23]

بنابراین، گفتن شهادت ثالثه در اذان نه تنها بدعت شمرده نخواهد شد، بلکه آثار و فوائدی نیز بر آن مترتب شده و دلایل عقلی و روایی نیز با آن هماهنگ و همسو می­باشند.

 

[1]. کافی، ج3، ص302.

[2]. سنن ابن ماجه، ج1، باب بدء الاذان، ص233؛سنن ابو داود، ج1، باب بدء الاذان، ص120؛ النص و الاجتهاد، ص224.

[3] . کافی، ج3، ص482؛ بحارالانوار، ج18، ص354؛ الحدائق الناضره، ج7، ص436؛

[4]. سنن ابن ماجه ، ج1، ص237، شماره716؛ السیره الحلبیه ج‌۲، ص‌۹۷؛سنن نسایی، ج2، ص13، باب «التثویب فی الاذان».

[5] . الحدائق الناظرة، محدث بحرانی، ج7، ص420؛ المسالك، شهید ثانی، ج1، ص24.

[6] . الخلاف، ج1، ص287.

[7] . تهذيب الاحكام، ج2، ص67. وسائل الشیعه، ج4، ص650.

[8] . موطأ مالك، کتاب النداء للصلاة، ص72؛ النص و الاجتهاد، ص219.

[9] . نيل الأوطار، ج2، ص37.

[10] . المحلى، ج3، ص16.

[11] . كنزالعمال، ج8، ص342، ح23174.

[12] . میزان الاعتدال، ج1، ص139؛ لسان المیزان، ج1، ص268؛ الأذان بحیّ على خیر العمل، صص 26، 27، 29.

[13] . السنن الکبری، بیهقی، ج1، ص424؛ المصنف، ج1، ص460.

[14] . همان، ج2، ص425.

[15] . مسند احمد، ج3، ص408.

[16] . الروض النضیر ،ج1، ص542. الفتوحات المكیه، ج1، ص400.

[17] . حی علی خیر العمل بین الشرعیة و الابتداع، ص37؛ الأذان بحی على خیر العمل، ص29.

[18] . سنن بیهقی، ج 1، ص 425. مجمع الزوائد، هیثمی، ج1، ص330.

[19] . شرح تجرید قوشجی، ص374.

[20] . صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، ج ‏2، ص 368.

[21] . پیامبر گرامى (ص) بارها فرمودند: یا على أنت ولى کلّ مؤمن بعدى. کنز العمال: 6/ 396، حدیث 6048. 

[22] . مستدرک سفینة البحار، ج6، ص85.

[23] . پیشین.

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 2135 کلمه
1394/2/9 ساعت 09:18
کد : 261
دسته : نماز در فرق اسلامی
لینک مطلب
کلمات کلیدی
فرق اسلامی
نماز در فرق
اذان و اقامه در فرق
شیعه
اهل سنت
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز