تحميل، تحقير و تبعيض در دعوت به نماز

■ تحميل، تحقير و تبعيض در دعوت به نماز

تحميل، تحقير و تبعيض در دعوت به نماز

از جمله آسيب‌هاي جدي در محيط اداري تحميل و اجبار کارمندان به نماز، برخورد تحقير آميز و ملامت‌گرانه با غير نماز گزاران و سهل انگاران در باب نماز، تبعيض نابجا ميان علاقمندان به نماز و غير علاقمندان به نماز، و ناشکيبايي در برخورد با کارمندان تارك نماز است. اين رويه در اداره انگيزه افراد را براي نماز فرادي نيز كاهش مي دهد، چه رسد براي حضور در جماعت.

در جامعه ما، دستور به نماز اغلب به صورت مطالب كليشهاي و تكراري مطرح ميشود بدون آن‌كه به دقت تحليل و به مخاطب تفهيم شود. اين امر سبب مي شود كه مخاطب،  انجام ان را نوعي تحميل تلقي كند

درمان

اين مشكل در سايه نگاه صحيح به جوان و اقتضائات رواني او حل مي شود. اجبار به حضور در نماز، راهگشا نيست. زبان بيان توصيه به نماز بايد زباني مناسب باشد. با زبان خشك دستوري، كارمند اداره احساس مي‎كند كه بايد چشم‎بسته قوانين و تعاليمي را بپذيرد و در حافظه جاي دهد. به جاي زبان تحكم و تحميل بايد از زبان حكمت و تحليل بهره جست. مخاطبان هر قدر بيشتر اهل انديشه‎ورزي باشند، به شيوه تحليلي علاقة فزونتري دارند. ضرروت اين امر به ويژه در فضاي خردگرايي جاري جامعه و جوانان، كه تا حدي در فرهنگ راسيوناليسم غرب ريشه دارد، به خوبي محسوس است. اگر كارمند اداره، متناسب سن خود، تحليلي از موضوع ديني دريافت كند غالبا ان را مي‎پذيرد. اگر به تناسب، از تعظيم و تجليل بكاهيم و بر تنظيم و تحليل در باب نماز بيفزاييم، با ترغيب فزون‌تر كارمندان مواجه خواهيم شد. در محيط ادارات شايسته است به ظرفيت فکري کارمندان توجه و زمينه شناخت بهتر آنان از احکام و دستورات شرعي فراهم شود. همانگونه که شهيد مطهري تاکيده نموده اند  مجال انديشه دادن به متربيان و فرهنگ پذيران و گشودن درهاي ترغيب به جاي در دست گرفتن اهرم تحکيم، يک اصل اساسي و بنيادي است.[1]

    قرآن كتابي بصيرت‎بخش است. بصيرت‎بخشي نه با تحميل كه با تحليل و هدايت شنونده به روشني و آگاهي، سازگار است. [2] اين صحيفه اسماني راه فرهنگ سازي و تربيت را بصيرت افزايي بر مي‌شمارد و به پيامبر دستور مي‌دهد تا به مردم بگويد که روش صحيح دعوت به سوي حق ،‌ راه شناخت و بصيرت است. راهي که پيامبر اسلام و پيروانش بر آن اهتمام مي‌ورزند.[3]

 

قرآن نيز كتابي است كه به وفور، خوانندگان خود را به به‌كارگيري فكر، عقل، علم، رفع شك و... در فهم محتويات خود تشويق مي‎كند. پيروي از روش قرآن مستلزم بيان مستدل و منطقي و تلاش براي رفع شك و متقاعدكردن مخاطب است. افزون آن‎كه قرآن برخورد منطقي با مخالفان، و آموزش از گذر بيان حكمت احكام، را مي‎ستايد، تا آن‌جا كه مخالفان را نيز به ارائة برهان فرامي‎خواند. به آيات مربوطه اشاره مي‎كنيم.[4]

در مواجهه با كارمندان تارك نماز نبايد به سادگي و بدون مقدمات لازم، نظراتشان را تحقير و حاميان آن را سرزنش كرد يا تبعيض اميز با انها برخورد نمود. اگر اشكالات بي نمازي به طرزي صحيح روشن شود، شنونده به خطاي آن پي مي‎برد. سرزنش، و برخورد تبعيض اميز تقويت حس لجاجت مخاطب و عدم پذيرش حقيقت را در پي دارد. به فرمودة اميرمؤمنان(ع):

الافراط فى الملامه يشب نيران اللجاج‏.

افراط و زياده‏روى در سرزنش، آتش عناد را شعله‏ور مى‏سازد.[5]

قرآن كريم نيز در باره اين نكته روانى و اخلاقى مى‏فرمايد:

و قل لهم فى انفسهم قولا بليغا. (نساء:63)

بعضى از تفاسير آيه را اين‎گونه معنا مى‏كنند:[6]

در خلوت و تنهايى با آنان گفتارى رسا و مؤثر بگو.

قرآن نيز مخالفان خود را به ارائة دليل و برهان فرا مي‎خواند:

وَقَالُوا لَنْ يدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِين(بقره:111)[7]

 آن‎ها گفتند هيچ‎كس جز يهود يا نصارى هرگز داخل بهشت نخواهد شد، اين آرزوى آن‎ها است، اي پيامبر بگو اگر راست مي‎گوييد برهانتان را بياوريد.

پيروي از كتابي كه در برخورد با مخالف، شيوه طلب دليل از او را مي‎پسندد، اقتضا دارد كه در مقام رد نظر ديگران نيز از تبيين نيكوي آن غفلت نشود.[8]

 


[1] مرتضى مطهرى، تعليم و تربيت در اسلام، تهران، انتشارات الزهراء، صص 5-6.

[2] هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يوقِنُونَ (الجاثية:20).

اين قرآن بصيرت‎هايى است براى مردم و هدايت و رحمتى است براى گروهى كه يقين آورند.

[3] قُلْ هَذِهِ سبِيلى أَدْعُوا إِلى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنى وَ سبْحَنَ اللَّهِ وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشرِكِينَ (يوسف:108).

بگو راه من اين است كه من و پيروانم با بصيرت كامل همه مردم را بسوى خدا ميخوانيم، خداى يكتا منزّه است، و من از مشركان نيستم.

[4] به دليل كثرت آيات مشوق به‌كارگيري فكر، عقل، علم و رفع شك از بيان اين دسته صرف نظر شده و ساير آيات آمده است.

[5] تحف العقول، ص 82.

[6] تفسير روح‏المعانى در ذيل آيه.

[7] نيز رك: انبيا:24 و قصص:75.

[8] براي بحث بيشتر در اين مورد ر.ک. ابوالفضل ساجدي، دين‌گريزي چرا؟ دين‌گرايي چه سان؟، قم، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، سوم، 1386، صص57-60 و 273-275

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 833 کلمه
مولف : حجت الاسلام کوشا، مرکز تخصصی نماز
1395/5/13 ساعت 15:17
کد : 1463
دسته : آسیب‌‌شناسی دعوت به نماز در جامعه
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز و مدیران
موانع اقامه نماز
تحمیل
تحقیر
اقامه نماز در ادارات
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز