معنا، ریشه و ابعاد عبادت

■ معنا، ریشه و ابعاد عبادت

معنا، ریشه و ابعاد عبادت

اهداف مقاله:

1 . آشنایی با معنای عبادت.

2. آشنایی با ریشههای عبادت.

3. آشنایی با ابعاد عبادت.

مقدمه

روح انسان، تشنة یافتن و رسیدن به حقیقت است و تا زمانی که به آن نرسد، به آرامش دست نخواهد یافت. در آموزه‌‌های الهی، پرسیدن دارای جایگاه ارزشمندی است؛ ولی رسیدن و یافتن، ارزش و جایگاهی بس والاتر دارد. اینکه انسان بتواند با تفکر و تعقل ـ که نعمتی الهی و امتیاز خاص انسان است ـ در آفاق و انفس سیر کند و به سرای حقیقت تا سرحد ممکن بار یابد،[1] از امتیازات بارز او است.

یکی از مواردی که فکر و عقل انسان باید بدان توجه ویژه کند، جایگاه عبادت و بندگی انسان در زندگی است که این مهم با شناخت صحیح از خود، امکان‌پذیر خواهد بود. وقتی انسان مقام و شأن حقیقی خود و قابلیت‌‌های جسمی و روحی فراوانی را که در او قرار داده شده، بشناسد و بداند که وظیفة شکوفا ساختن و بروز آن بر عهدة او است، آنگاه خواهد دانست که این مهم در پرتو عبادت و نزدیکی به خداوند از طریق انجام دادن واجبات و ترک محرّمات ممکن خواهد شد. هنگامی که انسان بداند جلوه‌ای از صفات الهی است که با نفخة الهی[2] برای جانشینی خدا در زمین انتخاب شده است و تا بدانجا می‌‌تواند رشد یابد که در عالَم تصرف کند و بر تمام اطراف خود تسلط داشته باشد،[3] افق‌‌های بزرگ‌تری را پیش روی خود خواهد دید و خود را با خواسته‌‌های الهی همسو و هماهنگ خواهد کرد.

شرط رسیدن به این مقام‌‌ها، این است که انسان بنده باشد. اگر بندة حقیقی باشد، همه چیز رام او خواهد بود و بندة حلقه به گوش فرمانش خواهند شد.[4] در این بخش بر آنیم تا معنای عبادت، ابعاد و ریشه‌های آن را مورد بررسی کنیم.

معنای عبادت

از نظر اسلام هر کار خیر و مفیدی اگر با انگیزه پاکِ خدایی توأم باشد، عبادت است. به همین علت درس خواندن، کار و کسب رزق و روزی حلال، انجام فعالیت های اجتماعی و ... اگر برای خدا و در راه او باشد عبادت محسوب می‌شود.[5]

دربارۀ این موضوع شهید مطهری در کتاب تعلیم و تربیت در اسلام این‌گونه آورده است: “ما در اسلام دو جور کار داریم؛ یک کار را اصطلاحاً می‌گویند: عبادت محض، یعنی کاری که مصلحتی غیر از عبادت ندارد؛ مثل نماز. یک کارهای دیگر داریم که مصلحت‌های زندگی است و ما می‌توانیم آنها را به صورت عبادت درآوریم و باید هم درآوریم. پس هر کار، وقتی که در راه رضای خدا و برای خدا باشد، عبادت است”.[6] البته اشتباه نشود که این کارها ما را از اموری که عبادت محض است و هدفش فقط این است که انسان به خدا توجه پیدا کند، بی‌نیاز نمی‌کند.

به هر حال عبادت عالى‌ترین نوع كرنش در برابر خداوند است. آفرینش هستى و بعثت پیامبران (عالم تكوین و تشریع) براى عبادت است. خداوند مى‌فرماید: "وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ"[7] هدف آفرینش جنّ و انس عبادت خداوند است. كارنامۀ همۀ انبیا و رسالت آنان نیز دعوت مردم به پرستش خداوند بوده است.[8] روشن است كه خدا به عبادت ما نیازى ندارد[9] و سود عبادت به خود پرستندگان برمى‌گردد؛ چنان‌كه درس خواندن شاگردان به نفع خود آنان است و سودى براى معلّم ندارد.

ریشه‌هاى عبادت‌[10]

خوب است انسان آنچه او را به پرستش خدا وامی‌دارد، بشناسد. توجه و شناخت ریشه‌های عبادت نگاه بنده را به پرستش و کرنش در برابر خدا زیباتر و عمیق‌تر می‌کند. برخی امور انسان را به پرستش و بندگى خدا وادار مى‏كند (یا باید وادار كند) که در ادامه بعضی از آنها را بررسی می‌کنیم.

1.‌ عظمت خدا

برخورد با يك شخصيت برجسته، انسان را به تواضع وامى‏دارد و ديدار با يك دانشمند بزرگ، آدمى را به تكريم و احترام وامى‏دارد. بدیهی است كه انسان در برابر عظمت و دانش آن شخصيت و اين دانشمند، خود را كوچك و كم‌سواد مى‏بيند و در برابر آنها نهایت احترام را به نمایش می‌گذارد. انسان وقتى خود را در برابر عظمت و جلال خدا مى‌بیند، ناخودآگاه در برابر او احساس خضوع و فروتنى مى‌كند. خداوند، مبدأ همۀ عظمت‏ها و جلال‏هاست. شناخت خدا به عظمت و بزرگى، انسان ناتوان و حقير را به كُرنش و تعظيم در برابر او وامى‏دارد. تمام هستی در برابر بزرگی و عظمت خدا کوچک و ناچیز هستند.

2.‌ احساس نیاز و وابستگى‌

انسان عاجز، نيازمند و ناتوان است و خداوند، در اوج بى‌نيازى و غناى مطلق، و سررشته‌دار امور انسان‏هاست. طبیعت انسان چنین است كه وقتى خود را نیازمند و وابسته به كسى دید، در برابرش خضوع مى‏كند. وجود ما بسته به اراده خداست و در همه چیز، نیازمند اوییم. این احساس عجز و نیاز، انسان را به پرستش خدا وامى‏دارد؛ خدایى كه در نهایت كمال و بى‌نیازى است. در بعضى احادیث آمده اگر فقر و بیمارى و مرگ نبود، هرگز گردن بعضى نزد خدا خم نمى‏شد. اين هم عاملى است تا انسان در برابر خداوند "بندگى" كند.

3.‌ توجه به نعمت‌ها

انسان، همواره در برابر برخوردارى از نعمت‏ها، زبان ستایش و بندگى دارد؛ نعمت‏هايى كه حتى پيش از تولّد شروع مى‏شود و در طول زندگى همراه ماست و در آخرت هم ـ اگر شايستگى داشته باشيم ـ از آن بهره‏مند خواهيم شد. یادآورى نعمت‏هاى بی‌شمار خداوند، انگیزه‌اى قوى براى توجه به خدا و عبادت اوست. در مناجات‏هاى امامان معصوم، معمولاً ابتدا نعمت‏هاى خداوند، حتى نعمت‌های قبل از تولد انسان، به یاد آورده مى‏شود و از این راه، محبت انسان به خدا را زنده مى‏سازد، آنگاه درخواست نیاز از او مى‏كند. خداوند هم مى‏فرماید:

"مردم پروردگار این كعبه را بپرستند، او را كه از گرسنگى سیرشان كرد و از ترس، ایمنشان نمود". [11]

4.‌ فطرت‌

در سرشت انسان، پرستش و نيايش وجود دارد. اگر سرشت بشر در مسیر صحیح قرار گرفته و به معبود حقيقى دست يافت، انسان به “خداپرستى” مى‏رسد كه كمال مطلوب همين است. اما چنانچه در سایه جهل به انحراف و بيراهه دچار شد، به پرستش معبودهاى بدلى و باطل روی می‌آورد. بت‌پرستى، ماه و خورشيدپرستى، گوساله و گاو پرستى، پول و ماشین و همسر و پرستش طاغوت‏ها، نمونه‏هايى از این انحراف است.

انبیا، براى ایجاد حس پرستش نیامده‏اند؛ بلكه بعثت آنان، براى هدایت این غریزه فطرى به مسیر درست است.

على7 مى‏فرماید: "خداوند، محمد6 را به حق فرستاد تا بندگانش را از بت‌پرستى، به خداپرستى دعوت كند".[12] نکته قابل توجه اینکه بیشتر آیاتی که به عبادت مربوط است، به توحید در عبادت دعوت مى‏كند، نه اصل عبادت؛ زیرا روحِ عبادت در فطرت انسان نهفته است و اگر درست رهبرى نشود، به عبادت بت و طاغوت مى‏گرايد. مثل میل به غذا كه در هر كودكى است، ولى اگر راهنمایى نشود، به جاى غذا، خاك مى‏خورد و لذت هم مى‏برد! اگر رهبرى انبیا نباشد، مسیر این غریزه منحرف مى‏شود و به جاى خدا، معبودهاى دروغین و پوچ پرستیده مى‏شود؛ آن‌گونه كه در نبود حضرت موسى‏ و غیبت چهل روزه‏اش، مردم با فریب سامرى، به پرستش گوساله طلایى وی روى آوردند.

انواع عبادت

همان‌طور که اشاره شد، در فرهنگ اسلام، عبادت فراتر از اعمالی چون نماز و روزه است. همۀ كارهاى شایسته‏اى كه به نفع مردم باشد نیز عبادت محسوب می‌شود. اینک به برخى از كارهایی كه در اسلام زیرمجموعه عبادت به حساب آمده است، اشاره مى‏كنیم:

1.‌ تفكر در كار خدا

 امام صادق(علیه السلام) مى‏فرماید:

"عبادت، زیاد نماز خواندن و روزه گرفتن نیست. همانا عبادت، اندیشیدن در امر خداست".[13] تفكرى كه انسان را به خدا نزدیك و آشنا سازد، عبادت به حساب آمده است.

2.‌ كسب و كار

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود:

"عبادت، هفتاد بخش است که برترین آنها طلب حلال و به دنبال روزى رفتن است". [14]

3.‌ آموختن دانش‏

پیامبر(صلی الله علیه و آله)  فرمود: "كسى كه از خانه به دنبال آموختن دانش بیرون برود، تا با آن، باطلى را رد كند و گمراهى را به هدایت بكشد، كار او همچون چهل سال عبادت است".[15]

4. خدمت به مردم‏

در روایات فراوانی آمده كه خدمت به مردم و رسیدگى به مشكلات آنان، از بسیارى عبادت‏ها و حج مستحب، به مراتب برتر است. امام صادق(علیه السلام)  فرمود: "هرکس خانۀ خدا را طواف کند، خداوند عزوجل شش هزار حسنه برای او می‌نویسد و شش هزار گناه از او می‌آمرزد و شش هزار درجه به وی عطا می‌فرماید و شش هزار حاجت از او برآورده می‌سازد". سپس فرمودند: “گره‌گشایی از کار یک مؤمن، ده برابر این طواف فضیلت دارد".[16] به قول سعدى:

عبادت به جز خدمت خلق نیست‏                                           به تسبیح و سجاده و دلق نیست‏

5.‌ انتظار حكومت عدل جهانى‏

پیامبر6 فرمود: "اَفْضَلُ الْعِبادَةِ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ"؛[17] انتظار فرج وگشایش برترین عبادت است. روشن است كه مقصود انتظار مثبت و سازنده‌ای است كه زمینه‌سازى و تلاش براى دولت عدل امام مهدى(علیه السلام)  را نیز به همراه داشته باشد.

رنگ و صبغه الهى دادن به كارها، بر ارزش آنها مى‏افزاید و آنها را عبادت و گاهى برتر از عبادت مى‏سازد. نیت صحیح، اكسیرى است كه هر فلز بى‏ارزش را طلا مى‏سازد و كارهایى كه با نیت تقرب به خدا انجام گیرد، عبادت محسوب مى‏شود. با این حساب، مى‏توان گفت نمونه‏هاى عبادت، قابل شمارش نیست و حتى نگاه پر مهر به پدر و مادر، نگاه به چهرۀ علما، نگاه به قرآن و كعبه و رهبر عادل یا برادر دینى هم عبادت است.[18]

خلاصه

یکی از مواردی که انسان باید بدان توجه ویژه کند، جایگاه عبادت در زندگی است که این مهم با شناخت صحیح از خود، امکان‌پذیر خواهد بود. وقتی انسان مقام و شأن حقیقی خود و قابلیت‌‌های جسمی و روحی فراوانی را که در او قرار داده شده، بشناسد و بداند که وظیفة شکوفا ساختن آن بر عهدة او است، خواهد دانست که این مهم در پرتو عبادت ممکن خواهد شد. عبادت عالى‌ترین نوع كرنش در برابر خداوند است. آفرینش هستى و بعثت پیامبران براى عبادت است. خداوند مى‌فرماید: "وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ"[19] هدف آفرینش جن و انس عبادت خداوند است. كارنامۀ همۀ انبیا و رسالت آنان نیز دعوت به پرستش خداوند بوده است.[20] عبادت ریشه‌هايى دارد كه شناخت آنها، نگاه عبد را به پرستش و کرنش در برابر خدا زیباتر و عمیق‌تر می‌کند. برخی امور انسان را به پرستش خدا وادار مى‏كند (یا باید وادار كند) که بعضی از آنها را بررسی می‌کنیم.

1.‌ عظمت خدا: شناخت خدا به عظمت و بزرگى، انسان ناتوان را به كُرنش در برابر او وامى‏دارد. تمام هستی در برابر عظمت خدا کوچک هستند.

2. احساس نیاز و وابستگى: ‌در بعضى احادیث آمده اگر فقر و بیمارى و مرگ نبود، هرگز گردن بعضى نزد خدا خم نمى‏شد.

3.‌ توجه به نعمت‌ها: در مناجات‏هاى امامان معصوم، معمولاً ابتدا نعمت‏هاى خداوند، به یاد آورده مى‏شود، آنگاه درخواست نیاز از او مطرح می‌شود.

4. فطرت: روحِ عبادت در فطرت انسان نهفته است و اگر درست رهبرى نشود، انسان به عبادت بت و طاغوت مى‏گرايد؛ مثل میل به غذا كه در كودكى است، ولى اگر راهنمایى نشود، کودک به جاى غذا، خاك مى‏خورد و لذت هم مى‏برد!

نكتۀ ديگر انواع عبادت در فرهنگ اسلام است. عبادت فراتر از اعمالی چون نماز و روزه است.

برخى از كارهایی كه در اسلام زیرمجموعه عبادت به حساب آمده است، عبارتند از:

1.‌ تفكر در كار خدا؛ 2. كسب و كار؛ 3. آموختن دانش؛ 4. خدمت به مردم؛ 5. انتظار حكومت عدل جهانى.‏

 

 

[1]. از این رو تقلید در اصول دین جایز نیست؛ زیرا آنجا، جای رسیدن است، نه صرفاً پرسیدن. در آنجا باید تمام رفتارهای انسان از روی دانستن، فهمیدن و رسیدن باشد. تقلید و مسلمان شناسنامه‌ای شدن و به تعبیری، ادای یک مسلمان را در آوردن، نه تنها مورد تأیید نیست، بلکه سزاوار نکوهش نیز است.

[2]. "و نفخت فیه من روحی" (ص: ٧١).

[3]. "بنده‌ام! مرا اطاعت کن تا تو را مانند خود سازم. همان‌طور که من زنده هستم و نمی‌‌میرم، تو هم همیشه زنده باشی. همان‌طور که من غنی هستم و فقیر نمی‌‌شوم، تو هم همیشه غنی باشی. همان‌طور که من هر چه را اراده کنم می‌شود، تو هم هرچه اراده کنی همان می‌شود" (حر عاملی، الجواهر السنیه، ص 709).

[4]. "مَن عَبَدَاللهَ عَبَّدَ الله له کُل شَیء"؛ امام حسن7فرمود: کسی که خدا را بندگی کند، خداوند هم همه چیز را فرمانبردار و بندۀ او گرداند (محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج68، ص184).

[5]. مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص81.

[6]. همو، تعلیم و تربیت، ص347.

[7]. ذاریات: 56

[8]. "وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِى كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ" (نحل: 36).

[9]. "فَإِنَّ اللَّهَ غَنِىٌّ عَنكُمْ" (زمر: 7).

[10]. برگرفته از کتاب پرتویی از اسرار نماز، محسن قرائتی، ریشه‌های عبادت.

 

[11]. "فَلْیَعْبُدُواْ رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ، الَّذِى أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَ ءَامَنَهُم مِّنْ خَوْفِ" (قریش: 3 و 4)

[12]. نهج البلاغه، خطبه 147

[13]. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ترجمۀ احمد جنتی، ص972.

[14]. "اَلْعِبادَةُ سَبْعُونَ جُزْءً اَفْضَلُها طَلَبُ الْحَلالِ" (حر عاملی، وسائل‏الشیعه، ج‏12، ص‏11).

[15] فیض کاشانی، محجةالبیضاء، ج‏1، ص‏19.

[16]. کلینی، الکافی، ج2، ص194.

[17] نهج الفصاحه، جمله 409.

[18]. شیخ عباس قمی، سفینةالبحار، كلمه «نظر».

[19]. ذاریات: 56.

[20]. "وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِى كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ" (نحل: 36).

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 2289 کلمه
1398/4/12 ساعت 14:06
کد : 2530
دسته : معنا شناسی نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
ریشه عبادت
ابعاد عبادت
نماز
معنای عبادت
روح انسان
qunoot
namaz
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز