"نماز در رسانه" گفتگویی با هادی نائیجی نویسنده و کارگردان سینما

■ "نماز در رسانه" گفتگویی با هادی نائیجی نویسنده و کارگردان سینما

"نماز در رسانه" گفتگویی با هادی نائیجی  نویسنده و کارگردان سینما
تحصیلات خود را در رشته فلسفه از دانشگاه قم به پایان رسانده است. فعالیت حرفه‌ای را از سال ۱۳۷۸ با دستیاری بهروز افخمی در فیلم «فرزند صبح» آغاز کرد. او نخستین تجربه کارگردانی سینمایی خود را در سال ۱۳۹۲ با به تصویر کشیدن فیلم‌نامه «حق‌السکوت» که خود نگارش آن را بر عهده داشت، پای بر وادی سینما گذاشت و دو سال بعد با همکاری سه کارگردان صاحب نام دیگر اپیزودی از فیلم «هیهات» را کارگردانی کرد.

نائیجی با شناختی که از مبانی معرفتی دینی دارد، در ساخته‌های سینمایی‌اش نگاهی به عرفان و فلسفه اسلامی دارد و درصدد پیوند میان دین و سینماست. در این گفتگو به ظرفیت سینما در پرداختن به ترویج فریضه دینی نماز پرداخته‌ایم.

 

به نظر شما آیا می‌‌‌توان مفاهیم دینی را در قالب هنر ریخت و مسائلی مانند نماز را در قالبی هنری مانند سینما ترویج و تبلیغ کرد؟

من پیش از پاسخ‌گویی به پرسش‌ شما، مقدمه‌ای طرح کنم. اگر کسی از من بپرسد آیا بیان نماز به زبان تصویر امکان دارد؟ پاسخ من مثبت است، زیرا زبان تصویر بسیار گسترده است و کیفیت اثر بر اساس ذوق و سلیقه شما تغییر می‌کند و البته جنبه رسانه‌ای کار نیز به جنبه هنری آن می‌چربد، زیرا هدف رسانه‌ است. البته این غلبه به آن معنی نیست که هر تصویر تولیدی مورد اقبال قرار می‌گیرد! مانند اینکه من در مقابل مرحوم موذن زاده اذان بگویم. این کار نه هنری است و نه حتی رسانه‌ای و چه‌بسا ضد تبلیغ هم باشد.     

ابتدا باید دید آنچه شما از هنر و سینما اراده می‌کنید با آنچه من در ذهن دارم یکی است یا خیر. آیا مراد شما از ترویج و تبیین مفاهیم دینی مانند نماز، به زبان تصویر، همان ارائه تصویر از مضمون نماز، در سینمای قصه‌گو است؟ ابتدا باید بپذیریم هنرها در وجه رسانه‌ای خود پیام‌رسان هستند، اما هرچه هنر به سمت ایجاد سرگرمی حرکت کند، جانمایی پیام سخت‌تر می‌شود و هویت سفارش پذیرش هم به حداقل می‌رسد.

اما هیچ فیلم موفق به معنای شاهکار هنری و 10 فیلم برتر جهان، هرگز به این مسائل نمی‌پردازند. در یک فیلم خوب، پیوند عمیقی میان شعار و علاقه فیلم‌ساز وجود دارد.

جانمایی پیام برای فیلم‌ساز، بخشی از داستان‌گویی اوست و به‌صورت ناخودآگاه در دل قصه اصلی نهفته است و همه دغدغه فیلم‌ساز آن است که برای تماشاگر قصه خوبی تعریف کند و او جذب فیلم شود و البته منفعت اقتصادی هم ببرد. اما هر قصه‌ای می‌خواهد باردار جذابیت بیشتری باشد. آن بار هم، مفاهیم قصه هستند. اگر بتوانم آن مفاهیم را به‌عنوان بخشی جدانشدنی در قصه بگنجانم، موفق شده‌ام.

اگر بخواهید درباره مفهومی اعتقادی سخن بگویید، باید آن را در قالب سیر عقلی و استدلالی بیان کنید تا مخاطب مجاب شود. این امر تنها از مسیر برهان و استدلال به‌دست می‌آید.

من می‌توانم همان مفهوم را از طریق قصه به مخاطب ارائه کنم و انتظار داشته باشم که مخاطب به گزاره اعتقادی من را باور کند. اما اساساً قصه بستر مناسبی برای این انتقال نیست. مانند اینکه شما به غذا نیاز داشته باشید، اما به شما سرم وصل شود. چرا این نیاز را با روش عقلی پاسخ ندهیم؟

ممکن است بپرسید آیا واقعاً نمی‌شود فیلمی ساخت که وقتی تماشاگر آن را دید، علاقه‌اش به نماز خواندن بیشتر شود؟ می‌گویم صبر کنید! تاکنون پرسش از ترویج و تبلیغ نماز بود و اینکه آیا می‌توان با نمایش فیلم افراد را نماز‌خوان کرد؟ اما اکنون می‌پرسید آیا می‌توان یک فیلم خوب و جذاب داستانی تولید کرد که تماشاگر به نماز خواندن بیشتر علاقه‌مند شود؟ پاسخ این است: «شاید بشود!»

 

بنابراین در سینما از مدار امور عقل نظری جدا هستیم و با عقل عملی سر و کار داریم. باید مخاطب را علاقه‌مند کنیم. به‌نظر شما چه چیز موجب می‌شود تا مخاطب قصه و فیلم به نماز علاقه‌مند شود؟ فیلم‌ساز باید چه روشی به‌کار گیرد؟

 هر اندازه که مفهوم نماز در دایره علاقه‌مندی‌های فیلم‌ساز باشد، آن اثر به داستان نزدیک‌تر خواهد شد. نمی‌توانید به مصطفی عقاد بگویید درباره حضرت رسول فیلم بسازد و او ضد رسول‌الله فیلم تولید کند. زیرا او به رسول‌الله باور دارد. اما باور چیست؟ آنتونی کوئین غیر مسلمان است. شراب هم می‌خورد، اما وقتی نقش حمزه را بازی کرد، بازیگران مشابه مسلمان و حتی شیعه در نقش‌های مشابه، به گرد پای او نرسیدند. او که به سیدالشهدا باور نداشت، چگونه توانست بازی با کیفیتی ارائه دهد؟ اینجاست که در می‌یابیم، باور او حسی و قلبی است. آنتونی کوئین وقتی درباره نقش خود مطالعه کرد، از این فرد شجاع و جوانمرد خوشش آمد. او حمزه را دوست داشت و به‌همین دلیل توانست اثری ماندگار به‌جای بگذارد.

اخیرا در جایی خواندم که دنزل واشنتن برای اینکه بتواند نقش مالکوم ایکس را بازی کند، حدوداً یک سال پیش از فیلم‌برداری مراحل آمادگی‌اش را آغاز کرد، یک‌سال نماز خواند تا با نماز مأنوس باشد.

مسئله علاقه، مسئله تربیتی است. یعنی باید شرایط علاقه‌مندی فیلم‌ُسازها را با مضامین دینی مهیا کرد و می‌دانیم که در علاقه اکراه نیست. بستری مهیا شود که او خوشش بیاید. وقتی پس از سال‌‌ها غواصان دست‌بسته به شهر بر می‌گردند، مخالفان نظام هم پای تابوت گریه می‌کنند. کسی‌ پای تشییع جنازه شهیدان می‌آید که نه انقلاب اسلامی را قبول دارد نه روحانیت را و نه حتی هدف مقدس شهیدان را، اما می‌گوید اینان برای چیزی رفتند که برای ما ارزشمند است. اگر از او بپرسید که آنان برای چه رفتند؟ او به اندازه‌ توانش با شهیدان ارتباط برقرار می‌کند. شاید بگوید وطن، ناموس، امنیت، فداکاری و حفظ دین و نظام اسلامی! این نه سفارش است نه تأثیر سخنرانی علمی و استدلالی و نه هیچ چیز دیگر! این علاقه است. بنابراین، جامعه فیلم سازان ایرانی، هرچه در تجربه شخصی خود یا در تجربه ساختاری و اجتماعی ایران با دین ارتباط قلبی برقرار کرده باشند، چه بخواهند، چه نخواهند، فیلمشان لحظاتی دارد که جنبه‌هایی از همین علاقه‌مندی‌ها را خواهد داشت که در تماشاگر نیز بروز خواهد یافت.

 

وقتی از ایجاد بستر مناسب برای تجربه‌ و ایجاد علاقه‌مندی در جامعه فیلم‌ساز سخن می‌گویید، بهتر است بحث تربیت به‌صورت روشن‌تر تبیین شود. منظور شما از تربیت چیست؟

بستر تربیت، امری از بالا به پائین نیست، بلکه یک پروسه است. مطالعه و حشر و نشر با علما در آن مؤثر است. حتی سن و سال هم تأثیر زیادی دارد. برای مثال فیلم‌ساز پیش از 40 سالگی حرف‌هایی می‌زند و پس از آن حرف‌های دیگری. حرف‌هایی که اصلاً خاستگاه دینی ندارند. برای مثال کسی در 20 سالگی وقتی از موقعیت دراماتیک خیانت یک همسر به شوهرش صحبت می‌کند از جلب تماشاگر و از جذاب بودن آن سخن می‌گوید، اما وقتی از مرز چهل سالگی گذشت، تجارب زندگی‌اش او را به جایی می‌رساند که می‌گوید از این مفاهیم خوشم نمی‌آید. فارغ از آنکه عقل شرعی دارد یا نه. بهانه می‌آورد تا از این سوژه استفاده نکند. بعدها در می‌یابیم که این موضوع برایش مشمئز کننده است.

اگر بتوانیم بستر تربیت را نه به اجبار و اکراه و از بالا به پایین، بلکه با برنامه‌ریزی دقیق و تدبیر، فراهم کنیم، او از همان 20 سالگی از این موقعیت بدش است و نیازی نیست که تجربه و گذر عمر او را به این حسن و قبح برساند. چند کتاب در حوزه آشنایی با دین داریم که در آن ذوق خرج شده باشد و بتوانیم آن را به هنرمند هدیه کنیم و بگوییم این را بخوان، نظرت درمورد دین عوض خواهد شد.

کدام یک از ما در کودکی کتاب دینی را دوست می‌داشتیم؟ کتاب‌های دوره ابتدایی را ببینید. کتابی که در برترین دوران خیال‌ورزی و علاقه‌مندی بچه‌هاست، بد‌ترین گرافیک را دارد. شما بچه‌ای را می‌شناسید که از عاشق کتاب‌های درسی‌ باشد؟ سی چهل سال است که در کشور به فکر ارزان بودن کتاب درسی بوده‌ایم و همه نوجوانان و کودکان را از کتاب‌های دینی فراری دادیم. تا به حال کسی پیدا نشده است که بگوید آن هزینه‌ای که بعدها برای فرهنگ‌سازی دینی جامعه باید هزینه شود، همین حالا به بهترین گرافیست‌های کشور بدهیم و بهترین چاپ را به‌خدمت بگیریم تا فرزندان ما با محتوای این کتاب‌ها مأنوس شوند.

 من دوران دبستانم را در جمهوری اسلامی گذراندم. هیچ علاقه‌ای به مفاهیم دینی در کتاب‌های درسی نداشتم و برای من چشم‌نوازی نداشت. آیا انتظار دارید پس از عبور از این مرحله وقتی فیلم‌ساز شدم، زیبایی‌شناسی دینی را بفهمم و به کار دینی علاقه‌مند باشم؟

به نظر من نماز یک هنر است. هنر که فقط در 7 رشته محصور نیست. دلبری نماز در نمایش نیست! اگر پیش‌نماز با عشق و ذوق نماز را بخواند مطمئن باشید دیگران اقتدا می‌کنند. هرچه مفاهیم دینی‌ ما با ذوق‌ورزی ارائه شود و نمازخوان‌های ما به شکل هنرمندانه و جذاب «قولوا بغیر السنتکم» باشند، اقبال به نماز بیشتر و بیشتر خواهد شد.

 

آیا باید فضایی فراهم کنیم تا هنرمندان با دین ارتباط بیشتری داشته باشند یا باید فضایی برای آموزش هنر به کسانی‌که تمایلات مذهبی دارند فراهم شود؟

گزینه اول که پیشنهاد درستی است. اگر شناخت و ارتباط هنرمندان و نهاد دین بهتر از آنچه هست بشود، قطعاً بر آثار ایشان تأثیر می‌گذارد. برای تحقق این امر باید اولاً تفاوت‌ها را با سعه‌صدر پذیرفت. ثانیاً باید تکلیف برخی امور را معلوم کنیم. مسائلی‌که در شرع مقدس حرام است، خطوط قرمزی هستند که از آن عبور نمی‌کنیم. بسیاری مسائل هم حرام شرعی نیست یا برخی از‌‌ آنها اختلافی و احتیاطی است، اینها نباید مانع مسیر هنرمندانه فیلم‌ساز باشد. یکی از دلایلی که فیلم‌سازان فیلم دینی نمی‌سازند ترس از بازخواست و توقیف است. چنان دایره را تنگ کرده‌ایم و اخم‌ها را گره زده‌ایم که کسی جرأت نمی‌کند وارد گود شود و فیلم بسازد. اگر سعه صدر داشته باشیم، باب ورود هنرمندان به این عرصه باز می‌شود. بسیاری از آنان دغدغه دارند و علاقه‌مند هستند، اما دلهره بازخواست و توقیف مانع بسیار بزرگی است.

اما درمورد گزینه دوم، کمی نگرانم. بیشتر کسانی‌که دیندار هستند به‌محض اینکه سرشان را می‌چرخانند، ‌احساس وظیفه می‌کنند. می‌گویند برویم فیلمساز شویم و عموماً با رویکرد ابزارانگاری به صنعت سینما می‌نگرند، حال‌آنکه هنر امری نیست که وقتی احساس کردید درمورد آن وظیفه شرعی دارید، بگویید خوب برویم داستان بنویسیم. هنرمند از این مسیر متولد نمی‌شود. هنر تا انسان را به سمت خودش نکشد، هنرمند متولد نخواهد شد. به‌نظر می‌رسد موهبت‌های الهی عموم دیندارها با عارضه‌های تربیتی دفن شده است. مهم‌ترین ترس دیندار این است که مبادا کارش حرام است یا قصه‌ای که قرار است خلق کند، مورد قضاوت منفی دیگر دینداران قرار گیرد. اگر این مسئله کنترل شود، بیشترین خدمت به این قشر خواهد بود.

آموزش در هنر، تنها 10 درصد ماجراست، اما کشف استعداد تنها از طریق آموزش امکان دارد. از این طریق می‌توان کشف کرد چه کسی استعداد دارد و احتمالاً به‌دلیل عوارض تربیتی، به‌سراغ استعدادش نرفته است. برای مثال، کتاب‌های درسی اساساً در مقطع ابتدایی، دانش‌آموز را دعوت می‌کنند که برای همیشه به‌دنبال ذوق و هنر و خیال نرود. ما در کلاس اول از واقعیات حرف می‌زنیم و نهایت خیال‌پردازی ما کلیله‌ و دمنه است، حیواناتی که حرف‌های انسانی می‌زنند.

 

به نظر شما چرا چنین است؟ چرا از خیال‌پردازی گریزان هستیم و جرأت پرداختن به آن را نداریم؟

تلقی ناخواسته بخشی از جامعه این است که اینها اباطیل است. عده‌ای درباره پرورش خیال، سوء برداشت دارند. فکر می‌کنند زندگی تنها در‌ شکل واقعی و روزمره معنی دارد. شما از کسی که هیچ چیز جز واقعیت مادی را تجربه نکرده است، توقع دارید به مفهوم دعا اعتقاد پیدا کند و به موجودی که دیده نمی‌شود و به راحتی نمی‌توان او را شناخت تکیه و توکل کند. تخیل کودک را تعطیل می‌‌‌کنید، به‌طوری‌که بزرگترین مفاهیم زندگی دینی هیچ نسبتی با واقعیت‌های مادی تعریف شده ندارد. تعارض از همین‌جاها آغاز می‌‌‌شود. در تعالیم دین گفته می‌شود: «الذین یومنون بالغیب». غیب امری نیست که دیده باشید و سپس ایمان بیاورید، بلکه باید به آنچه نادیدنی است ایمان آورید. رئالیسم خشک واقع‌گرایانه، چه نسبتی با ایمان به امر نادیده دارد؟

وقتی خدای ما موجوداتی آفریده است که هر کدام از دانه‌های باران را به دست یکی از آنها می‌دهد تا به زمین برسانند، ملائکه دانه‌های باران را به زمین می‌آورند! وقتی می‌گوید زمان بارش باران دعا مستجاب است، زیرا درهای آسمان گشوده می‌شود و  آسمان فقط آسمان مادی نیست. یعنی نسبتی میان آسمان مادی و آسمان ملکوتی برقرار است که وقت باریدن باران این ارتباط بیشتر می‌شود و درهای ملکوت باز می‌شوند. به خداوندی خدا، غرب یک هزارم چنین محتوایی را در اساطیر خود ندارد. این‌همه مطلب فقط درباره زمان باران داریم، اما حتی یک داستان و یک قصه هم برای آن ننوشته‌ایم.‌ چه توقعی داریم که مخاطب با هنر به نماز و آرامشی که درون آن است، ایمان آورد؟

 روایت داریم که وقتی دست به قنوت برمی‌دارید خداوند حیا می‌کند که دست بنده را خالی پس بزند و آن دست را پر از برکت و مغفرت می‌کند. لذا وقت اتمام قنوت، دستتان را به صورتتان بکشید تا از آنچه خدا به شما داده بهره‌ ببرید. این مطلب، فقط روایتی درباره بخشی از نماز است. اگر ما بتوانیم همین را به تصویر بکشیم یا بنویسیم خیلی هنر کرده‌ایم. خلاقیت و ذوق در ما کشته شده است. من جرأت نمی‌کنم سناریوی اصلی‌ام را دست بگیرم و بگویم می‌خواهم آن را بسازم. می‌ترسم از این سناریو وهن دین درآید. نکند به فلان بخش دین خدشه‌ای بخورد. این ترس درونی، مانعی جدی به‌شمار می‌آید.

 

فرض کنید هنرمند علاقه‌مند به دین داریم. او می‌خواهد برای بار اول تجربه کند و ارگانی هم پشت سر او می‌ایستد و خرج می‌کند. اگر اثر تولید شده او درباره نماز، فیلمی ضعیف از آب درآمد، اثر منفی نخواهد داشت؟ آیا ضد تبلیغ نمی‌شود؟

بله، ضد تبلیغ است و دافعه ایجاد می‌کند. مخاطب را در علاقه‌مندی به نماز واکسینه می‌کند و کار بعدی باید قوی‌تر و محکم‌تر باشد تا بتواند اثر کار ضعیف را خنثی کند و اثر خودش را بگذارد. البته اگر فیلم‌ساز پیش از آنکه دیندار باشد، هنرمند باشد، اثری ضعیف ارائه نمی‌دهد. البته باید در سینما این ظرفیت را داشته باشیم که اگر ایده‌ای خوب بود، اما ضیعف کار شد، بشود دوباره آن را ساخت. این روند در سینمای امریکا بسیار مرسوم است. فیلم‌ساز فیلمی را که سال‌ها پیش ساخته است، دوباره می‌سازد و بسیار بهتر از آنچه پیش‌تر ساخته بود، می‌شود. این امکان در ایران به دلیل پرهزینه بودن چندان فراهم نیست، اما اگر من روزی پولدار شوم، این کار را خواهم کرد.

انتظار ما از سینما برای ترویج مفاهیم دینی مانند نماز باید اصلاح شود. هنرمند و سینماگر برای پرداخت قوی به نماز، به دو قوه نیاز دارند، اول خیال و ذوق هنری و دوم ارتباط عاطفی با نماز. تا این دو قوه، به هر دلیلی ناقص و ناتوان باشد،‌‌ نمی‌توان از هنرمند توقع اثر فاخر داشت و هرچند ارگان‌ها و نهادهای دولتی به این و آن سفارش بدهند، اثری قابل توجه و دوست‌داشتنی تولید نخواهد شد.

 

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

1401/5/23 ساعت 10:50
کد : 3311
دسته : اخبار تولیدات مرکز تخصصی نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
هادی نائیجی
نماز و سینما
نماز و رسانه
نماز در تلویزیون
نقش هنر در دعوت به نماز
مصاحبه مرکز تخصصی نماز با هنرمندان

■ جای خالی آموزش نماز در شبکه‌های تلویزیون/اقامه نماز در مدارس جدی گرفته شود

حجت‌الاسلام‌ والمسلمین «محسن قرائتی» در پنجمین اجلاس استانی نماز استان مازندران که با موضوع نماز و مدرسه در اردوگاه شهدای دانش‌آموز بادله برگزار شد بابیان اینکه هر کمالی در نماز است مثل شیر مادر که تا دوسالگی بهترین غذا برا ...

■ دلیل کمرنگ‌شدن نماز در تلویزیون چیست؟/ انتقادی که دوباره حجت‌الاسلام قرائتی تکرار کرد

زمانی در تلویزیون، سریال‌ها سکانس‌هایی را برای نشان دادن اهمیتِ نماز درنظر می‌گرفتند و یا در برنامه‌ها و حتی کودکانه‌های رسانه ملّی این موضوع را جزو اولویت قرار می‌دادند. همین چندی پیش وقتی شخصیت اصلی داستانِ بچه‌مه ...

■ تلویزیون برای تبلیغ نماز، انیمیشن می‌سازد

رئیس مرکز پویانمایی تلویزیون در مراسم تفاهمنامه همکاری با ستاد اقامه نماز، گفت: ستاد اقامه نماز با تولید محتوای قوی و جذاب با موضوع نماز می‌تواند مرکز صبا را در تولید انیمیشن فاخر و بین‌المللی یاری رساند. به گزارش خبرگزاری تسنیم، در مراسمی ...

■ واکنش سعودی‌ها به ممنوعیت پخش نمازهای ماه رمضان در رسانه‌های عربستان

تصمیم وزارت امور اسلامی عربستان سعودی برای جلوگیری از فیلمبرداری از نمازگزاران و پخش نماز در مساجد، جنجال‌هایی را در این کشور به‌راه انداخت. عربستان سعودی اعلام کرد که برپایی سفره‌های افطاری در مساجد در ماه مبارک رمضان مجاز است اما ...

■ استفاده از تمام ظرفیت‌های رسانه ملی برای ترویج نماز

در آستانه برگزاری بیست و نهمین اجلاس سراسری نماز، پیمان جبلی و جمعی از مسئولان رسانه ملی با حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی و اعضای ستاد اقامه نماز دیدار کرد.جبلی، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی را شخصیتی تأثیرگذار خواند و گفت: شما به تنهایی یک رسا ...
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز