عبادت و بندگی در رفتار امام حسین علیه السلام

■ عبادت و بندگی در رفتار امام حسین علیه السلام

عبادت و بندگی در رفتار امام حسین علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

منبع: عبادت احرار: (نماز و عبادت در سيره عملي امام حسين)

تهیه کننده: مرکز تخصصی نماز

از زبان امام مهدي

اشهد انک قد اقمت الصلوة و آتيت الزکوة و امرت بالمعروف و نهيت عن المنکر...

کنت للرسول ولدا و للقرآن سندا و للامة عضدا و في الطاعة مجتهدا

حافظا للعهد و الميثاق، ناکبا عن سبيل الفساق تتأوه تاوه المجهود طويل الرکوع و السجود

گواهي مي‏دهم که تو نماز را برپا داشتي، زکات دادي، به معروف فرمان دادي و از منکر نهي کردي...

تو فرزند پيامبر و پشتيبان قرآن و بازوي ملت بودي.

تو در طاعت و عبادت، سخت‏کوش و بر عهد و پيمان متعهد بودي.

از راه فاسقان رويگردان بودي و چون تلاشگري که از ناي جان ناله برکشيدي.

تو رکوع‏ها و سجده‏هاي طولاني داشتي.

(بحارالانوار، جلد 98، ص 241).

 

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحيم

خداوند، جهان را براي انسان و انسان را براي خودش آفريد و بندگي را راهي براي رسيدن به خودش دانست؛ «و ان اعبدوني هذا صراط مستقيم» فلسفه بعثت پيامبران نيز دعوت به بندگي خدا و پرهيز از بردگي طاغوت بود؛ «و لقد بعثنا في کل امة رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت». پيامبران در اين راه رنج‏هاي زيادي کشيدند و شهيدان بسياري تقديم کردند؛ «و کأين من نبي قاتل معه ربيون کثير»، تا روزگار به آخرين و والاترين فرستاده‏ي خدا، حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله و سلم) رسيد؛ پيامبري که اولين کارش پس از بعثت اقامه نماز بود و آخرين وصيتش نماز. پيامبري که در مقابل چشمان مشرکان در مسجدالحرام نماز جماعت برگزار کرد. نيش و نوش کافران را تحمل کرد و در ميدان جنگ يارانش را به دو نيم کرد، با آنان نماز خوف خواند و راضي نشد پرچم نماز بر زمين بيفتد.

اولين کسي که به او ايمان آورد و نماز گزارد، پسري ده ساله بود به نام علي (عليه‏السلام) که در آينده به عنوان جانشين پيامبر و امام مسلمين معرفي شد. او نيز افتخارش به بندگي خدا بود و مي‏گفت: «کفي بي فخرا ان اکون لک عبدا» او همان کسي است که پيامبر در حقش فرمود: «بعلي قامت الصلوة» به دست علي نماز برپا شد و سرانجام در خانه خدا و در محراب عبادت به شهادت رسيد.

و همسرش والاترين بانوي عالم، بزرگترين عابد زمان خويش بود. آنگاه که در محراب عبادت مي‏ايستاد نوري به آسمان مشعشع مي‏شد و فرزندانش شاهد شب زنده‏داري‏ها و نمازهاي شبش بودند. او فرزنداني پرورش داد که از بندگي خدا قدرت گرفتند و بر ظالمان و ستمگران خروشيدند، نام درخشان ايشان حسن، حسين، زينب و ام کلثوم بود.

و از ميان آنان حسين (عليه‏السلام) شاهکار عالم خلقت، بندگي را به اوج خود رساند تا جايي که خداوند به خاطر او بر فرشتگان مباهات فرمود.

از اين رو رهبر عزيز و بزرگوارمان حضرت آيت الله خامنه‏اي امسال را سال عزت و افتخار حسيني ناميدند تا راه عزيز شدن و الگوي عزت را به مسلمانان جهان بنماياند.

اين اثر ناچيز نيز گامي‏ است در راستاي تبيين و معرفي ريشه عزتمندي حضرت سيدالشهدا که همان عبادت و بندگي است. براي تدوين اين اثر بيش از 72 جلد کتاب بررسي شده که فهرست آن پايان بخش اين کتاب است. روش تحقيق بدين گونه بود که در زندگاني امام حسين و تاريخ کربلا هر کجا اثري از عبادت، مسجد، نماز، دعا، اذان، قبله، ذکر و مفاهيمي‏ بود که به اين بحث مربوط مي‏شد استخراج گرديد، آن گاه کتاب در دو بخش تنظيم شد؛ بخش اول: عبادت و بندگي در رفتار و منش امام (عليه‏السلام) و بخش دوم: عبادت و بندگي در سخنان آن حضرت.

در بخش اول اگر يک واقعه در چند جا ذکر شده بود مناسب‏ترين و جذاب‏ترين آن انتخاب گرديد. در بخش دوم بيشتر از کتاب موسوعة کلمات الامام الحسين و ترجمه آن که توسط انتشارات مدرسه تاکنون 5 جلد آن منتشر شده و نيز کتاب فرهنگ سخنان امام حسين اثر مرحوم دشتي استفاده شده است.

همچنين به دليل عمق و غناي مقاله‏ي «حماسه و عرفان» اثر عارف فرزانه «حضرت آيت‏الله جوادي آملي» اين مقاله به طور کامل در بخش اول آمده است.

در پايان بر خود لازم مي‏دانم که از پيگيري‏هاي برادر ارجمند جناب آقاي مهندس وطني (که اگر دلسوزي ايشان نبود اين کار به ثمر نمي‏رسيد)، تشکر کنم. همچنين از مساعدت‏هاي همسرم قدرداني مي‏کنم؛ به حق ايشان ياور و کمک کار خوبي در همه کارها و از جمله اين اثر براي من بودند.

در بخش فيش‏برداري از برادر ارجمند مجتبي کرباسچي و فرزندانم سيد مهدي و سيده فاطمه کمال امتنان را دارم. بدون شک اين اثر خالي از عيب نيست و از انتقادات و پيشنهادات بزرگواراني که بر من منت بگذارند با کمال ميل استقبال خواهم کرد.

«اللهم لک الحمد حمد الشاکرين لک علي مصابهم الحمدلله علي عظيم رزيتي اللهم ارزقني شفاعة الحسين يوم الورود و ثبت لي قدم صدق عندک مع الحسين و اصحاب الحسين الذين بذلوا مهجهم دون الحسين (عليه‏السلام)».

عبادت و بندگی در رفتار امام حسین

ميلاد نور

- ابان بن تغلب از امام صادق عليه‏السلام پرسيد: «چرا حضرت فاطمه را زهرا (درخشنده) ناميدند؟» حضرت فرمود: «براي اين که در هر روز سه مرتبه نور فاطمه بر اميرالمؤمنين علي عليه‏السلام ظاهر مي‏شد؛» يک بار زماني که براي نماز صبح مي‏ايستاد، نوري از وجود مبارکش درخشيد و همه‏ي خانه‏هاي مدينه را روشن کرد. مردم با تعجب خدمت رسول خدا رسيده و علت نوراني شدن خانه‏هايشان را پرسيدند.

پيامبر فرمودند: «به خانه دخترم فاطمه برويد تا پاسخ خود را دريابيد!» چون به خانه‏ي حضرت فاطمه رفتند، مشاهده کردند که آن بانوي پرهيزکار در محراب عبادت به نماز مشغول است و نوري که مدينه را روشن کرده است، از سيماي ملکوتي آن حضرت مي‏باشد.

بار دوم زماني بود که زهراي اطهر به نماز ظهر مي‏ايستاد و سومين بار پس از غروب آفتاب بود که مردم مدينه با شگفتي از پيامبر سؤال کردند. و حضرت بار ديگر آنان را به سراغ خانه فاطمه فرستاد. آنان چون خدمت مي‏رسيدند، مي‏ديدند که حضرت به نماز و تسبيح و تمجيد پروردگار مشغول است و از نور وجود آن حضرت است که خانه‏هايشان غرق نور شده است.

امام صادق عليه‏السلام فرمود: «آن نور پيوسته در وجود مقدس حضرت زهرا بود تا آن که امام حسين متولد شد و آن نور به جبين مبارک آن حضرت منتقل شد و اين نور تا قيامت با ما است و از امامي‏ به امام ديگر منتقل مي‏شود.»[1] .

بانوي عالم فاطمه زهرا (س) مي‏فرمايد: «پدرم به ديدنم آمده بود و به من فرمود که در پيشاني تو نوري مي‏بينم. دخترم به زودي حجت خدا بر مردم را به دنيا خواهي آورد. وقتي دوران بارداريم به شش ماهگي رسيد طوري شد که در شب تاريک به چراغ نيازي نداشتم و در مصلاي نماز و در خلوت، صداي تسبيح و تقديس از باطن خود مي‏شنيدم.»[2] .

- پنج‏شنبه، سوم ماه شعبان، سال چهارم از هجرت، زادروز امام حسين عليه‏السلام است. نوزاد را به دست رسول خدا دادند؛ پيامبر در گوش راست نوزاد اذان و در گوش چپش اقامه گفت.

نخستين سخني که در گوش حسين عليه‏السلام طنين انداخت، آواي دلاراي توحيد بود و بانگ زيباي رسالت؛ سخني که از دهان بنيان‏گذار مکتب توحيد بيرون آمد. اين سخن در قلب نوزاد جاي گرفت زيرا سخني که از قلب برآيد در قلب نشيند. نخستين چيزي که در ذهن نوزاد نقش بست، توحيد بود و نبوت که پيامبر اسلام بذر آن را در سرزمين دل او کاشت و خود آبياري کرد تا به بار نشست.[3] .

- امام حسين (عليه‏السلام) کودکي چند ساله بود که به مسجد رفت و آمد مي‏کرد. گاهي وارد مسجد مي‏شد و پيامبر صلي الله عليه و آله را در حال سجده مي‏ديد. صف‏ها را مي‏شکافت تا به پيامبر مي‏رسيد و بر پشت حضرت سوار مي‏شد. چون حضرت سر از سجده بر مي‏داشت يک دست خود را بر پشت حسين مي‏گرفت و دست ديگر را بر زانو مي‏نهاد تا از نماز فارغ مي‏شد.

- امام حسين عليه‏السلام دير به سخن آمد تا آنجا که بيم آن مي‏رفت که نکند حرف نزند. روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم براي نماز بيرون آمد در حالي که حسين را بر شانه خود نهاده بود، مردم براي نماز جماعت صف بستند. حضرت او را در طرف راست خود بر زمين گذارد و تکبير گفت. زبان حسين باز شد و او نيز «الله اکبر» گفت. چون رسول خدا تکبير حسين را شنيد دوباره تکبير گفت تا هفت بار و تقدير به گونه‏اي شد که زبان اين کودک به «الله اکبر» باز شد.[4] .

- شخصي از امام حسين عليه‏السلام پرسيد: «يکي از شنيده‏هايت را که از پيامبر آموخته‏اي، بيان کن». فرمود: «از او تکبير گفتن را آموختم. هر گاه پيامبر تکبير مي‏گفت من نيز پس از او تکبير مي‏گفتم. چون تکبير من را مي‏شنيد، باز تکبير مي‏گفت و تا هفت بار آن را تکرار مي‏کرد. آنگاه حضرت «قل هو الله احد» و «نمازهاي پنج گانه» را به من آموخت و حضرت به من چنين مي‏فرمود: «هر که خدا را اطاعت کند، خدا او را بالا مي‏برد.» هر که نيت خود را براي خدا خالص کند خدا او را نيکو کند و بيارايد. هر که به آنچه نزد خداست آرامش يابد، خدا او را بي‏نياز کند و هر که بر خدا بزرگي کند، خدا او را رها سازد.»[5] .

- روزي، اين کودکان (امام حسن و امام حسين) عليهماالسلام را بر پيرمردي گذر افتاد که نادرست وضو مي‏گرفت. بدو گفتند: «اي شيخ! تو داوري کن و ببين، کدام يک از ما دو نفر صحيح وضو مي‏گيريم». سپس يکايک به وضو گرفتن پرداختند. پيرمرد به وضوي هر دو مي‏نگريست. سپس گفت: «هر دوي شما خوب وضو مي‏گيريد. اين پير نادان است که نادرست وضو مي‏گيرد و اکنون از شما بياموخت.»

رهبران بشريت از کودکي رهبر هستند و به آساني مي‏توانند دشوارترين مسائل اجتماعي را حل کنند.

تعليم دادن کودک به بزرگسال، دشوار است. تدريس برنا پير را، آسان نيست. آموزش بينوا توانگر را، زيردست زبردست را، کاري است گران و گاه محال به نظر مي‏آيد.

گروه دوم، خود را برتر و داناتر از گروه نخست مي‏دانند! چون بزرگترند! چون يک پيراهن بيشتر پاره کرده‏اند! چون توان‏گرند، چون زبردست مي‏باشند. اساسي‏ترين شرط آموزش آن است که آموزنده، آموزگار خود را، داناتر از خود بداند و چنين شرطي در دومين گروه موجود نيست.

فرزندان رسول خدا صلي الله عليه و آله با روشي بسيار آسان، اين مسأله‏ي اجتماعي را حل کردند. آنان با حسن اخلاق، سد خودخواهي پيرمرد را شکستند و راهنمايي‏اش کردند و به جوانان جهان آموختند که راه تعليم و تربيت پيران چگونه است. جوان بايد بداند که به طور مستقيم نمي‏تواند سالمند پير را راهنمايي کند و آموزش، راهي دارد. رمز و آيين آموزش بزرگسالان به وسيله خردسالان، بدين وسيله گشوده گرديد.[6] .

وقتي، پيامبر صلي الله عليه و آله در حال نماز بود و نماز عشا را به جماعت اقامه مي‏کرد. امام حسن وامام حسين عليهماالسلام رسيدند. پيامبر که به سجده مي‏رفت، بر پشت حضرتش مي‏پريدند. پيامبر به آرامي سر بر مي‏داشت و آن‏ها را مي‏گرفت و بر زمين مي‏نشاند. نماز که تمام مي‏شد، دو کودک را بر سر زانو مي‏نشانيد.

ابو هريره مي‏گويد: «رسول خدا را ديدم، آب دهان حسين را مي‏مکيد، چنان که مردم خرما را مي‏مکند.»

باز هم مي‏گويد: «به چشم خويش ديدم گام‏هاي کوچک حسين روي پاهاي رسول خداست و پيامبر دو دست حسين را گرفته و مي‏گويد که بالا بيا.»[7] .

 [1] هزار و يک نکته درباره نماز به نقل از جلاء العيون / ص 90.

[2] بحارالانوار، ج 43/ ص 273.

[3] پيشواي شهيدان / ص 62 و فرهنگ جامع سخنان امام حسين / ص 30.

[4] فرهنگ جامع سخنان امام حسين / ص 30.

[5] فرهنگ جامع / سخنان امام حسين /ص 31.

[6] پيشواي شهيدان / ص 66.

[7] پيشواي شهيدان / ص 66.

 

 

سيرت عبادي

- گويند: وقتي امام حسين عليه‏السلام در خدمت برادر، سفر حج را پياده آغاز کرد، مسافران خانه خدا وقتي آن دو را پياده ديدند، همگي پياده شدند. اين کار بر گروهي سخت و دشوار آمد؛ چون نمي‏توانستند پياده روند. داستان را حضور امام مجتبي عليه‏السلام عرض کردند و تقاضا شد که سوار شوند. امام فرمود: «ما نذر کرده‏ايم پياده به سوي خانه خدا برويم و نمي‏خواهيم سوار شويم، اکنون راه را کج مي‏کنيم و از بيراهه مي‏رويم تا همه مسافران آزاد باشند.»[1] .

وقتي امام حسين عليه‏السلام در کنار کعبه ايستاده بود و با خدايش نيايش مي‏کرد، شنيدند که چنين مي‏گفت: «پروردگارا نعمتت را بر من تمام کردي، شکرت را به جاي نياوردم و تو نعمتت را از من نبريدي! به بيماري گرفتار شدم، صابر و شکيبا نبودم، تو گرفتاري‏ام را ادامه ندادي. از کريم انتظاري جز کرم نمي‏باشد.»

- از امام حسين عليه‏السلام نقل است که فرمود: «بر من ثابت است که رسول خدا صلي الله عليه و آله فرموده‏اند که بهترين کارها پس از نماز، شاد کردن دل مؤمن است، اگر گناهي در کار نباشد.»

- امام حسين عليه‏السلام روزي غلامي را ديد که با سگي غذا مي‏خورد، سبب را پرسيد. غلام گفت: «اي پسر رسول خدا صلي الله عليه و آله غم زده هستم، مي‏خواهم اين سگ را خوش دل سازم تا خود دلخوش شوم. خواجه‏اي دارم که يهودي است و آرزومندم که از او جدا شوم.» حسين عليه‏السلام دويست دينار نزد خواجه برد و خواست بهاي غلام را بپردازد و او را آزاد سازد. خواجه به عرض رساند: «غلامم فداي قدمت! اين باغ را هم بدو بخشيدم و اين پول را هم به حضرتت باز مي‏گردانم.» حسين عليه‏السلام گفت: «من هم اين مال را به تو مي‏بخشم.» خواجه گفت: «بخشش تو را پذيرفتم و آن را به غلام بخشيدم.» حسين عليه‏السلام گفت: «من غلام را آزاد مي‏کنم و اين مال‏ها را بدو مي‏بخشم.»

همسر خواجه که ناظر اين نيکوکاري‏ها بود، مسلمان شد و گفت: «من هم، مهرم را به شوهرم بخشيدم.» سپس، خواجه نيز اسلام آورد و خانه‏اش را به همسرش ببخشيد.

گامي برداشته شد، برده‏اي آزاد شد، نيازمندي بي‏نياز گرديد، کافري مسلمان شد، زن و شوهري با هم صميمي‏شدند و همسري خانه‏دار گرديد. اين گام، چگونه گامي‏بود؟![2] .

- عربي بياباني به دنبال يک جوانمرد، وارد مدينه شد. از جوانمردترين مردم پرسيد. گفتند: نزد حسين عليه‏السلام برو به سراغ حسين عليه‏السلام رفت. وي را در مسجد بيافت که در آن جا نماز مي‏خواند. عرب، عرض حاجت کرد و گفت: «نااميد نخواهد شد آن کس که به تو اميد داشته باشد.»

حسين عليه‏السلام از جاي برخاست و به سوي خانه شتافت، عرب همراهش بود. حسين عليه‏السلام به درون خانه شد و عرب بر در خانه بايستاد. حسين عليه‏السلام بازگشت و چهار هزار دينار در پارچه‏اي پيچيده به عرب داد و از وي پوزش طلبيد. عرب عطيه را بگرفت و گفت: «حيف از اين جوانمردي که زير خاک پنهان مي‏شود.» عرب اشتباه کرد، جوانمردي زير خاک نمي‏رود و پنهان نمي‏گردد. هميشه در آسمان‏ها جاي دارد و مانند خورشيد مي‏درخشد و راهنمايي مي‏کند.[3] .

بر پشت حسين عليه‏السلام، پس از شهادت، تيرگي ديدند و راز آن را از فرزندش امام سجاد عليه‏السلام پرسيدند. پاسخ شنيدند: «اثر پشته‏هايي است که پدرم بر پشت مي‏نهاد و به خانه‏هاي بيچارگان و پدرمردگان و بيوه زنان مي‏برد.»

- کوفيان از نيامدن باران نزد امام علي عليه‏السلام شکايت بردند و گفتند که از خدا براي ما باران بخواه. اميرالمؤمنين عليه‏السلام به فرزندش حسين عليه‏السلام فرمود: «برخيز و از خدا طلب باران کن.» امام حسين عليه‏السلام برخاسته حمد و ثناي الهي به جاي آورد و بر پيامبر درود فرستاد و عرض کرد: «بارالها، اي بخشنده خيرات و نازل کننده برکات! آسمان را بر ما سرشار کن و ببار و ما را از باراني بسيار فراگير، انبوه، پردامنه، پيوسته ريزان و روان که با آن از بندگانت ناتواني را برداري و زمين‏هاي مرده را زنده سازي، سيراب فرما. آمين اي پروردگار جهانيان.»[4] .

او دعاي خود را به پايان نبرده بود که ناگهان خداوند باران سيل آسايي فرستاد. عربي باديه‏نشين از ديگر نواحي کوفه آمد و گفت: «دره‏ها و تپه‏ها را پشت سر گذاشتيم در حالي که آب فراواني در جريان بود.»[5] .

اف بر دنياي بي‏وفا. روزگاري گذشت. روز تلافي کردن مردم کوفه رسيد. فرزند علي عليه‏السلام در حالي که شيرخواره‏اش را بر روي دست گرفته بود از کوفيان آب طلب کرد تا کودکش را سيراب کند، مي‏دانيد چگونه پاسخ دادند؟ امام حسين عليه‏السلام نگاه کرد، ديد گلوي نازک طفل با تير سه شعبه پاره پاره شده است. خون‏هاي خوشرنگ کودک شش ماهه‏اش را به آسمان پاشيد و گفت: «خدايا! چون در پيشگاه توست، بر من آسان است.»

- شريح مي‏گويد: «داخل مسجد پيامبر شدم، ديدم که امام حسين عليه‏السلام در حال سجده بود و صورت مبارکش را بر خاک مي‏گذاشت و مي‏گفت: «مولاي من؛ اگر مرا با خطاکاران در دوزخ گرد آوري، به آنان مي‏گويم که من تو را دوست دارم.»[6] .

- انس مي‏گويد: «شبي در مکه معظمه همراه حسين بن علي عليه‏السلام در کنار قبر جده‏اش خديجه کبري (عليهاالسلام) بودم. آن حضرت مقداري اشک ريخت سپس به من فرمود که از من و اين مکان فاصله بگير و مرا به حال خود واگذار!»

انس مي‏گويد: «من خود را کناري پنهان کردم. حسين عليه‏السلام به نماز ايستاد و مناجات و دعايش به طول انجاميد. شنيدم که مي‏گفت: پروردگارا! تويي مولاي بنده‏ات، ترحم نما بر عبد کوچکي که پناهگاه او تويي. اي صاحب بزرگي و برتري‏ها! تکيه‏گاه من تويي، خوشا به حال کسي که از تو ترسان و شب بيدار است و گرفتاري خويش را به درگاه صاحب جلالي گويد و هيچ درد و بيماري زيادتر از عشق به مولايش ندارد. هر زمان غم و غصه‏اش را بيان کند، خدايش جواب داده و لبيک گويد و زماني که در تاريکي شب به تضرع و زاري درآيد، خدا او را عزيز شمرده و به قرب خويش راه دهد».[7] .

- امام حسين عليه‏السلام فرمود: من و جمعي ديگر در مسجد نشسته بوديم که مؤذن با گفتن «الله اکبر، الله اکبر» اذان را آغاز کرد. اميرمؤمنان حضرت علي عليه‏السلام با شنيدن اذان به گريه افتاد، ما نيز از گريه‏ي او گريستيم. وقتي که اذان پايان يافت، پدرم علي عليه‏السلام رو به ما کرد و فرمود: «آيا مي‏دانيد مؤذن در اذان چه مي‏گويد؟»

عرض کرديم: «خدا و پيامبر او صلي الله عليه و آله و جانشين پيامبرش داناترند.» فرمود: «اگر مي‏دانستيد مؤذن چه مي‏گويد کم مي‏خنديديد و بسيار گريه مي‏کرديد».

آنگاه مولاي مؤمنان و پيشواي نمازگزاران، علي عليه‏السلام به تفسير اذان پرداخت خلاصه‏اي از فرمايشات آن حضرت به اين شرح است:

حضرت فرمود:

- «الله اکبر» معاني بسياري دارد، از جمله‏ي آنها اين است که يعني خداي متعال موجودي ازلي و ابدي است. مؤذن با گفتن «الله اکبر» خبر مي‏دهد از علم و قدرت و حلم و جود و کرم و بزرگي پروردگار، «الله اکبر»؛ يعني تنها خداي جهان جاودان خواهد ماند و جز خدا، همه‏ي موجودات جهان محکوم به فنا هستند.

- «الله اکبر»؛ يعني خداوند از همه بندگانش بي‏نياز است و به اعمال و عبادات هيچ يک از آنان احتياجي ندارد...

- «اشهد ان لا اله الا الله»؛ يعني شهادت به يگانگي پروردگار تنها بايد با معرفت و شناخت قلبي باشد و گويي مؤذن با گفتن اين جمله اعلام مي‏کند که هيچ معبودي شايسته کرنش و پرستش نيست جز خداي عزوجل و هر معبودي باطل است جز ذات مقدس احديت.

- «اشهد ان لا اله الا الله»؛ يعني هيچ هدايت کننده‏اي نيست جز خدا.

- «اشهد ان محمدا رسول الله»؛ يعني محمد صلي الله عليه و آله بنده و فرستاده و پيامبر و برگزيده‏ي خداوند است. او سيد و سرور اولين و آخرين انسانهاست. خداوند او را براي هدايت جهانيان و به حاکميت رساندن دين اسلام فرمان داده است. هر کس با محمد صلي الله عليه و آله به انکار و ستيز برخيزد و به او، و آيين نجات‏بخش او ايمان نياورد، خداي عزوجل او را به دوزخ برد و هيچ گاه از آتش آن رهايي نيابد....

- «حي علي الصلاة»؛ يعني برخيزيد و به سوي بهترين کارهايتان (که نماز است) بشتابيد. دعوت پروردگارتان را اجابت کرده، براي رسيدن به آمرزش او شتاب کنيد. بپاخيزيد و آتش‏هايي را که (با گناهانتان) بر پشت خود برافروخته ايد، (با نماز) خاموش کنيد.

- «حي الصلاة»؛ يعني برخيزيد و به راز و نياز با خداي بي‏نياز بپردازيد. و حاجت‏هاي خود را از او درخواست کنيد. بسيار به ياد او باشيد و قنوت و رکوع و سجود فراوان بجا آوريد.

- «حي علي الفلاح»؛ يعني اي بندگان خدا! به راه نجات رو آوريد، راهي که گمراهي و هلاکتي در آن نيست. خود را بالا بياوريد و به رشد و تعالي برسانيد و به زندگاني جاودانه‏اي دست يابيد، که هرگز مرگي با آن نخواهد بود.

برخيزيد و از ديگران سبقت گيريد و به رستگاري بزرگ و نعمت‏هاي جاودان در جوار محمد مصطفي صلي الله عليه و آله، در جايگاه صدق، نزد خداوند مالک مقتدر دست يابيد.

مؤذن با گفتن «الله اکبر الله اکبر» در پايان اذان، اعلام مي‏کند که خداوند برتر از آن است که آفريدگان او بدانند که چه کرامتي نزد او است براي بنده‏اي که دعوت پروردگارش را اجابت کند و مطيع فرمانش باشد و او را بشناسد و پرستش کند و او را دوست بدارد و با او انس بگيرد.

- «الله اکبر»؛ يعني خداوند برتر از آن است که کسي بداند کرامات او براي دوستانش، و عقوبت او براي دشمنانش تا چه اندازه‏اي است.

- «لا اله الا الله»؛ يعني خداوند را بر مردم دليل رسا و قاطع است، که آن فرستادن پيامبران و بيان وظايف مردم و دعوت آنان به سوي حق است....

علامه ي مجلسي (رحمه الله) از شيخ صدوق (رحمه الله) نقل کرده است که راوي اين حديث به خاطر تقيه، جمله «حي علي خير العمل» را ذکر نکرده است و در روايت ديگري آمده است که از امام صادق عليه‏السلام معناي «حي علي خير العمل» سؤال شد. حضرت فرمود: «خير العمل؛ يعني ولايت اهل بيت عليهم‏السلام». و در حديث ديگري مي‏خوانيم: «خير العمل» نيکي کردن به فاطمه اطهر عليهاالسلام و فرزندان بزرگوار آن بانوي بانوان مي‏باشد.[8] .

[1] پيشواي شهيدان / ص 76.

[2] پيشواي شهيدان / ص 74.

[3] پيشواي شهيدان / ص 73.

[4] بحارالانوار / ج 44/ ص 187.

[5] فقام و حمدلله و اثني عليه و صلي علي النبي و قال اللهم معطي الخيرات و منزل البرکات ارسل السماء علينا مدرارا و اسقنا غشا معزارا واسعا عذقا مجلالا سحا سفوحا فجاجا تنفس به الضعف عن عبادک و تحيي به الميت من بلادک آمين رب العالمين.

[6] هزار و يک نکته درباره‏ي نماز (به نقل از صحيفة الحسين / ص 64).

[7] هزار و يک نکته درباره‏ي نماز (به نقل از سازندگي‏هاي اخلاقي امام حسين عليه‏السلام / ص 10).

[8] هزار و يک نکته درباره‏ي نماز (به نقل از بحارالانوار / ج 81 / ص 134-131) همراه با تلخيص.

تفسير صمد

مردم بصره طي نامه‏اي از امام حسين عليه‏السلام معناي کلمه «صمد» را پرسيدند. امام عليه‏السلام در پاسخ آنان نوشت: «بدون علم و آگاهي درباره‏ي آيات قرآن گفت و گو نکنيد؛ چرا که از پيامبر شنيدم که فرمودند: هر کس پيرامون قرآن مطلبي از روي ناآگاهي بگويد، جايگاهش آتش است.» آنگاه فرمود که خداوند خودش «صمد» را تفسير فرموده است با جمله «الله الصمد» و با جمله «لم يلد و لم يولد و لم يکن له کفوا احد»؛ خداوند يکتا و يگانه است و کسي را به دنيا نياورده و از کسي زاده نشده است و شبيهي ندارد. هيچ چيز مادي (مثل فرزند) و حتي غير مادي (مثل روح) از او جدا نشده است. حالات بشري که حاکي از محدوديت است از خدا سر نمي‏زند. (مثل: خوردن و خوابيدن، غم و شادي، گريه و خنده، ترس و اميد، عشق و ياس، گرسنگي و تشنگي) خداوند برتر و بالاتر است از اين که چيزي از او جدا شود و يا اين که از او کسي يا چيزي متولد شود و نيز خداوند از دل پديده‏اي بيرون نيامده است، همچنان که اشياي مادي و غير مادي از اصل خود جدا مي‏شوند. (مثل جدا شدن نباتات از زمين و آب از چشمه و ميوه از درخت و حتي مثل نگاه از چشم و شنيدن از گوش و بوييدن از بيني و چشيدن از دهان و سخن گفتن از زبان که در آن موجودي غير مادي از سرچشمه‏اي مادي جدا مي‏شود) و همچنين خداوند مثل شناخت و تشخيص که از قلب و جان آدمي نشأت مي‏گيرد، نيست و خداوند مثل جرقه‏اي که از برخورد دو سنگ حاصل مي‏شود، نيست. بلکه خداوند بي‏نيازي است که از چيزي پديد نيامده و در چيزي نيست (مکان ندارد) و بر پايه‏ي ستوني متکي نيست. مبتکر و آفريننده اشياست و اوست که با قدرتش اشياء را آفريده است و با اراده‏اش هر آنچه را که مستحق فناست، مي‏پراکند و آنچه را که شايسته بقاست، باقي مي‏گذارد. آري اين است معناي «لم يلد و لم يولد» او آگاه از جهان طبيعت و ماوراء طبيعت است و خداي بزرگ برتر است و کسي همتا و نظير او نيست[1] در حديث ديگري فرمودند: «صمد به معناي کسي است که نقصي ندارد. صمد کسي است که در نهايت بزرگي است. صمد کسي است که از خوردن، آشاميدن و خوابيدن بي‏نياز است و او خدايي است که هميشه بوده و خواهد بود.[2] .

[1] موسوعة کلمات الامام الحسين / ص 568 (به نقل از بحارالانوار / ج 3/ ص 223.).

[2] موسوعة کلمات الامام الحسين / ص 569. (به نقل از بحارالانوار / ج 3/ ص 223.).

تسبيح پيامبر

امام حسين عليه‏السلام فرمودند: «وقتي نماز صبح جدم پيامبر تمام مي‏شد،

 

تسبيحي که پيش خود داشتند، برداشته و بدون اينکه با کسي همسخن شوند. ذکر مي‏گفتند و اين دعا را مي‏خواندند: «اللهم اني اصبحت اسبحک و امجدک و احمدک و اهلک بعدد ما ادير به سبحتي»؛ پروردگارا، همانا امروز صبح را آغاز کردم در حالي که به تعداد دانه‏هاي تسبيحي که گرداندم، تو را تسبيح و حمد مي‏گويم؛ تو را سپاس گفته و ستايش و تهليل مي‏کنم. «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله» مي‏گويم.

آن گاه، دعاهاي ديگري مي‏خواند و اين دعا هم جزء تسبيح او محسوب مي‏شد. اين دعاها نگهدار حضرت بود تا شب که به بستر استراحت مي‏رفت و مجددا اين تسبيحات و دعاها را مي‏گفت و تسبيحش را زير سر مبارکش مي‏گذاشت تا برايش ثواب تسبيح ثبت شود.

آنگاه امام فرمودند: «من هم به پيروي از جدم رسول الله اين کار را انجام مي‏دهم.[1] .

[1] موسوعة کلمات الامام الحسين / ص 592 / (به نقل از بحارالانوار/ ج 45 / ص 200).

 

لحظه وضو

هر گاه امام حسين (عليه‏السلام) مي‏خواست وضو بگيرد رنگش تغيير مي‏کرد و بدنش مي‏لرزيد. دليلش را که پرسيدند، امام حسين (عليه‏السلام) فرمود: «سزاوار است بنده‏اي که آماده مي‏شود تا در پيشگاه خداوند مقتدر بايستد، رنگش به ندرت زرد شده و تنش به لرزه در آيد.»[1] .

در حديث ديگري مي‏خوانيم که به حضرت گفتند: اين چه حالي است که به هنگام وضو گرفتن به شما دست مي‏دهد؟ فرمودند: «شما چه مي‏دانيد که من مي‏خواهم در پيشگاه چه کسي بايستم!»[2] .

[1] موسوعة کلمات الامام الحسين / ص 619 / (به نقل از جامع الاخبار / ص 76).

[2] موسوعة کلمات الامام الحسين / ص 619/ (به نقل از احقاق الحق / ج 11/ ص 422).

 

پرورش نسلي نمازگزار

فرزندان حضرت امام حسين عليه‏السلام همه به معناي حقيقي کلمه عبد خدا بودند. کوچک‏ترين ايشان را پدر «عبدالله» نام نهاد. گر چه شش ماه بيشتر عمر نکرد اما از همه عابدان روزگاران سبقت گرفت و در عرش گره‏گشاي محتاجان شد.

فرزند ديگرش «علي اکبر» بود که امام حسين عليه‏السلام شخصيت علي اکبر را در يک جمله خلاصه کرد و روز عاشورا با خداي خود در ميان گذاشت که علي اکبر شبيه‏ترين مردم به پيامبر است (به صورت و سيرت). خاندان پيامبر، هر گاه دلتنگ رسول خدا صلي الله عليه و آله مي‏شدند، مي‏گفتند که علي جان قرآن بخوان! و نام حضرت علي اکبر به عنوان اذان گوي نماز ظهر عاشورا بر پيشاني تاريخ کربلا نقش بسته است.

دخترش «فاطمه» عروس امام حسن مجتبي عليه‏السلام بسيار اهل عبادت و بندگي بود. امام حسين عليه‏السلام درباره‏ي اين دختر فرمود: «تمام شب را به نماز مي‏ايستاد و روزها را روزه مي‏گرفت و به تسبيح مشغول بود.[1] . در مدينه مردي بود به نام «عبدالرحمن» که معلم کودکان بود. او سوره حمد را به يکي از فرزندان امام حسين عليه‏السلام ياد داد. چون کودک سوره‏ي حمد را نزد پدر خواند، امام معلم را خواست و هزار دينار زرد به همراه هدايايي ارزشمند به او داد. مردم گفتند که اي فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله اين چه کاري است؟ امام فرمود: «اين بخشش و جايزه، کجا با کار او برابري مي‏کند.»[2] .

سرآمد فرزندانش «حضرت سجاد» بود که زينت عابدان و سرور ساجدان لقب داشت. امام سجاد عليه‏السلام بندگي خدا را در مکتب پدر آموخت و به حق حضرت امام حسين عليه‏السلام، معناي اين آيه‏ها را در زندگي خود تحقق بخشيد. «و کان يأمر اهله بالصلوة و کان عند ربه مرضيا». او خانواده‏اش را به نماز سفارش مي‏کرد و او نزد خدا مورد رضايت بود. «وأمر اهلک بالصلوة اصطبر عليها» خانواده‏ات را به نماز سفارش کن و بر اين کار پايداري بورز «يا بني اقم الصلوة» فرزندم نماز را بپا دار!

[1] ان فاطمة بنت الحسين عليه‏السلام في عقلها و کمالها و شرف نسبها و دينها حتي کانت تقوم الليل و تصوم النهار و تشتغل بالتسبيح بخيط معقود (اعيان الشيعه / ج 8/ ص 388).

[2] هزار و يک نکته درباره نماز (به نقل از الثقلان في تفسير القرآن / ص 24.». 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 5107 کلمه
مولف : سيد جواد بهشتي
1395/2/5 ساعت 13:17
کد : 1262
دسته : امام حسین (ع) و نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
نماز و امام حسین
نماز و عاشورا
نماز ظهر عاشورا
نماز وقیام امام حسین علیه السلام
آثار نماز
نماز و شجاعت
عبادت و بندگی در رفتار امام حسین
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز