روش‌هاي اقامه نماز در جامعه

■ روش‌هاي اقامه نماز در جامعه

روش‌هاي اقامه نماز در جامعه

روشهاي اقامه ي نماز

براي گسترش و تعميق فرهنگ اقامه نماز و اقامه شايسته اين فريضه بزرگ الهي در خانواده و اجتماع، راه‌ها و روش‌هايي توصيه شده است. به ‏ياري خدا در اين فرصت به ذکر برخي از آنها مي پردازيم.

روش‌های اقامه نماز در خانواده

سفارش پدر و مادر

يکي از راههاي اساسي اقامه ي نماز و شايد مهم‏ترين و اولين آنها و از روش‏هاي خنثي سازي ترفندهاي شيطاني در موضوع اقامه ي نماز، توصيه و سفارش و دستور اولياي خانه به ساير اعضاء، براي اقامه ي نماز و ايجاد جو توصيه و امر به نماز در جامعه از درون خانه است و اين روش انبياست.

قرآن در موارد متعددي در اين باب سخن دارد که بيانگر اهميت سفارش به نماز و نقش ارزنده ي آن در اقامه ي نماز است.

سيره ي حضرت اسماعيل

قرآن در مقام تعريف و تمجيد از حضرت اسماعيل (عليه السلام) مي‏فرمايد:

وَ کانَ يَأْمُرُ اَهْلَهُ بِالصَّلوةِ وَ الزَّکوةِ[1] .

«او خاندانش را، به نماز و زکات امر مي‏نمود.»

نکته ي قابل توجه در اين آيه استفاده از کلمه ي و کان يأمر است، که دلالت بر استمرار و پيوستگي دارد، بدين معنا که او به ‏طور مرتب و پيوسته اهل خود را به نماز سفارش مي‏کرد و از آنها مي‏خواست که نماز را به ‏پا دارند.

[1] مريم / آيه ي 55.

سيره ي حضرت لقمان

قرآن در سوره ي لقمان در بيان پندها و اندرزها و توصيه‏هاي حضرت لقمان به فرزندش اين چنين مي‏فرمايد:

يابُنَيَّ اَقِمِ الصَّلوةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلي ما اَصابَکَ[1] «فرزندم نماز را به ‏پاي دار، امر به معروف و نهي از منکر کن و در برابر مشکلات استقامت داشته باش.»

[1] لقمان / آيه ي 17.

سيره ي پيامبر اسلام

قرآن خطاب به پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) مي‏فرمايد:

وَ أْمُرْ اَهْلَکَ بِالصَّلوةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها[1] .

«خاندانت را امر به نماز کن و در اين راه استقامت نما.»

به موجب اين آيه ي شريفه که به نظر بسياري از مفسران در مدينه نازل شده است، خداوند از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) مي‏خواهد که اهل بيت خود را به نماز دعوت نمايد، گرچه مايه ي تعجب است که برخي مفسران سعي مي‏کنند، و امر اهلک را به و امر امتک و ملتک معنا کنند. در حالي که نياز به چنين کاري نيست و دليلي بر آن نيز نداريم. از نظر لغت «اهل الرجل» يعني نزديکترين افراد به يک انسان.

هنگامي که اين آيه نازل شد، بر طبق برخي از روايات، مدت چهل روز و برخي ديگر شش ماه، پيامبر هنگام نماز مقابل خانه ي علي و زهرا (عليهما السلام) مي‏آمدند و مي‏فرمودند: السلام عليکم و رحمة الله و برکاته. آن ‏گاه دستهاي خود را مي‏گشودند و دو طرف در خانه را مي‏گرفتند و مي‏فرمودند: الصلاة الصلاة يرحمکم الله[2] .

«نماز! نماز! خداوند شما را رحمت فرمايد.»[3] سپس آيه ي شريفه ي اِنَما يُريدُ اللَّهُ لَيُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَيتِ و يُطَهِّرَکُم تَطهيراً[4] را قرائت مي‏کردند و به طرف مسجد تشريف مي‏بردند.

اين سيره ي پيامبر بيانگر چند نکته ي اساسي است، از جمله اهميت نماز و مسؤوليت اولياء. گرچه اهل بيت پيامبر خود از ائمه ي نمازگزاران بودند و ميزان توجه و عنايت آنها به نماز مشهور و معروف است، اما اين روش پيامبر نقش آموزشي و تربيتي و الگويي زيبايي دارد.

جايي که پيامبر در خانه ي علي و زهرا و فرزندانشان که از عابدترين افراد زمانه هستند اعلام مي‏فرمايد نماز! نماز! اين درسي است براي همه ي پدران و مادران که اين امر تکليف آنهاست. آنها بايد نسبت به نماز فرزندانشان مراقب و مواظب باشند و دچار غفلت و بي‏توجهي نگردند.

در ضمن اين آيه ي شريفه حاوي نکات ارزشمند ديگري نيز هست که اشاره به آنها در اينجا مناسب است.

نکته ي اول، وجود پيوند محکم بين نماز و تقوي است. پايان آيه گوياي پايان خوش و خوبي براي تقوي پيشگان است. بديهي است اين مکتب نماز است که جامعه را به ‏سوي تقوي سوق مي‏دهد و جامعه بي‏نماز نمي‏تواند جامعه ي پرهيزگاران و رستگاران باشد.

نکته ي ديگري که اين آيه ي شريفه بيانگر آن است، اشاره به اين مطلب آموزنده است که ماديّت و زرق و برق دنيا چشمها را خيره نسازد! حسن عاقبتي براي اين‏ گونه امور نيست! تصور نگردد، چنانچه فرد و جامعه پول دار شد و يا مشکلات اقتصادي آنها برطرف گرديد، عاقبت خوبي در انتظار آنهاست، خير، عاقبت براي تقوي است و تقوي هم راهش اين است: وَ أْمُرْ اَهْلَکَ بِالصَّلوةِ.

[1] طه / آيه ي 132.

[2] بحار / ج 35 / ص 207.

[3] امام هشتم (عليه السلام) مي‏فرمايد: از امتيازات خانواده ي ما اين است که علاوه بر اينکه پيامبر، همه را امر به نماز فرمود، از طرف خداوند مأموريت يافت، اهل بيت خود را بطور ويژه امر به نماز نمايد.

[4] احزاب / آيه ي 33.

مسؤوليت پدر و مادر

بديهي است که اگر در منزل زمزمه ي نماز و توصيه به آن وجود داشته باشد و هر يک از اعضاي خانواده، يکديگر را سفارش و امر به اقامه ي نماز نمايند، کانون خانواده تبديل به کانون مقاومت و ايستادگي در مقابل تلاشهاي شيطاني مي‏گردد و بالطبع جامعه نيز اين گونه خواهد بود، زيرا جامعه چيزي جز مجموعه ي خانواده‏ها و آحاد انسانها نيست و چنين جامعه‏اي از ناحيه ي عناصر ضد نماز، لطمه‏اي نخواهد ديد.

لکن هنگامي که در داخل خانه توصيه و توجهي نسبت به نماز مشاهده نشود و پدرها و مادرها بر اين باور باشند که تنها مسؤوليت آنها سير کردن شکم فرزندان و پوشاندن ظاهر آنهاست، اما از لحاظ تربيت فکري و روحي مسؤوليتي ندارند و چنانچه انديشه ي فرزند آنها از ديگران باشد، يا روحش مبتلا به انواع بيماريهاي مزمن گردد و يا زخمها و جراحات گناه، روح او را متعفن سازد و ديگران را نيز بيازارد، ارتباطي به آنها ندارد. اين باور، باور صحيحي نيست، بلکه غلط و خطرناک است! اين امر يعني اصالت دادن به جسم و بدن و بي اعتنايي به روح، در حالي که به قول شاعر:

 يا خادِمَ الْجِسْمِ کَمْ تَسْعي لِخِدْمَتِهِ

و‏ اَنْتَ بِالرُّوحِ لا بِالْجِسْمِ اِنْسانُ

 «اي خدمتگزار تن تا کي در خدمت به تن تلاش مي‏نمايي، در حالي که انسانيت تو به روح است نه بر جسم.»

بديهي است که حيات انسان در حيات معنوي اوست و آدميت او وابسته به روح وي است. روح مرده در بدن زيباي زيبا، نشان دهنده ي انسانيت انسان نيست، بلکه اين روح شاداب و متدين است که در هر قيافه‏اي جلوه گر شود، انسانيت تحقق پيدا مي‏کند.

پدر و مادر محترم!

تنها تلاش براي تأمين مسائل مادي فرزندانتان کافي نيست! شما که ساعتها براي رفع مشکلات مادي او تلاش مي‏کنيد، ساعتي را نيز براي تغذيه ي روح او و تکامل معنوي وي اختصاص دهيد.

هشدارتان باد! که بر اثر غفلت و بي‏توجهي شما، فرزندتان طعمه و صيد ديگران گردد و اين بيانگر بي‏عرضگي و عدم توجه انسان است که عزيز دلش، ميوه ي قلبش، ثمره ي زندگاني‏اش و آن‏ کس که ادامه ي وجود اوست، در دست شياطين گرفتار باشد و پدر و مادر ندانند که او گرفتار ديوها و دامهاست. به‏طور قطع، چنين اوليايي علاوه بر ضرورت پاسخ گويي در مقابل فرزندان خود در اين دنيا، در روز قيامت پاسخ گوي خدا نيز بايد باشند.

مواظب باشيم! نکند با بي‏توجهي، عاق فرزندانمان گرديم، فرزند امانت خدا در دست ماست. ما مي‏توانيم از اين امانت الهي مراقبت نموده و آن را سالم تحويل جامعه بدهيم و يا خداي ناخواسته با بي‏توجهي گلهاي پرپر شده و پژمرده و تغيير ماهيت داده‏اي را تحويل اجتماع دهيم. آن ‏گاه چه شخصي مقصر است؟ قطعاً باغبان!

هشدار پيامبر به پدران و مادران!

حديث بسيار تکان دهنده‏اي داريم، که نقل آن مفيد است:

پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) روزي نگاه مبارکشان به گروهي از کودکان افتاد. فرمودند:

ويل لاطفال آخر الزمان من آبائهم

«واي بر احوال فرزندان آخرالزمان از دست پدرانشان.»

سؤال کردند: يا رسول الله (صلي الله عليه و آله) از دست پدران مشرکشان؟ فرمودند:

لا من ابائهم المؤمنين «نه، از دست پدران مؤمن و مسلمانشان». زيرا:

لايعلمونهم شيئا من الفرائض و اذا تعلموا اولادهم منعوهم

«چيزي از واجبات و فرائض را به فرزندانشان نمي‏آموزند و اگر فرزندي شخصاً براي ياد گرفتن احکام اقدام نمود (يا به مسجد و يا جلسه ي مذهبي گام نهاد) او را از اين کار (با بهانه‏هاي مختلف) باز مي‏دارند.»

و رضوا عنهم بعرض يسير من الدنيا «و به بهره ي بسيار اندکي از دنيا براي آنها راضي مي‏شوند.»

به جاي تشويق او براي حضور در مسجد و نماز و برنامه‏هاي سودمند مذهبي، او را به کارهاي دنيوي، با بهره‏اي اندک مي‏گمارند و از اين بهره اندک مادي خوشحال هستند!

آن‏ گاه پيامبر مي‏فرمايد: فانا منهم برئ و هم مني براء[1] .

«من از آنها بيزارم و آنها نيز از من بيزارند.»

پناه مي‏بريم به خدا از چنين فاجعه‏اي که پيامبر از ما بيزار باشد!

چگونه پدر مي‏تواند نسبت به ديانت و معنويت فرزندش بي‏توجه باشد. و تنها مسؤوليت خود را تأمين امور مادي او بداند. يعني تأمين معاش او به عهده ي پدر، ولي تربيت روح و انديشه ي او در اختيار ديگران باشد!

در اينجا سخني با همه ي پدرها و مادرهاي عزيز داريم: پدرها! مادرها! اگر مي‏خواهيم فرزندانمان در راه سعادت گام بردارند، اگر مي‏خواهيم خدمتگزار به ملت و مردم باشند، اگر مي‏خواهيم رفيق و همراهمان باشند، اگر مي‏خواهيم مايه ي آبرويمان گردند و به اصطلاح عصاي دستمان باشند و نه چماقي بر سر و در يک جمله انسان مفيدي باشند، بياييد همه با هم از درون منزل‏ها شروع نماييم و فرزندان خود را با نماز تربيت کنيم، آنها را با مسجد آشنا سازيم و مسجدي بار آوريم که صلاح دنيا و آخرت ما در اين امر است. در اين صورت خود و آنها را بيمه نموده و از افتادن در دامهاي خطرناک شياطين دورشان ساخته‏ايم.

بديهي است در مقيد بودن آنها به نماز و مسجد، آثار ارزشمند فراواني براي آنها و ما نهفته است و حتي در حديث داريم که بسياري از لغزشهاي پدران و مادران با انجام امور فرزندان جبران مي‏شود.

 

والدين محترم! فرزند اهل نماز، در مقابل پدر و مادر نمي‏ايستد، گستاخانه با او سخن نمي‏گويد و بي ادبي نمي‏کند و اما اين فرزند بي نماز است که در مقابل مادر قد خميده‏اي که جواني و نشاط و داروندارش را به پاي رشد او نثار کرده است، مي‏ايستد و با حرکات ناپسندش او را به سخره مي‏گيرد! و گاهي بر او اخم مي‏نمايد و دل او را به‏ درد مي‏آورد.

پدر و مادر گرامي! براي مبارزه ي با شياطين و رهايي از دامهاي آنها، بايد فضاي اقامه ي نماز را ايجاد نماييم. هر خانه يک سنگر شود. در آن صورت براي شياطين، مقابله با همه ي خانه‏ها قطعاً مشکل و شايد غيرممکن باشد.

والدين گرامي! هنگامي که به مسجد مي‏آييد فرزندان خود را به همراه بياوريد، دست فرزندان و کودکان و نوادگان خود را بگيريد و به نماز جمعه بياوريد. قبل از آنکه فرزندتان بر اثر دسيسه‏هاي شيطاني از دست شما بپرد و اگر به هر شکل پريده است، دل او را به دست آوريد، با خدا آشتي‏اش بدهيد و با مسجد مرتبطش کنيد.

[1] مستدرک / ج 15 / روايت 17871 - جامع الاحاديث / ج 21 / ص 408.

 

 

آموزش نماز به فرزندان

يکي از مسؤوليت‏هاي اولياء، آموزش نماز به فرزندان است که اين کار بايد به تدريج صورت پذيرد.

امام صادق (عليه السلام) مي‏فرمايد:

هنگامي که کودک سه ساله شد لا اِلهَ اِلاّ اللّه را به او بياموزيد و از او بخواهيد آن را بازگو کند. وقتي که سن او از سه سالگي گذشت، به او گفته شود جمله مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه را بازگو کند و هنگامي که چهار سالش تمام گرديد، به او گفتن صَلَّي اللَّهُ عَلي مُحَمَّدٍ وَ عَلي آلِه را ياد داده و در پنج سالگي از دست چپ و راستش سؤال نماييد، آن‏ گاه رو به قبله نشستن را يادش بدهيد و از او بخواهيد سجده نمايد و هنگامي که هفت سالش کامل گرديد به او بگوييد:

 دست و صورتت را بشوي و نماز بخوان.[1] .

اين برنامه ي زمان بندي شده ي تربيت ديني است که متأسفانه ما در اين زمينه فقيريم، لذا از متخصصان و کارشناسان امور تربيتي و هنرمندان بايد خواست که ابزار و زمينه‏هاي اجراي موفق اين برنامه را فراهم سازند و غذاي فکري کافي و مناسب براي فرزندان در مقاطع و سنين مختلف آماده نمايند.

اين حديث به ما مي‏آموزد که جوامع اسلامي و مسلمانان بايد کودکان خود را از آغاز سنين کودکي در فضاي معنوي توحيد قرار دهند و آنها را با توحيد و نبوت و ولايت و نماز آشنا و مأنوس سازند. چنانچه فرزند از آغاز بدين گونه، تربيت نشد و تحت توجه قرار نگرفت و در کانون خانواده، هنگامي که ذهن و باور او آماده ي پذيرش توصيه‏هاي پدر و مادر بود، از اين فرصت استفاده نشد و کودک چيز مفيدي نياموخت، بديهي است که پس از آن، انجام کار آموزشي و تربيتي بسيار سخت و مشکل خواهد بود.

امام صادق (عليه السلام) در حديث ارزنده‏اي مي‏فرمايد:

بادروا احداثکم بالحديث قبل ان تسبقکم اليهم المرجئه.[2] .

«پيش از آنکه ديگران به سراغ فرزندان شما بيايند، فرزندانتان را با احاديث ما دريابيد.» لذا برنامه‏هاي تربيتي اسلام براي سعادت فرزندان از دوران قبل از تولد کودک آغاز مي‏گردد و نه از دوران جواني و بالاتر!

 

 [1] اذا بلغ الغلام ثلات سنين يقال له سبع مرات قل لا اله الا الله ثم يترک حتي يتم له ثلاث سنين و سبعه اشهر و عشرون يوماً فيقال له قل محمد رسول الله سبع مرات ثم يترک حتي يتم له اربع سنين ثم يقال له قل صل الله علي محمد و علي آله ثم يترک حتي يتم له خمس سنين ثم يقال له ايهما يمينک و ايهما شمالک فان عرف ذلک حول وجهه الي القبله و يقال له اسجد ثم يترک حتي يتم له سبع سنين فاذا تم له سبع سنين قيل له اغسل وجهک و کفيک فاذا غسلهما قيل له صل ثم يترک حتي يتم له تسع سنين فاذا تم له تسع سنين علم الصوم و ضرب عليه و امر بالصلوه و ضرب عليها (بحار / ج 88 / ص 131).

[2] وسائل / ج 17 / روايت 22690.

سن شروع نماز

در بحث گذشته بيان گرديد که پدران و مادران موظف و مسؤولند که فرزندان خود را به نماز سفارش و امر نمايند. يکي از سؤالاتي که در اينجا مطرح است اين است که از چند سالگي بايد اين کار را شروع نمود؟ براي يافتن پاسخ به سراغ پيشوايان معصوم (عليهم السلام) مي‏رويم.

- يکي از ياران امام صادق (عليه السلام) از حضرت سؤال نمود که از چند سالگي کودک به نماز واداشته شود؟ امام (عليه السلام) فرمودند: بين شش و هفت سالگي[1] .

- امام باقر (عليه السلام) فرمودند:

انا نأمر صبياننا بالصلاة اذا کانوا بني خمس سنين فمروا صبيانکم بالصلوة اذا کانوا بني سبع سنين.[2] .

«ما اهل بيت، کودکانمان را از پنج سالگي دستور مي‏دهيم نماز بخوانند و شما فرزندانتان را از هفت سالگي به نماز واداريد.»

- شخصي از امام هشتم (عليه السلام) در مورد کودکي که يکي دو روز است نماز نخوانده سؤال نمود که آيا پدرش مي‏تواند او را به نماز خواندن مجبور سازد؟ امام از سن کودک سؤال فرمود، گفتند: هشت ساله است. امام با تعجب فرمودند:

سبحان الله! يترک الصلوة. «بچه هشت ساله نماز را ترک مي‏کند؟!»

راوي با شنيدن اين مطلب از امام پرسيد: حال اگر بچه مريض شد يا به زحمت افتاد چه؟ باز هم بايد او را وادار به انجام نماز نمود؟ فرمودند:

يصلي علي نحو ما يقدر. «به هر مقدار که مي‏تواند بايد نماز را به‏ جاي آورد.»[3] .

با اندک تأملي در اين احاديث نکته ي ارزنده‏اي بدست مي‏آيد.

اين نکته آن است که سفارش فرزند به نماز و امر به آن بايد از سنين کودکي (شش، هفت سالگي) شروع شود و ادامه يابد و نه از سنين بالاتر که طبعاً امر تربيت

 پذيري سخت‏تر و مشکلتر مي‏گردد. زيرا جوانان نسبت به کودکان و نوجوانان پذيرش کمتري دارند و احياناً برخي بر اثر تبليغات سوء، پدران و مادران خود را داراي افکار قديمي تصور مي‏نمايند، که وجود چنين تصوري پذيرش را کمرنگ مي‏سازد.

سفارش به نماز نياز به استقامت دارد

از مجموعه ي آيات و احاديث فوق و از آيه ي شريفه ي وَاْمُر اَهلَکَ بِالصَّلوةِ و اصْطَبِرْ عَلَيها.[4] درس ارزنده‏اي فرا مي‏گيريم و آن اين است که فرمان و توصيه ي به نماز نياز به استقامت دارد، حوصله، صبر، پشتکار و استمرار مي‏خواهد. و از گفتن و تکرار کردن و مداومت نبايد خسته شد.

روش پيامبر (صلي الله عليه و آله) در مورد توصيه ي اهل بيت به نماز و آمدن پيامبر به در خانه ي حضرت علي (عليه السلام) و فاطمه زهرا (عليهما السلام) براي ما الگوي آموزنده‏اي است.[5] .

[1] في کم يؤخذ الصبي بالصلوة؟ قال: في ما بين سبع سنين و ست سنين. (وسائل / ج 4 / روايت 4397).

[2] وسائل / ج 4 / روايت 4401.

[3] وسائل / ج 4 / روايت 4402.

[4] طه / آيه ي 132.

[5] کنز الدقائق / ج 6 / ص 342.

سفارش به نماز در وصيت‏نامه

چرا در وصيت نامه‏هايمان فقط مسائل مادي را مطرح مي‏کنيم؟ البته طرح آنها نيز خوب و لازم است، مخصوصاً در مورد اغنياء، زيرا ممکن است تا حدود زيادي جلو اختلافات و جنگ و دعواها را بگيرد. ولي آنچه شايسته است در وصيت نامه مورد توجه واقع شود، وصيت به پرداخت حق الله و حق الناس است. ما بايد در انديشه ي ايفاي آنها باشيم و نگران از باقي ماندن حق الله و حق ديگران از اموالي که جمع نموده‏ايم بر گردنمان و رفتن به دوزخ به خاطر ديگران!

به راستي چرا تمام دلهره‏ها و نگراني‏هاي ما براي مسائل مالي و مادي است؟ برادر! خواهر! چرا در وصيت‏نامه‏ات نمي‏نويسي: دخترم! پسرم! من آنچه دارم از برکت مسجد و نماز دارم، اگر مي‏خواهيد از شما راضي باشم و روحم شاد باشد، سعي کنيد نمازتان را در اول وقت بخوانيد.

وصيت‏نامه ي حضرت امام (ره) الگو و درس خوبي براي ماست، با اينکه حضرت امام در زمان حياتشان در بيانات و آثار خود ناگفته‏اي را باقي نگذاشتند و از آنچه مايه ي خير و سعادت امت و ملت است چيزي را فروگذار نکردند. اما باز در وصيت‏نامه ي خود يک‏ دوره معارف و حقايق و راه حلها و توصيه‏هاي ارزنده را مطرح فرمودند. چرا ما در وصيت نامه‏هايمان چنين مطالبي را نمي‏نويسيم؟ چرا ما فرزندان خود را دعوت به صلاح و سداد نمي‏کنيم؟! شايسته است از پيشوايان بزرگوار خود الگو بگيريم و به آنها تأسي کنيم.

پيشوايان معصوم ما در وصاياي خود، همواره فرزندان و نزديکان خود را به آنچه مايه ي خير و صلاح آنهاست، از جمله نماز توصيه مي‏نمودند.[1] .

- اميرمؤمنان (عليه السلام) در وصيت‏نامه ي عمومي خود، توصيه و سفارش به نماز مي‏فرمايند: الله الله في الصلاة فانها عمود دينکم .[2] .

«خدا را! خدا را! نسبت به نماز، زيرا نماز ستون دين شماست.»

- امام مجتبي (عليه السلام) مي‏فرمايند: هنگامي که مرگ پدرم نزديک گرديد، به من رو کرد و وصيت خود را اين چنين شروع نمود:

اوصيک يا بني بالصلاة عند وقتها و الزکوة في اهلها عند محلها و الصمت عند الشبهه.[3] .

«فرزندم تو را سفارش مي‏کنم که نماز را به موقع بخواني و زکات را به اهلش بپردازي و در مواردي که مطلب براي تو روشن نيست، سکوت نمايي.»

- امام صادق (عليه السلام) هنگام وفاتش دستور مي‏دهند، همه ي بستگانشان را در کنار بستر او حاضر سازند. آن‏ گاه در جمع آنها مي‏فرمايند:

ان شفاعتنا لا تنال مستخفاً بالصلاة .[4] .

«شفاعت ما به کساني که نماز را سبک بشمارند نمي‏رسد.»

[1] اميرمؤمنان (ع) در وصيت‏نامه ي خود خطاب‏ به امام حسن و امام حسين مي‏فرمايند: اوصيکما و جميع ولدي و اهلي و من بلغه کتابي بتقوي الله و نظم امرکم و صلاح ذات بينکم. (مستدرک / ج 13 / روايت 15849).

[2] بحار / ج 42 / ص 256.

[3] بحار ج 2 / ص 258 - جامع الاحاديث / ج 2 / ص 23.

[4] بحار / ج 47 / ص 2.

 

 

روشهاي اقامه ي نماز در جامعه

اسلام سلسله راه‏ها و روش‏هايي را براي اقامه ي نماز در جامعه، بيان فرموده که چنانچه به آنها عمل گردد، به ‏طور طبيعي نماز، جايگاه شايسته و بايسته ي خود را در جامعه پيدا خواهد کرد. در اينجا، به ذکر برخي از آنها مي پردازيم.

ترغيب و تشويق نزديکان

در امر اقامه ي فريضه ي ارزشمند نماز، موضوع ترغيب و تشويق به نماز و توصيه ي به آن منحصر به فرزندان نمي‏گردد، بلکه کليه ي افرادي را که به نحوي ارتباط نزديکي با ما داشته، يا از ما حرف شنوي دارند، شامل مي‏شود و اين روش و سيره ي پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) و پيشوايان معصوم ما بوده است.

به ‏عنوان نمونه چند مورد از روش اهل بيت را متذکر مي‏گرديم.

- اميرمؤمنان (عليه السلام) علاوه بر اينکه پيوسته فرزندان خويش را به نماز توصيه مي‏فرمودند تا همواره نماز را به ‏عنوان يک مسأله ي حساس و مهم مورد توجه و عنايت خاص قرار دهند، هر گاه فردي را به‏ عنوان استاندار به منطقه‏اي اعزام مي‏نمودند، امر نماز را به‏ عنوان محور اساسي کار او مطرح مي‏ساختند. براي نمونه، وقتي که اميرمؤمنان (عليه السلام) محمد بن ابي‏بکر را والي مصر مي‏فرمايد، در متن حکمي که براي او مي‏نويسد و از او مي‏خواهد که آن حکم را براي مردم بخواند و به مضامين آن، هم خود عمل نمايد و هم از ديگران بخواهد که به آن عمل نمايند، مي‏فرمايند:

و انظر الي صلاتک کيف هي. «در نمازت دقت نما، ببين چگونه است.»

يعني اي استاندار من! فقط در انديشه ي انبوهي از کارهاي عمراني و اقتصادي و امنيتي منطقه ي خود مباش! بلکه نمازت را هم در مد نظر داشته باش.

آن‏ گاه اميرمؤمنان (عليه السلام) شيوه ي برخورد پيامبر (صلي الله عليه و آله) با نماز را اين ‏گونه توصيف

مي‏فرمايند:

فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) كَانَ أَتَمَّ النَّاسِ صَلَاةً، وَ أَحَقَّهُمْ عَمَلًا بِهَا.

«اي محمد بدان که پيامبر اکرم نمازش از همه ي مردم تمام تر بود و حق نماز را بهتر از ديگران اداء مي‏فرمود.»

آن‏ گاه اميرمؤمنان منشور جاودانه‏اي را در مورد نماز بيان مي‏فرمايد. جمله‏اي کوتاه، ولي حاوي يک دنيا درس و سازندگي و سرمشقي براي همه ي مسلمانان، بويژه واليان و حاکمان اسلامي. حضرت مي‏فرمايد:

و اعلم ان کل شي‏ء من عملک تبع لصلاتک «بدان هر يک از کارهاي تو تابع نماز توست و در رابطه با نماز تو معنا پيدا مي‏کند.»

جامعه ي اسلامي، بويژه کارگزاران حکومت اسلامي بايد مراقب باشند که نکند عمل زده شوند! نکند اشتغالات و درگيري در کارهاي اجرايي آنها را از توجه به نماز باز دارد! يا خداي ناخواسته چنين بينديشند که انجام امور اجرايي و اشتغالات روزمره مهم‏تر و يا خداپسندانه‏تر از نماز است! و بر اثر چنين بينشي، نسبت به فريضه ي بزرگ نماز بي‏توجهي و کم لطفي روا دارند. در اين صورت، فمن ضيع الصلاة فانه لغيرها اضيع .[1] .

«هر کس نمازش را ضايع سازد، قهراً کارهاي ديگر را ضايعتر خواهد ساخت.» کسي که به نماز اهميت ندهد، به بيت المال نيز اهميت نخواهد داد و کسي که از نماز و خدا ببرد و حق خدا را نپردازد و مراعات نکند، طبيعي است که حق مردم را رعايت نکند.

- امام کاظم (عليه السلام) به علي بن يقطين که از شيعيان او و وزير هارون الرشيد خليفه ي مقتدر عباسي است، پس از اينکه از او مي‏خواهد ياران و همکارانش را امر نمايد که مراقب زبانهاي خود باشند و خصومت در دين را رها سازند و در عبادت خدا جهاد و تلاش کنند، مي‏فرمايد:

 

وَ إِذَا قَامَ أَحَدُهُمْ فِي صَلَاةٍ فَرِيضَةٍ فَلْيُحْسِنْ صَلَاتَهُ وَ لْيُتِمَّ رُكُوعَهُ وَ سُجُودَهُ- وَ لَا يُشْغِلْ قَلْبَهُ بِشَيْ‏ءٍ مِنْ أُمُورِ الدُّنْيَا.[2] .

«به يارانت بگو هنگامي که در پيشگاه خدا براي اقامه ي نماز واجب مي‏ايستند، نمازشان را بخوبي به‏ جاي آورند و رکوع و سجودشان را کامل انجام دهند و مراقبت نمايند که هنگام نماز قلبشان به امور دنيا متمايل و مشتاق نباشد.»

- اميرمؤمنان (عليه السلام) به اصحابش مي‏فرمايند:

تَعَاهَدُوا أَمْرَ الصَّلَاةِ وَ حَافِظُوا عَلَيْهَا وَ اسْتَكْثِرُوا مِنْهَا وَ تَقَرَّبُوا بِهَا فَإِنَّهَا كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتا «اي ياران من نسبت به فريضه ي نماز تعهد داشته، در برپايي آن مراقبت نماييد.[3] .

«هر چه مي‏توانيد بيشتر نماز بخوانيد و به وسيله ي آن به خدا نزديک گرديد». فانها کانت [عَلَي المُؤمِنينَ کِتاباً مُّوقُوتاً][4] .

«زيرا نماز يک واجب، با وقت مشخص است که بر مؤمنان واجب شده است.»

آن ‏گاه امام مي‏فرمايد: آيا جواب اهل آتش را نشنيده‏ايد، آن وقتي که از آنها سؤال مي‏شود که چه چيز موجب سقوط شما در دوزخ گرديد؟ (ما سَلَکَکُم في سَقَرَ)، اولين پاسخ آنها اين است که ما از نمازگزاران نبوديم. (قالوا لَم نَکُ مِنَ الْمُصَلّينَ.)[5] [6] .

[1] وسائل / ج 4 / روايت 4801 - جامع الاحاديث / ج 2 / ص 18.

[2] مستدرک / ج 4 / روايت 4236 - جامع الاحاديث / ج 2 / ص 19.

[3] وسائل / ج 4 / روايت 4432.

[4] نساء / آيه ي 103.

[5] مدثر / آيه ي 43.

[6] جامع الاحاديث / ج 2 / ص 20.

ترغيب به نماز، مسؤوليتي همگاني

از مجموعه ي آيات و احاديث فوق نکته ي ارزنده و راه‏گشائي مي‏آموزيم که مسؤوليت سفارش به نماز به عهده فرد يا گروه خاصي نيست. يعني هر کس در هر جايگاهي که قرار دارد، يکي از برنامه‏هايش بايد سفارش به نماز باشد. (کُلُّکم راع و کُلُّکم مسؤول عن رعيّته)[1] .

بديهي است کساني که از محبوبيت و نفوذ بيشتري برخوردارند، مانند پيشکسوتان و مديران، مسؤوليت آنها نيز بيشتر خواهد بود. مدير و مسؤول يک اداره مسؤوليت الهي دارد که زير دستانش را و استادکار يک کارگاه وظيفه دارد شاگردانش را، به اقامه ي نماز سفارش نمايد.

بديهي است داشتن زير دست و شاگرد و مأمور نمازخوان و اهل مسجد براي استادکار و مدير مفيدتر و قابل اطمينان‏تر است.

اين فکر که اگر کارگر ما اول وقت مشغول خواندن نماز شود لطمه‏اي به کار وارد مي‏گردد، تفکر اشتباهي است. مگر نماز او چقدر طول مي‏کشد؟ آن صاحب کارخانه‏اي که فکر مي‏کند نماز مزاحم کار او و کارخانه ي اوست، بايد بداند که اين انديشه و فکر، مزاحم کار و سعادت او و جامعه است. هيچ گاه نماز يک امر مزاحم نيست.

اصولاً اين نوع تفکر، تفکر شيطاني و از وسوسه‏هاي اوست. خواه در ذهن بازاري ما باشد يا کارخانه‏دار ما و يا مدير ما. در حالي‏ که کارگري که نماز برپاي مي‏دارد، کارش نيز متعهدانه است و نسبت به کارگر بي‏نماز بازده بيشتري خواهد داشت. کسي که در مکتب نماز است مي‏داند در مقابل اين مزدي که مي‏گيرد تعهد دارد، لذا هر مقدار که از کارش بکاهد، به همان اندازه، مزدي را که دريافت مي‏دارد بر او حرام است و شرعاً مالک آن نيست و اکل مال به باطل است. اصولاً نماز براي اصلاح امر دنيا و آخرت است و چنانچه اقامه ي نماز نماييم، زمينه براي اصلاح همه ي ابعاد زندگي فردي و اجتماعي ما فراهم مي‏گردد.

اگر همين توصيه و امر به نماز را در همه جا داشته باشيم و اين جوّ در تمامي نقاط جامعه به وجود آيد و از مديران و مسؤولان يک مجموعه ي دو سه نفري گرفته تا مجموعه‏هاي گسترده، مسؤوليتي الهي از اين بابت احساس نمايند، آن‏ گاه مي‏توانيم ادعاي حق گزاري نماز را داشته باشيم و در سايه ي آن برخوردار از جامعه‏اي سالم گرديم.

سفارش اميرمؤمنان (عليه السلام) به محمد بن ابي‏بکر، وظيفه ي همه ي ما را نسبت به توصيه و سفارش به امر نماز و همچنين توجه و دقت در انجام آن را روشن مي‏سازد. در جايي که اميرمؤمنان (عليه السلام) به محمد بن ابي‏بکر آن‏ گونه سفارش مي‏فرمايد که نگاه کن ببين نمازت چگونه است، تکليف همه ي ما روشن است، زيرا کسي که در نمازش دقت کند و تأملي در آن نمايد، قطعاً در حال مردم نيز دقت و تأمل خواهد کرد و بر عکس آن هم صادق است. مگر مي‏شود کسي که از خدا بريده، خود را براي مردم بداند؟ او مردم را براي خودش مي‏خواهد!

در هر حال اگر توصيه و امر به نماز همه جا را فرا بگيرد و از همه جا به‏ گوش برسد و مسؤولان و مديران محترم در مراکز علمي و فرهنگي، دانشگاه‏ها، مدارس و هر کس در هر جايگاه و موقعيتي که قرار دارد، در ايجاد جريان عمومي و فراگير امر به نماز و توصيه ي به آن همکاري کند، و اين کار، بويژه از منازل شروع شده و به همه جا گسترش يابد، آن‏ گاه خواهيم ديد که مشکلات جامعه، حتي مشکلات مادي آن حل مي‏شود، زيرا ماديت جامعه با شکل گرفتن معنويت، راحت‏تر قابل حل است.

[1] بحار / ج 75 / ص 38.

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 4799 کلمه
مولف : غلامعلي نعيم‏ آبادي
1394/12/12 ساعت 08:49
کد : 1112
دسته : آثار فرهنگی و اجتماعی نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
اقامه نماز در جامعه
شیوه های دعوت به نماز
والدین و نماز
دعوت جوانان به نماز
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز